kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۶۴۲۹
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۸

آمریکا حامی رژیم صهیونیستی و دشمن ایران است چه ترامپ باشد چه بایدن


سید محمد امین‌آبادی
 اشاره
بسیاری از  پژوهشگران حوزه سیاست خارجی روی این اصل اجماع نظر دارند که سیاست خارجی تداوم سیاست داخلی کشورهاست و تغییر و تحولات داخلی مثل انقلاب، کودتا، انتخابات و جابه جایی دولت‌ها و احزاب، تأثیر غیرقابل انکاری  روی سیاست خارجی کشورها دارد؛ آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست. 75 روز دیگر در تاریخ 13 آبان، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قرار است در صورتی که اتقاق خاصی نیفتد برگزار شود. در صورت شکست «دونالد ‌ترامپ» و پیروزی «جو بایدن»، انتظار می‌رود تحولات گسترده‌ای در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی این کشور رخ دهد. تغییر احتمالی دولت در آمریکا مسلّماً در سیاست خارجی این کشور تغییراتی را به دنبال خواهد داشت؛ اما این تغییرات بسته به ماهیت موضوع و نوع مسئله بسیار متفاوت خواهد بود. در این نوشتار به دنبال پاسخ به این سؤالات هستیم که چه نسبتی بین اهداف اعلامی‌و اعمالی در سیاست خارجی آمریکا وجود دارد؟ و آیا با تغییر احتمالی دولت در آمریکا و ورود تیم بایدن و معاونش «کامالا هریس» به کاخ سفید، سیاست خارجی آمریکا را در قبال جمهوری اسلامی ایران، آن گونه که برخی در کشورمان به آن امید بسته‌اند، تغییر خواهد داد و گشایشی در امور حاصل خواهد شد؟
سرویس خارجی کیهان
اوضاع بحرانی سیاست داخلی
 75روز دیگر  در تاریخ 3 نوامبر سال جاری میلادی (۱۳ آبان ۱۳۹۹) انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا برگزار خواهد شد. این انتخابات پنجاه و نهمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. انتخابات پیش رو از دو جنبه سیاست داخلی و خارجی آمریکا بسیار حائز اهمیت است. در داخل آمریکا کرونا این کشور را به بحرانی عمیق فرو برده است و آمار و ارقامی‌که رسانه‌های آمریکا در این زمینه منتشر می‌کنند به وضوح از عمیق‌تر شدن این بحران حکایت دارد. بر اساس گزارش‌ها بحران اقتصادی کنونی آمریکا در طول 90 سال گذشته و از زمان بحران اقتصادی 1929 به این سو بی‌سابقه بوده است. طبق اطلاعات دفتر پژوهش‌های اقتصادی آمریکا، تولید ناخالص داخلی که شاخص فعالیت اقتصادی در این کشور است، 32.9 درصد کاهش یافته است و این رقم از 1974 تا کنون  یعنی از زمان آغاز فعالیت دفتر پژوهش‌های اقتصادی بی‌سابقه بوده است.«نانسی پلوسی»، رئیس‌مجلس نمایندگان آمریکا اخیراً هشدار داده که «مردم در سراسر آمریکا گرسنه و بیکارند»!. کرونا بیش از 54 میلیون بیکار نیز به لشکر بیکاران آمریکا اضافه کرده این آمار روز به روز در حال افزایش است «برنی سندرز» سناتور مشهور آمریکایی با بیان اینکه «اقتصاد آمریکا در حال غش کردن است» گفته «30 میلیون کارگر آمریکایی قادر نیستند مزایای بیکاری خود را تمدید کنند». آمارهای رسمی‌وزارت کشاورزی آمریکا نیز نشان می‌دهد بیش از ۴۱میلیون آمریکایی ــ یک‌هشتم شهروندان این کشور ــ دچار عدم‌امنیت غذایی شده‌اند. تحقیقات بخش نظرسنجی از خانوارها در اداره آمار آمریکا نیز نشان می‌دهد نزدیک به 14 میلیون  کودک آمریکایی به دلیل مشکلات مالی خانوارها اغلب غذای کافی نخورده‌اند.  نتایج نظرسنجی موسسه آمریکایی «مادران با کودکان جوان» هم نشان می‌دهد که ۱۷.۴ درصد از پاسخ‌دهندگان اعلام کرده‌اند فرزندانشان از زمان شیوع همه‌گیری کرونا به دلیل ناتوانی مالی آنها دچار سوء تغذیه شده‌اند. یک تحقیق دیگر نشان می‌دهد، همه‌گیری کرونا باعث دو برابر شدن ناامنی غذایی در آمریکا شده است. ۴۰ درصد خانوارهایی که در این مدت به بانک‌های غذا مراجعه کرده‌اند اولین بارشان بوده است. همزمان منابع رسمی‌در آمریکا می‌گویند، بحران کرونا باعث شده، میلیون‌ها نفر در این کشور با خطر بی‌خانمانی مواجه شوند. پایگاه اینترنتی «بیزینس اینسایدر» اخیراً در این زمینه گزارش داده بود که، با پایان اجرای طرحی از سوی دولت فدرال آمریکا مبنی بر «ممنوعیت بیرون راندن مستأجران از خانه‌های خود در دوران کرونا»، ۲۸ میلیون نفر در این کشور بی‌خانمان خواهند شد. پایگاه اینترنتی آمریکایی «بلومبرگ» نیز در گزارشی نوشته بود 22 میلیون و ۶۰۰ هزار خانواده ماه ژوئیه (تیر ماه ) امید چندانی نداشتند بتوانند کرایه خانه ماه آینده خود را بپردازند. سی‌ان‌ان نیز  در گزارش خود وضعیت را «وخیم‌تر» اعلام کرده و نوشت، احتمالاً تا پایان سال جاری میلادی(تا 4 ماه دیگر) 40 میلیون نفر از مردم آمریکا بی‌خانمان خواهند شد. سی ان ان در ادامه هشدار داده اگر «شرایط تغییر نکند ممکن است آمریکا با شدیدترین بحران مسکن در تاریخ خود رو‌به‌رو شود».
بسیاری از کارشناسان در آمریکا معتقدند ادامه این شرایط اسف بار اقتصادی از یک سو و ادامه اعتراضات گسترده ضد نژادپرستی ساختاری در سراسر آمریکا که در تاریخ این کشور بی‌سابقه است وضعیت را به‌گونه‌ای رقم زده که شانس ‌ترامپ برای پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری این کشور را بسیار ضعیف کرده است. نظرسنجی‌های معتبر انجام شده تا این لحظه نیز نشان می‌دهد که ‌ترامپ در اغلب این نظرسنجی‌ها از رقیب دموکرات خود عقب افتاده و شانسی برای پیروزی مجدد ندارد. هر چند باید اذعان کرد که در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 میلادی نیز نظرسنجی‌ها از پیروزی قاطع هیلاری کلینتون خبر می‌دادند اما نتیجه به گونه دیگری رقم خورد، لذا نمی‌توان اعتبار بالایی برای نظرسنجی‌ها قائل شد. از سوی دیگر برخی معتقدند با توجه به ویژگی‌های روانی و شخصیتی ‌ترامپ که بسیار خودشیفته است و تحمل شکست را ندارد در صورت شکست نیز به راحتی تسلیم نشده و در نهایت ارتش آمریکا مجبور شود مداخله کرده و او را از کاخ سفید بیرون کند. در این میان واکنش طرفداران نژادپرست و کاملاًً مسلح وی را نیز نباید در تحلیل‌ها نادیده گرفت. آیا آنها شکست ‌ترامپ را خواهند پذیرفت یا به خیابان‌ها می‌ریزند و آشوب به پا می‌کنند باید منتظر بود و تا 13 آبان صبر کرد.
از ادعا تا واقعیت
بسیاری در غرب و شرق  عالم با توجه به شرایط پیش گفته شده امیدوارند که بایدن دموکرات در انتخابات سوم نوامبر(13 آبان) ‌ترامپ را شکست داده و با پیروزی بایدن سیاست خارجی آمریکا نیز که در دوره ‌ترامپ از ریل خارج شده بود به مسیر اصلی خود برگردد. در ایران نیز برخی جریانات امیدوارند  ‌ترامپ نتواند در این انتخابات پیروز شود و بدین‌ترتیب با رفتن یک دموکرات به کاخ سفید سیاست خارجی آمریکا در مورد جمهوری اسلامی ایران نیز تغییر کند. در مورد سیاست خارجی آمریکا در این بخش به دنبال پاسخ به سه سوال هستیم اول، چه نسبتی بین اهداف اعلامی‌و اهداف اعمالی در سیاست خارجی آمریکا وجود دارد؟ دوم، آیا تغییر دولت‌ها و روسای جمهور آمریکا به تغییر در سیاست خارجی آمریکا به خصوص در قبال جمهوری اسلامی ایران  منجر می‌شود؟ و سوال سوم، تیم  «جو بایدن» و «کامالا هریس» چه دیدگاهی درباره ایران و رژیم صهیونیستی دارند؟
 اگر سیاست خارجی را پیگیری اهداف ملی در محیط بین‌المللی تعریف کنیم؛ اهداف سیاست خارجی آمریکا در متون رسمی، نهادی و آکادمیک این کشور این‌گونه عنوان شده است؛ ساختن  جهانی دموکراتیک ،‌ترویج صلح، دموکراسی، حقوق بشر، تجارت آزاد و  دفاع از این مفاهیم در برابر دشمنان آزادی، بعد از 11 سپتامبر نیز مقابله با ‌تروریسم، و گروه‌های  ‌تروریستی و جلوگیری از دستیابی این گروه‌ها و دولت‌های سرکش به سلاح‌های کشتار جمعی، به لیست اهداف زیبای قبلی اضافه شده است.  در طول تاریخ سیاست خارجی آمریکا به خصوص بعد از پایان عصر انزواگرایی و ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم تا کنون همواره روسای جمهور آمریکا از این اهداف کلی و قابل تفسیر برای توجیه مداخلات و اقدامات خود در سیاست خارجی استفاده کرده‌اند. «فرانکلین دی روزولت» رئیس‌جمهور آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم اساس اخلاقی برای دخالت آمریکا در جنگ جهانی دوم را کوششی برای تامین آزادی‌های چهارگانه بشر(آزادی بیان، آزادی مذهب، آزادی از فقر و آزادی از‌ ترس) عنوان کرده بود. «هری‌ترومن» سی و سومین رئیس‌جمهور آمریکا که دموکرات نیز بود در توجیه حملات اتمی‌به هیروشیما و ناکازاکی و کشتار صدها هزار نفر غیرنظامی که هیچ ربطی به جنگ نداشتند گفته بود:«هیچ‌کس به اندازه من برای استفاده از بمب اتمی، ناراحت نیست؛ اما حمله ژاپنی‌ها به پرل‌هاربر و به قتل رساندن اسرای جنگی ما، بسیار مرا آزار می‌داد». سایر دولتمردان آمریکا نیز توجیه اخلاقی این حمله را که با هیچ یک از معیارهای حقوق بشری قابل توجیه نیست، تسلیم ژاپن، پایان دادن به جنگ و جلوگیری از کشتار بیشتر عنوان کرده بودند؛ در حالی که بر اساس اسناد و شواهد موجود ژاپن حتی قبل از استفاده آمریکا از بمب اتمی ‌در هیروشیما و ناکازاکی آماده تسلیم شدن بود و این حملات وحشیانه هیچ توجیهی نداشته است.  در دوران جنگ سرد و پس از آن نیز تمام مداخلات آمریکا در اقصی نقاط جهان از ‌ترور گرفته تا کودتا و راه‌اندازی جنگ، مقابله با هیولای کمونیسم، دفاع از جهان آزاد و دموکراسی و مقابله با ‌تروریسم توجیه شده است. بوش پسر حمله به افغانستان و عراق و نابودی این دو کشور  و کشتار صدها هزار افغانی و عراقی را در قالب جنگ جهانی علیه ‌تروریسم و نابودی سلاح‌های کشتار جمعی رژیم صدام اعلام کرد؛ مسئله‌ای که هیچ‌گاه ثابت نشد. پهپادهای آمریکا از سال 2001 تا کنون با توجیه مقابله با گروه‌های  ‌تروریستی  هزاران غیرنظامی را در کشورهای افغانستان، پاکستان، یمن، عراق، لیبی، سومالی و... به خاک و خون کشیده‌اند. وب‌سایت آمریکایی «مینت پرس»  درباره گستردگی کشتار غیرنظامیان توسط پهپادهای ارتش آمریکا در کشورهایی مثل سوریه، لیبی، افغانستان و یمن  می‌نویسد: «حمله پهپادهای ارتش آمریکا در دوره ‌ترامپ 8 برابر بیشتر از دوره اوباما است. درحالی‌که این حمله‌ها در زمان اوباما نسبت به دوره بوش افزایش 10 برابری یافت؛ اینک میزان کشتار غیرنظامیان در دوره ‌ترامپ 80 بار بیش از دوره بوش است و به عبارت دیگر، دونالد ‌ترامپ در مسیر شکستن حد نصاب جنایت جنگی است.» آخرین مورد از این جنایت‌های پهپادی آمریکا نیز ‌ترور ناجوانمردانه سردار رشید سپاه اسلام، سپهبد سلیمانی قهرمان مبارزه با ‌تروریسم با توجیه مبارزه با ‌تروریسم انجام شد. در هیچ یک از این موارد روسای جمهور آمریکا(بوش پسر، اوباما و ‌ترامپ) برای استفاده از پهپادها در کشتار غیرنظامیان نه تنها عذرخواهی نکرده‌اند. بلکه در بسیاری از موارد دفاع و توجیه نیز کرده‌اند. این شکاف گسترده بین اهداف اعلامی‌و اهداف اعمالی در خاورمیانه بسیار عمیق‌تر است به طوری که دولت آمریکا که حقوق بشر، آزادی و دموکراسی را چراغ راهنمای سیاست خارجی خود می‌داند رژیم اسرائیل، رژیم عربستان سعودی و حکومت‌های مرتجع و  اقتدارگرایی مثل عربستان، مصر و بحرین را دوست و متحد نزدیک خود می‌داند و در مقابل تمام توان سیاست خارجی خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران که در شاخص‌های مردم سالاری به هیچ وجه قابل مقایسه با رژیم‌های مرتجعی مثل عربستان، امارات، بحرین و مصر نیست، بسیج کرده است. شاید بتوان این جمله عمیق و معنادار  «الکسی دوتوکویل»  را در پاسخ به چرایی این شکاف عمیق بین اهداف اعلامی‌و اهداف اعمالی در سیاست خارجی آمریکا به کار گرفت این متفکر شهیر فرانسوی در سال 1835 میلادی گفته بود: «زمانی که آمریکا به موقعیت قدرتی بزرگ دست یابد دیگر تداوم رفتار دموکراتیک آن مشکل خواهد بود».
 در نظام بین الملل برخلاف سیستم داخلی حکومت‌ها آنارشی حاکم است. به عبارت دیگر مناسبات کشورها در عرصه روابط بین‌الملل مبتنی بر هنجارها، اصول اخلاقی و حقوق بین‌الملل نیست و کشورهایی که از جایگاه بالاتری در هرم توزیع قدرت جهانی برخوردار باشند می‌توانند بدون نگرانی و دغدغه تنبیه از سوی نهادها و رژیم‌های متولی نظم کنونی به اقدامات خلاف خود ادامه دهند. به عبارت دیگر منطق قدرت میل به گسترش دارد و هر زمانی که مانعی اخلاقی، قانونی و نهادی در مقابل آن قرار نگیرد طغیان می‌کند. دولت آمریکا نیز که از حجم بسیار عظیم قدرت اقتصادی، سیاسی، نهادی و نظامی در نظام بین‌الملل موجود برخوردار است و خود را نیز بنیانگذار و متولی حفظ نظم کنونی می‌داند و باور عمیقی نیز به اخلاقی بودن مدل حکومت و اهداف خود دارد به خود اجازه می‌دهد در نبود نهادی که ضامن اجرای حقوق بین‌الملل باشد، هر کدام از این اصول و هنجارها و معاهدات را به راحتی نقض کند. در واقع یکی از نشانه‌های زوال ساختار نظام بین‌الملل کنونی و افول هژمونی آمریکا  را برخی پژوهشگران این می‌دانند که متولی نظم احترامی‌برای مبانی و اصول قوام‌دهنده به  این نظم قائل نیست و روز به روز نهادها و رژیم‌های بین‌المللی به همین دلیل اعتبار خود را بیش از پیش از دست می‌دهند.
ایران و سیاست خارجی آمریکا
بسیاری از  پژوهشگران حوزه سیاست خارجی روی این اصل اجماع نظر دارند که سیاست خارجی تداوم سیاست داخلی کشورهاست و تغییر و تحولات داخلی مثل انقلاب، کودتا، جابه جایی دولت‌ها یا احزاب پارلمانی تأثیر غیرقابل انکاری  روی سیاست خارجی کشورها دارد. از سوی دیگر دور میز سیاست خارجی کشورها بسیاری از نهادهای‌های داخلی حضور دارند و  در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری مشارکت دارند و خروجی این میز همان سیاست خارجی است که وزارت خارجه آن را در بیرون مرزها اجرا می‌کند در مورد آمریکا به دلیل ماهیت متکثر ساختار سیاسی این کشور بسیاری از نهادها مثل رئیس‌جمهور، کنگره، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی مثل سیا، شورای امنیت ملی، مشاور امنیت ملی، پنتاگون و.. به ایفای نقش می‌پردازند. در این میان نقش لابی‌ها نیز بسیار برجسته است. لابی‌ها در همه ارکان قدرت آمریکا چه در دولت چه در کنگره و احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه دور تا دور نهادهای رسمی‌حضور دارند و در سیاست‌سازی و تعیین خط مشی‌های سیاست خارجی نقش مهم و بسیار جدی دارند. اندیشکده‌ها و اتاق‌های فکر معتبر آمریکایی نیز به‌ویژه در حوزه سیاست خارجی و مسائل امنیتی مثل لابی‌ها نقش برجسته‌ای در تصمیم‌سازی سیاست خارجی ایفا می‌کنند. شخص رئیس‌جمهور در آمریکا چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی اختیارات ویژه و بسیار گسترده‌ای دارد و به‌ویژه اگر در کنگره حزب موافق رئیس‌جمهور سر کار باشد؛ وی می‌تواند بسیاری از ایده‌های خود را عملیاتی سازد. شخصیت رئیس‌جمهور اینکه وی آدم جسور‌ترسو، و یا محتاطی است؟ اینکه وی تمایل به یکجانبه‌گرایی یا چندجانبه‌گرایی دارد؟ تحصیلات و کار وی و اینکه به کدام طبقه در آمریکا تعلق دارد و اینکه به چه کسی یا کسانی و کدام نهادها یا حتی رسانه‌ها اعتماد دارد؛ در این میان بسیار مهم است. به این نکته نیز باید اذعان کرد که در آمریکا تمرکز تصمیم‌گیری در سیاست خارجی این کشور به لحاظ قانونی غیرممکن است چرا که قانون اساسی این کشور رئیس‌جمهور را به‌عنوان فرمانده کل قوا مسئول هدایت نیروهای نظامی و مسئولیت تامین بودجه نظامی این نیروها و تامین هزینه‌های تمامی نهادهای مرتبط با سیاست خارجی را در دستان کنگره این کشور متمرکز کرده است و کنگره با ابزار بودجه می‌تواند رئیس‌جمهور را در سیاست خارجی به‌ویژه در شرایط بحرانی و جنگی کنترل کند.
 تغییر دولت‌ها در آمریکا مسلماً در سیاست خارجی این کشور تغییراتی را به دنبال خواهد داشت اما این تغییرات بسته به ماهیت موضوع و نوع مسئله بسیار متفاوت خواهد بود. به‌عنوان مثال تغییر دولت در آمریکا در مورد مسائل سیاست خارجی آمریکا مثل ناتو، افزایش یا کاهش نیروها در اروپای شرقی، شیوه مواجه با روسیه یا چین، افزایش یا کاهش نیروها در غرب آسیا، نوع مواجه با مسائل کشورهای آمریکای لاتین مثل کوبا یا ونزوئلا، کمک‌های خارجی آمریکا به  احزاب و نهادهای مدنی و سایر دولت ممکن است تغییراتی ایجاد کند. چرا که اجماع نظری در مورد این مسائل در بین دو حزب دموکرات و جمهوری خواه وجود ندارد و بسته به اینکه کدام دیدگاه در کنگره و ریاست جمهوری تفوق داشته باشد؛ تغییراتی در مورد سیاست خارجی آمریکا در این موضوعات صورت خواهد گرفت. اما برخی موضوعات در بین دو حزب اصلی (دموکرات و جمهوریخواه) آمریکا وجود دارد که اجماع بسیار بالایی در مورد آن وجود دارد و با تغییر دولت‌ها نیز این اجماع جابه جا نمی‌شود و تنها در مورد رویکردها شاید تغییراتی صورت بپذیرد.
 دو موضوع  مقابله با جمهوری اسلامی ایران و حمایت قاطع و بی‌چون و چرا از رژیم صهیونیستی از جمله این مسائل مهم در سیاست خارجی آمریکا هستند. در بسیاری از رای گیری‌ها علیه ایران چه در مجلس نمایندگان و چه در مجلس سنا معمولاً قطعنامه‌ها با رای بسیار قاطع نمایندگان جمهوری خواه و دموکرات تصویب می‌شود که نشان از اجماع نظر ضدایرانی هر دو حزب دارد. لذا چون ساختار سیاسی آمریکا اجازه نمی‌دهد دولت و کنگره از افرادی غیراز این دو حزب تشکیل شود و چون مقابله با جمهوری اسلامی ایران و تلاش برای مهار و کنترل آن و تبدیل آن به یک بازیگر عادی مدافع نظم موجود در بین هر دو حزب تبدیل به یک اصل پذیرفته شده است؛ لذا به جرات می‌توان گفت با تغییر دولت‌ها در راهبرد کلان ضدایرانی در آمریکا با توجه به اصل گفته شده پیشین و همچنین لابی قدرتمند صهیونیستی آیپک تغییر چندانی حاصل نمی‌شود و تنها شیوه‌های مقابله تغییر خواهد کرد. به عبارت دیگر هدف هر دو حزب تغییر رژیم در ایران است اما جمهوری‌خواهان این هدف را از طریق افزایش فشار حداکثری از بیرون، افزایش شدید تحریم‌ها و اقدامات یک‌جانبه دیگر دنبال می‌کنند اما دموکرات‌ها تغییر رژیم را از طریق اجماع‌سازی در نهادها و سازمان‌های بین‌المللی و همراه کردن سایر کشورها با خود و استحاله از درون دنبال می‌کنند. به باور هر دو حزب سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران  باید بر اساس حفظ فشارها در تمامی سطوح و پیگیری اصل «همه چیز بدون ایران» پیگیری شود. فشار از بیرون یا به «تغییر رژیم» جمهوری اسلامی ایران یا به «تغییر رفتار» ایران در منطقه و نظام بین‌الملل منتهی شده و دولت ایران به یک دولت عادی تبدیل خواهد شد در این صورت نیز نظامی تهی از هویت اسلامی و انقلابی و مدافع نظم موجود فرق چندانی با تغییر رژیم مدنظر جمهوری‌خواهان نخواهد داشت.
دیدگاه بایدن و هریس
 با روی کار آمدن احتمالی  تیم «جو بایدن» و معاون وی «کامالا هریس» طبق آنچه که گفته شد بسیار بعید است که در رویکرد کلان ضدایرانی و همچنین حمایت قاطع از رژیم صهیونیستی آمریکا تغییری ایجاد شود و احتمالاً فشارها بر ایران بیشتر از طریق اجماع‌سازی پیگیری خواهد شد. حتی بر اساس برخی گزارش‌ها این ایده که بایدن در صورت پیروزی آمریکا را دوباره وارد برجام خواهد کرد نیز به شدت مورد‌تردید قرار گرفته است. پایگاه آسیا تایمز اخیراً در این‌بار و با تحلیل مواضع سیاستمداران دموکرات نوشته است:«در صورتی که دموکرات‌ها در ماه نوامبر(آبان ماه کنترل کاخ سفید را به دست بگیرند بعید است که توافق هسته‌ای را احیا کنند. دموکرات‌ها دو سال پیش با خروج آمریکا از برجام مخالفت کردند، با این حال به‌نظر می‌رسد اکنون موضعشان را تغییر داده‌اند. یکی از سردمداران این چرخش موضع، «جیک سالیوان»، مشاور سابق «جو بایدن» در امور امنیت ملی و از دستیاران «هیلاری کلینتون» است.  وقتی جو بایدن اعلام کرد که قصد دارد برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ نامزد شود نخستین گزینه او برای مشاور سیاست خارجی، «جیک سالیوان» بود، بنابراین، در صورتی که بایدن پیروز انتخابات شود، سالیوان احتمالاً نقش مهمی‌در سیاست آمریکا در جهان بازی خواهد کرد. جیک سالیوان یکی از طرفداران سرسخت برجام و از جمله مخالفان تصمیم ‌ترامپ برای خروج از آن بود. او در آن زمان در مقاله‌ای برای «آتلانتیک» نوشت تحریم‌ها علیه ایران تنها در صورتی موفق خواهند بود که از حمایت جهانی برخوردار باشند و بتوانند حمایت شریکان تجاری ایران را جلب کنند. این دیدگاه او اشتباه از آب درآمده و او یک سال بعد در مقاله‌ای مشترک با «بیل برنز»، مقام سابق حزب دموکرات اعتراف کرد که «فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌های یکجانبه آمریکا قابل‌توجه‌تر از آن چیزی بوده که آنها پیش‌بینی می‌کرده‌اند»
آسیا تایمز در ادامه گزارش خود نوشته است: «سالیوان گفته است ایرانی‌ها باید واقع‌بین‌تر باشند. تصور کاهش عمده تحریم‌ها از سوی آمریکا بدون دریافت ضمانت‌هایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی که در آن دست‌کم چارچوب‌های زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستی‌آزمایی و موشک‌های بالیستیک قاره‌پیما حل شده باشند، غیرعملی است.» آسیاتایمز نوشته بین مه ۲۰۱۸ (زمان خروج آمریکا از برجام) و ژانویه سال جاری(2020)، موضع سالیوان از بی‌اثر بودن تحریم‌های یکجانبه آمریکا به اینکه «بدون دریافت ضمانت از تهران»، خبری از کاهش تحریم نیست، چرخش پیدا کرده است. سالیوان و بیل‌ برنز هیچ‌کدام اخیراً درباره ایران اظهارنظر نکرده‌اند اما آسیاتایمز نوشته احتمالاً موضع آنها سخت‌گیرانه‌تر هم شده باشد.  اخیراً«آنتونی بلینکن»، یکی دیگر از مشاوران «جو بایدن»  نیز بر حفظ تحریم‌ها علیه ایران تا زمان رسیدن به توافق هسته‌ای «قوی‌تر» با ایران تأکید کرد. بلینکن که یکی از اعضای ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آمریکا در گفت‌وگوهای منتهی به توافق  هسته‌ای برجام بود این اظهارات را در نشست مجازی «کمیته یهودیان آمریکا» مطرح کرده است. «بلینکن» گفته «ما به دنبال مذاکره برای توافقی طولانی‌مدت‌تر و قوی‌تر هستیم». توافق «طولانی‌مدت» و «قوی‌تر» از جمله اصلی‌ترین خواسته مخالفان توافق هسته‌ای برجام از جمله دونالد ‌ترامپ بود. ‌ترامپ دو سال پیش با بیان اینکه برخی از مفاد توافق هسته‌ای برجام منقضی می‌شوند به مشارکت آمریکا در این توافق پایان داد و گفت به دنبال دستیابی به توافقی قوی با محدودیت‌های هسته‌ای دائمی‌علیه ایران است.
در سند 80 صفحه‌ای حزب دموکرات در صورت پیروزی در انتخابات پیش رو نیز درباره ایران و برجام آمده است «دموکرات‌ها حرکت دولت ‌ترامپ به‌سمت جنگ با ایران را متوقف کرده و دیپلماسی هسته‌‌ای، تنش‌زدایی و گفت‌وگوهای منطقه‌ای را در دستورکار قرار خواهند داد. دموکرات‌ها معتقدند آمریکا نباید به‌دنبال تغییر نظام سایر کشورها باشد. آمریکا باید پیگیری این سیاست را به‌عنوان هدف خود درقبال ایران کنار بگذارد. .. معتقدیم برجام  بهترین روش برای قطع تمامی مسیرهای حرکت ایران به‌سمت سلاح هسته‌ای، به‌نحو قابل راستی‌آزمایی است. خروج یکجانبه آمریکا از برجام ما را از متحدان‌مان جدا و راه را برای ازسرگیری حرکت ایران به‌سمت قابلیت ساخت سلاح هسته‌ای باز کرد. به‌همین دلیل است که بازگشت به پایبندی دوجانبه به این توافق تا این حد اضطراری است. توافق هسته‌ای همیشه قرار بوده آغاز دیپلماسی ما با ایران باشد نه پایان آن. دموکرات‌ها از تلاش‌های دیپلماتیک سازنده برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران و پرداختن به سایر فعالیت‌های تهدیدکننده این کشور اعم‌از ستیزه‌جویی منطقه‌ای، موشک‌های بالستیک و سرکوبگری‌ داخلی حمایت می‌کنند».بنابراین این دیدگاه که در صورت پیروزی بایدن فشارها بر ایران کم خواهد شد یا آمریکا بدون چون و چرا به برجام برخواهد گشت یا تحریم‌های جدیدی اعمال نخواهد شد، یا تحریم‌های قبلی دوره ‌ترامپ لغو خواهد شد دیدگاهی به غایت ساده‌اندیشانه است.
من عاشق اسرائیل هستم!
همچنان که بایدن و معاونش و مشاوران این دو بر افزایش فشارها بر ایران در حوزه‌های هسته‌ای، موشکی، مسائل منطقه‌ای و داخلی اتفاق نظر دارند بر حمایت قاطع نیز از رژیم صهیونیستی اصرار می‌ورزند. «شموئل روسنر»، ستون‌نویس صهیونیست اخیراً در این‌باره در مطلبی در روزنامه نیویورک تایمز نوشته است: «بایدن یک صهیونیست است و اسرائیل کاملاًً از انتخاب او شادمان خواهد شد».
 وی ادامه می‌دهد:«در میان یادداشت‌هایی که به دوران همکاری من با یک روزنامه اسرائیلی درباره سیاست آمریکا مرتبط بود، پنج مورد‌ اشاره جو بایدن به مسئله اسرائیل را یافتم. بیشتر آنها برای سال ۲۰۰۸ بودند؛ اول زمان رقابت داخلی دموکرات‌ها که بایدن رقیب باراک اوباما بود و بعد انتخابات سراسری که بایدن کنار اوباما قرار گرفته بود. من آن انتخابات را برای‌هاآرتص پوشش می‌دادم و هر نوع‌ اشاره‌ای به اسرائیل مورد توجهم قرار می‌گرفت. بایدن این داستان را تقریبا پنج مرتبه گفت؛ هر زمان او نیاز داشت که روی تعهد بلندمدت بر امنیت اسرائیل تأکید کند، این چیزی است که اغلب به آن مراجعه می‌کرد.بایدن این‌طور آغاز می‌کرد که «تمام نخست‌وزیران اسرائیل از زمان گلدا مایر من را می‌شناسند.آخرین‌ اشاره‌ای که توانستم درباره مطلب گلدا مایر پیدا کنم مربوط به آوریل ۲۰۱۵ بود. این اظهارات این‌طور آغاز شد؛ نام من جو بایدن است و همه می‌دانند که من عاشق اسرائیل هستم». «شموئل روسنر» در ادامه یادداشت خود در نیویورک تایمز می‌نویسد:« بر اساس غریزه‌ام، به هر سیاستمداری که از این عبارت‌های پر آب و تاب استفاده کند، مشکوکم اما گمان نمی‌کنم که احساسات بایدن درباره اسرائیل صرفا برای خشنود کردن جمعیت بوده باشد. وقتی از مقام‌های اسرائیلی پرسیدم که چه کسی بایدن را می‌شناسد، به من گفتند که احساسات او واقعی است. یک مقام اسرائیلی ارشد که سال‌ها بایدن را می‌شناسد، به من گفت که از چشم‌انداز اسرائیلی، او یک نامزد ایده‌آل دموکرات است.البته پیش‌بینی سیاست‌های دقیق دولت بایدن در خاورمیانه احمقانه خواهد بود. اما گذشته و تاریخی وجود دارد که نمی‌توان نادیده گرفت. گذشته از همه اینها، بایدن یک تازه وارد نیست.بایدن نگرانی‌های اسرائیل را درک می‌کند. او نیاز استفاده از زور را درک می‌کند. تمایلات عملگرایانه و رفتار مستقیم، او را به شخص مورد ستایش اسرائیلی‌ها و فردی که می‌شود به سادگی با او کار کرد، تبدیل می‌کند.اسرائیل همچنین امیدوار است که بایدن فرصتی را فراهم کند که دوباره تل‌آویو به‌عنوان یک مسئله فرا حزبی واقعی در آمریکا ظاهر شود. بایدن به گفته خودش یک صهیونیست و یک حامی‌دیرینه اسرائیل است که با مسائل و بازیکنان اصلی آشناست، کسی که نگرانی‌های امنیتی ما را درک می‌کند». جو بایدن مهر ماه ۹۲  نیز هنگامی‌که  معاون باراک اوباما بود  در کنفرانس یهودیان در واشنگتن تصریح کرده بود:«یک پیوند اخلاقی میان آمریکا و اسرائیل وجود دارد چرا که تل‌آویو حامی‌منافع کاخ سفید در منطقه خاورمیانه است و اگر نبود منافع و امنیت ما به خطر می‌افتاد. اگر اسرائیل نبود، ما باید اسرائیل دیگری می‌ساختیم تا حامی‌منافع ما در منطقه باشد. حمایت آمریکا از امنیت اسرائیل تزلزل‌ناپذیر است، همین و بس»
سناتور «کامالا هریس» که اخیراً به‌عنوان معاون بایدن انتخاب شده دست کمی‌از رئیس خود در حمایت از صهیونیست‌ها ندارد.  «کامالا هریس» 55 ساله زنی سیاهپوست با تباری هندی-  جاماییکایی است و انتخاب چنین  فردی آن هم در برهه‌ای که آمریکا درگیر بزرگ‌ترین جنبش ضد نژادپرستی در تاریخ خود است می‌تواند کمک قابل توجهی به افزایش سبد رای بایدن در بین سیاهان و رنگین پوستان آمریکایی باشد. هریس سال 2019 یکی از کاندیداهای مقدماتی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری 2020 بود. وی در طول سال‌های گذشته همواره مورد حمایت لابی صهیونیستی آیپک بوده است. کامالا هریس مانند دیگر سیاستمداران دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه  از حامیان رژیم صهیونیستی به شمار می‌آید سخنان وی در جریان گردهمایی این لابی در سال ۲۰۱۷ چنین موضوعی را به وضوح اثبات می‌کند. «هریس» در این گردهمایی گفته بود: «فکر می‌کنم اسرائیل هرگز نباید موضوعی حزبی باشد. تا زمانی که من سناتور ایالات متحده باشم، هرآنچه بتوانم برای بسط حمایت دو حزبی از امنیت اسرائیل و حق اسرائیل برای دفاع از خود، انجام می‌دهم.». وی  از اصلی‌ترین مخالفان جنبش تحریم رژیم صهیونیستی نیز هست. وی همچنین قبلاً حمایت خود را از گسترش شهرک‌سازی رژیم صهیونیستی در اراضی‌ اشغالی اعلام کرده است.هریس در سخنرانی نشست سالانه ۲۰۱۷ آیپک گفته بود: «من وقتی در منطقه B بزرگ می‌شدم با افتخار یادم می‌آید که ما به موسسات و خیریه‌های ملی یهودی برای کاشتن درخت برای اسرائیل کمک مالی می‌کردیم. سال‌ها بعد که من برای اولین بار اسرائیل را دیدم، میوه‌‎های آن تلاش و نبوغ اسرائیل را دیدم و مشاهده کردم که واقعاً چطور یک بیابان شکوفا شد».وی از سال ۲۰۱۶ و انتخابش به‌عنوان سناتور ایالت کالیفرنیا در مجلس سنای ایالات متحده، تا کنون دو بار در لابی آیپک سخنرانی کرده است.هریس در انتخابات سال ۲۰۱۶ از حمایت دو سناتور ارشد و نام‌آشنای یهودی کالیفرنیا به نام‌های «باربارا باکسر» و «دایان فین استاین» برخوردار شد.
تارنمای انگلیسی «میدل ایست مانیتور» نیز درباره دیدگاه‌های «کامالا هریس» درباره رژیم صهیونیستی می‌نویسد: «هریس یکی از هواداران اسرائیل بوده است. یکی از نخستین اقدامات وی نیز در کسوت سناتور حمایت مشترک از لایحه‌ای برای جلوگیری از تصویب یکی از قطعنامه‌های شورای امنیت در محکومیت از شهرک سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری و رود اردن بود».روزنامه نیویورک‌تایمز یک سال قبل در گفت‌و‌گویی از گزینه انتخابی
«جو بایدن» برای معاونت خود پرسیده بود که آیا به‌نظر وی رژیم اسرائیل استانداردهای حقوق بشر را رعایت می‌کند و وی در پاسخ گفته بود: «خب به طور کلی؛ بله».همچنین در اوایل سال ۲۰۱۹، «هریس» یکی از ۲۳ سناتور دمکراتی بود که علیه لایحه‌ای رای دادند که دولت‌ها را تشویق می‌کردند اسرائیل را تحریم کنند.تایمز اسرائیل نیز  می‌نویسد: هریس شوهری یهودی دارد. «داگلاس امهاف» شوهر هریس، متولد شهر نیویورک است. ازدواج او با هریس، دومین ازدواجش بوده است. در صورت پیروزی بایدن و هریس در انتخابات ریاست‌جمهوری سوم نوامبر ۲۰۲۰ (۱۳ آبان) امهاف به اولین شوهر یهودی معاون رئیس‌جمهور در تاریخ آمریکا تبدیل خواهد شد.