سبحان محقق
‌ترور دانشمند محبوب کشورمان «محسن فخری‌زاده»، هر چند برای همه ما درد‌آور است، ولی این اتفاق، روند فروپاشی رژیم صهیونیستی و افول آمریکا در جهان را سرعت خواهد داد، زیرا اتفاق مذکور تل‌آویو و واشنگتن را به تابلوی «شرّ مطلق» نزدیک‌تر کرده است. بگذارید در این مورد، مثالی بیاورم؛ همه می‌دانیم که کل جوامع بشری، «دزدان دریایی» را جماعتی صددرصد بزهکار می‌دانند. به عبارت دیگر، هیچ جامعه‌ای و دولتی در جهان نیست که صفت «دزد دریایی» را برای خود بپذیرد، حتی اگر دست به دزدی دریایی هم بزند، از پذیرش این صفت امتناع می‌کند! علت این است که انسان به طور فطری، مخالف شرّ است.
 دزد دریایی، قتل و غارت می‌کند و نماد اوج قساوت و پلیدی است و بهره‌ای از انسانیت ندارد. او در واقع، تابلوی همه شرها و بدی‌ها است و همین کافی است که دیگران علیه او بجنگند و نابودش کنند.
 آمریکا و اسرائیل نیز هر چند سال‌هاست که شرّ مطلق و نماد عینی دزدان دریایی هستند، اما نیروی عظیم وارونه‌سازی ماشین رسانه‌ای غرب را نباید دست‌کم گرفت. ماشین رسانه‌ای غرب تا حدود زیادی توانست روی اقدامات غیرانسانی و مشمئز‌کننده آمریکا و رژیم صهیونیستی در جهان ماله بکشد. مثلا صهیونیست‌ها را قربانی هولوکاست و هیتلر جا بزند، جنایات آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را به دروغ، برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم و جلوگیری از خونریزی بیشتر، لازم و ضروری بداند و یا نابودی بیش از سه میلیون ویتنامی ‌و کامبوجی در زادگاهشان را زیر پوشش دروغین دفاع از جهان آزاد و جلوگیری از پیشروی کمونیسم قرار دهد. اما، به‌نظر می‌رسد که در دوران توسعه اینترنت و رسانه‌های آزاد، ماشین رسانه‌ای و تبلیغاتی غرب تا حدود زیادی خلع سلاح شده و نشانه‌هایش همه‌جا قابل مشاهده است. مردم جهان اکنون چیزی را که در غرب آسیا شاهد هستند، این است که دو نیرو مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند؛ نیرویی که به‌خاطر طمع‌ورزی خود، همه ارزش‌های بشری را به مسلخ برده و حتی حقوق و کنوانسیون‌هایی را که خودش آنها را تصویب کرده است، نادیده می‌گیرد، همه‌جا دست به ‌ترور می‌زند، در سوریه و عراق، جنایت‌های غیرقابل تصوری را مرتکب شده است، در یمن کودک می‌کشد، در فلسطین هر جنایتی را مرتکب می‌شود و از 14 سال پیش تاکنون، بیش از یک و نیم میلیون نفر را در غزه تحت محاصره کامل نگه داشته است و در یک کلام، نماد عینی و واقعی «دزد دریایی» است. در مقابل آن نیز نیرویی قرار دارد که درصدد احیای ارزش‌های انسانی است و علیه ظلم و ستم می‌جنگد.
با توجه به آگاهی جهانیان از این صورت‌بندی سیاسی دوگانه است که باید گفت فروپاشی اسرائیل و افول آمریکا سرعت گرفته است. طبق این کلام معروف، که «دنیا با کفر باقی می‌ماند، ولی با ظلم باقی نمی‌ماند»، انسان‌ها بر اساس فطرت خودشان، گرایش به مبارزه با ظلم دارند و نمی‌توانند همیشه تحت ستم باقی بمانند و یا در قبال ستم به دیگران، بی‌تفاوت باشند.
نکته جالب توجه در ارتباط با آمریکا این است که سران این کشور بر اساس آموزه‌های مدرن خود و چیزهایی که از ماکیاولی و‌ هابز آموخته‌اند، هیچ حساسیتی نسبت به مسائل ارزشی در رویکرد سیاسی و دیپلماتیک‌شان از خود نشان نمی‌دهند و نمی‌توانند بفهمند که ستم کردن و دوری از ارزش‌های انسانی، بالاخره آنها را به زیر می‌کشد. این همان پاشنه آشیل آموزه‌های مدرنیسم در سیاست است، که آمریکا آن را اکنون در جهان ‌نمایندگی می‌کند. بنابراین، افول آمریکا و رژیم صهیونیستی حتمی ‌است و آنها با هر اقدام ضد ارزشی و ضد انسانی که مرتکب می‌شوند، در واقع تیشه به ریشه خود می‌زنند.