گرادهندگان به دشمن
مهدی جبرائیلی تبریزی
اتهام گرا دادن به دشمن توسط اعضای دولت به موجودات غیرموجود، بارها تکرار شده است چرا که هیچ وقت از طرف آنها مشخص نشده است که گرادهندگان چه کسانی هستند و با کدامین انگیزه این گرا داده شده است. آخرین بار آقای ظریف بدون اشاره به اشخاص و یا گروهها و جریانهای خاص، این ادعای بیاساس را مطرح کرد. قبل از ورود به بیان مصادیقی از گرادهندگان به دشمن به چند نکته باید توجه کرد:
اولا معنای این موضعگیری توبیخانه این است که گرادادن به دشمن از نظر مسئولان دولتی مذموم و غیرمنطقی است. و در گستره روابط بینالمللی رفتاری خیانتآمیز و یا حداقل غیردیپلماتیک، سادهنگری و سادهلوحی است.
ثانیا براساس ادعای آقایان مفهوم دیگری میتوان برداشت کرد که جریانی بیش از اعضای دولت فعلی و جریان متبوع آنها به گرایش به غرب اصرار دارند که حتی از منظر خود اینها هم غیرقابل قبول است و به منافع ملی خسارت میزند. در مورد گرایش دولتیها به غرب و گرادادن به دشمن در ادامه شواهدی ذکر خواهد شد.
البته برداشتهای دیگری هم هست که فعلا از ذکر آنها صرف نظر میشود.
چراغ سبز نشان دادن به دشمن و اظهار عجز و ناتوانی در برابر او طبق دلائل متقن شرعی و فقهی جائز نبوده و دور از عقلانیت و کیاست سیاسی است.
یکی از آیاتی که در این زمینه مورد استناد فقهای اسلامی قرار گرفته است؛ آيه {وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّه}1 است.
آیتالله مکارم شیرازی در ذیل آیه مزبور مینویسند: «خداوند متعال در اين آيه شريفه ما را موظّف ساخته كه براى دفاع از كيان اسلام و مسلمين از تمام قوا استفاده كنيم. تعبير به «قوّه» كه در آيه شريفه آمده، مفهوم بسيار وسيع و گستردهاى دارد. بعضى تصوّر مىكنند كه قوّه تنها به معناى سلاحهاى مختلف جنگى است. ولى مفهوم قوّه وسيعتر است، و منحصر به آنچه گفته شد نمىباشد.
شاهد اين ادّعا حديثى از امام صادق(عليهالسلام) است كه در تفسير آيه فوق فرمود: «از مصادیق قوه خضاب کردن است.»2 يعنى اگر موى سر و صورت افسران و سربازان لشكر اسلام سفيد شده، آن را خضاب و رنگ كنند و خود را جوان نشان دهند، تا ابهت بيشترى داشته باشند. طبق اين روايت؛ قوّه شامل رنگ مو و هرچيزى كه دشمن را بترساند و روحيهاش را تضعيف كند مىگردد و اين، دليل بر گستردگى مفهوم واژه قوّه است.
بنابراين، استفاده از وسايل تبليغاتى و ارتباط جمعى قوى، بهرهگيرى از مسائل سياسى، و ساز و كارهاى اقتصادى و امور فرهنگى و مانند آن، همه از مصاديق آيه شريفه است.»3
«در آیه شریفه به احتمال زیاد منظور از «قُوَّة» فقط قوّه نظامی نیست؛... هرچه میتوانید، درون خودتان را قوی کنید. معنای این استحکامِ ساختِ داخلیِ کشور که بنده مکرّر میگویم، این است. از لحاظ علمی خودتان را قوی کنید، از لحاظ فنّاوری خودتان را قوی کنید، از لحاظ تولید داخلی قوی کنید، از لحاظ نفوذ در بازارهای خارجی قوی کنید، از لحاظ کشف ظرفیّتهای فراوانی که در این کشور هست و هنوز استفاده نشده است، قوی کنید و این ظرفیّتها را به کار بگیرید. ما که در سیاستها اعلام کردیم که کشور باید به رشد هشت درصد برسد، بعضی گفتند نمیشود! بعد متخصّصین و کارشناسها آمدند گفتند اگر ما ظرفیّتها را ملاحظه کنیم، رشد بیش از هشت درصد هم ممکن است در کشور اتّفاق بیفتد! نه رشدِ به معنای اینکه ما نفت بیشتر بفروشیم- البتّه این مفید است لکن این آن چیزی نیست که مورد نظر ما است- یعنی رشد تولید داخلی کشور، استحکام اقتصادی داخل کشور؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی که ما بارها تأکید کردهایم و تکرار کردهایم. آنوقت یک عدّهای میآیند روی کمبودها انگشت میگذارند، مبالغه میکنند، اغراق میکنند، پیشرفتها را نمیگویند، راهحلها را هم نمیگویند! اتّفاقاً اینها همان کسانی هستند که خودشان به دشمن گِرا دادند که ایران را تحریم کنند؛ گرای تحریم را اینها دادند. خود همینها بیش از همه- در داخل کمتر، در خارج بیشتر- روی نقاط ضعف تکیه میکنند.»4
در سیره نظامی پیامبر اکرم، این اصل با ترفندهای مختلف مورد تاکید قرار گرفته است.
در صدر اسلام، بسیاری از یاران پیامبر، دارای سن زیاد بودند و برای اینکه دشمنان احساس ضعف در جبهه مسلمانان نکنند، پیامبر، دستور دادند که پیرمردان خضاب کنند و در هنگام جنگ زیر دیگهای بیشتری آتش کنند و تعداد شتران بیشتری پی کنند تا در دل دشمن وحشت افکنده شود.
از دیگر ترفندهای ایشان روشن کردن آتشهای بسیار برای نشان دادن عظمت سپاه و فریب دادن دشمن بود. در شب فتح مکه پیامبر اکرم، دستور فرمودند لشکریان اسلام آتش فراوانی در ارتفاعات روشن کنند تا روحیۀ دشمن به تصور اینکه تعداد مسلمانان بسیار زیاد است تضعیف گردد.5
در این راستا مسلمانان هنگام برخورد با نیروهای دشمن شعارهایی کوبنده و مخصوص به خود داشتند که هم موجب شناخت خودی از غیرخودی بود و هم موجب تضعیف روحیۀ دشمنان میگردید. شعارهایی؛ مانند اَمِت، اَمِت (بمیران، بمیران)، أحد أحد و شعار الله اکبر در جنگها داده میشد.6
بنابراین تضعیف و یا اظهار ضعف در درون نظام اسلامی در برابر دشمنان، غیرشرعی و غیرعقلانی است. یعنی حتی با وجود قلّت و محدودیت عِدّه و عُدّه، نه تنها نباید دشمن از آن اطلاع پیدا کند، بلکه باید دشمن تلقی قوت و قدرت از جبهه اسلام و نظام اسلامی داشته باشد.
با این توضیح به شواهدی اشاره میشوند که اتفاقا در دوران مختلف و توسط اشخاص گوناگون جریان همسو و حامی دولت اظهار شده است.
مرحوم هاشمی رفسنجانی از نامهایی یاد میکند که در اواخر عمر بابرکت حضرت امام به ایشان نوشته است در آن ضمن تاکید بر مذاکره با آمریکا مینویسد: «آمریکا قدرت برتر دنیا است.»
آقای روحانی سال 92: «در مردادماه [وقتی دولت را تحویل گرفتیم] با خزانه خالی مواجه بودیم.»
همچنین در سال ۹۲: «هم سانتریفیوژ باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم».
و در سال۹۴: «تحریم باید از بین برود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود.»
روحانی در جایی دیگر گفته است: «اگر برجام نبود امروز حتی یک بشکه نفت نمیتوانستیم صادر کنیم.»
و نیز: «یک عدهای به خاطر منافع غلط گروهی و باندی به مردم آدرس غلط ندهند. ریشه مشکلات، «واشنگتن دیسی» است. مردم باید در این سالها خیلی راحتتر زندگی میکردند.»
مفهوم این سخنان این است که؛ وقتی ریشه مشکلات اقتصادی مردم در آمریکاست احتمالا کلید حل مشکلات هم آنجا باشد و باید از ریشه این مشکل را حل کرد! و این همان گرا به دشمن است.
آقای ظریف گفته است: «آیا فکر کردید آمریکا که میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد از سیستم دفاعی ما میترسد؟ آیا واقعا به خاطر قدرت نظامی، آمریکا جلو نمیآید؟ بر اساس کدام سند فکر میکنید آمریکا میتواند به اطلاعات نظامی ما دست پیدا کند؟»
این اظهارنظرها اگر گرادادن و تحقیر ملت ایران و توانمندیهای فرزندان این مرز و بوم نیست، پس چه معنی دارد؟ چرا باید دانشمندانی مانند شهدای هستهای این گونه مورد ظلم قرار گیرند؟
وی در سال 1393 در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا گفت: «بیتردید، همینطور است زیرا ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند.»
این سخنان آنچنان دردآور است که هر ایرانی غیرتمند را به خشم درمیآورد.
ده سال قبل از آن نیز او به البرادعی درباره آثار و تبعات شکست مذاکرات گفته بود: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری(انتخابات ریاستجمهوری 84) از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند، از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.»
و باید سؤال کرد که جبهه مورد اشاره آقای ظریف مگر قرار بود و است چه معاملهای با طرفهای خارجی در مورد مسائل داخلی کشور داشته باشند؟
وی همچنین در جدیدترین اظهارنظر خویش درباره انتخابات آمریکا گفته است: «مشخص است بین بایدن و ترامپ تفاوت وجود دارد!»
ولیالله سیف، رئیسکل بانک مرکزی وقت: «دولت خزانه را خالی تحویل گرفته است.»
سید محمود علوی، وزیر اطلاعات نیز در سخنانی مشابه گفت: «وقتی ابتدای کار دولت گفتیم خزانه را خالی تحویل گرفتهایم، به ما خرده گرفتند که چرا به مردم میگویید، اما نظر ما این بود که دانستن این شرایط خواست مردم از دولت را کنترل میکند. بعد از دو سال عرض میکنم که خزانه نه تنها خالی بود، بلکه منفی هم بود.»
اکبر ترکان از اعضای حزب اعتدال و توسعه ضمن تحقیر صنایع داخلی که برخلاف سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی است، گفته است: «اگر قرار باشد تعرفه واردات برداشته شود، در هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی، در هیچ تکنولوژی تولید رقابتی و برتری نخواهیم داشت.»
درحالی که رهبر انقلاب در تاریخ ۲۹ مهرماه سال۹۴ در نامهای به رئیس دولت درباره موضوع برجام چنین مرقوم داشتند:
«در خاتمه همانطور که در جلسات متعدد به آن جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدی گرفتن و پیگیری همه جانبـه اقتصاد مقاومتی میسر نخـواهد شـد. امیـد است مراقبت شود که این مقصود با جدیت تمام دنبال شود و بهخصوص به تقویت تولید ملی توجه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویه نینجامد و بهخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جداً پرهیز شود.»
سؤالی که باید این آقایان به آن جواب بدهند این است که اگر ایرانی نمیتواند، پس شما چرا دهها سال است پستهای کلیدی را در این کشور قبضه کردهاید؟ مگر شما ایرانی نیستید؟ و اگر قیاس به نفس میفرمایید که سخت در اشتباهید.
حال اگر ایشان کسان دیگر و یا جریانی غیر جریان حاکم و حامیان آن سراغ دارند که به دشمن گرا دادهاند؛ با سند و مدرک اعلام کنند.
___________________________________________
1. 60 / انفال.
2. من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، علىاكبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، 1413 قمری، چاپ: دوم، ج 1، ص 123.
3. https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=29298&pageindex=0&mid=406581#2390999.
4. 1395/11/27.
5. امتاعالاسماع، ج1، ص358.
6. همان، ج9، ص276.