نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران
کادرسازی جریان سکولار با امکانات بیتالمال
مخالف دیگر وزیر ارشاد شدن خاتمی در مجلس وقت، سید احمد کاشانی بود که از نفوذ جریانهای مطرود مانند نهضت آزادی در کیهان و نشراندیشههای منحرف آنها از طریق این روزنامه سخن گفت و به شدّت گلایه نمود. وی همچنین مصاحبههای کیهان خاتمی با عناصر غیرموجه در موضوعات آزادی، دین و سیاست، تخصّص و مکتب در شمارههای 3 تا 6 آذر را مورد استناد قرارداد.1هاشمی رفسنجانی، رئیسمجلس، به عنوان موافق سنگ تمام گذاشت و امکان مخالفت با گزینة خود به موسوی را از مجلس گرفت.
«آقای خاتمی را بنده از سال 42، 43 میشناسم و دوستان ما اکثراً آنهایی که سابقة زیاد در حوزه دارند، ایشان را میشناسند. از آن روزی که ما ایشان را در حوزه شناختیم و تا امروز همیشه به عنوان یک چهرة زحمتکش محصّل خوشفکر برای ما مطرح بوده است. همیشه این طوری بوده، یعنی من در تمام دورة تاریخم که با ایشان آشنا هستم، یک نقطه ضعف مشخصی از ایشان ندارم که باید برای ما که در کارهای ظریف با اینها کار میکردیم، باید این مسائل روشنتر از دیگران باشد. ایشان در سال 57 وقتی بنا شد آلمان بروند، با شهید بهشتی ما مشورت کردیم. به نظر ما ایشان بهترین چهرهای بود که لازم بود آنجا برود.»2
خاتمی با این حمایت بیدریغ توانست با 121رأی موافق، 27 رأی مخالف و 22 رأی ممتنع از مجموع 169 رأی، وزیر ارشاد دولت میرحسین موسوی شود. خاتمی پس از رأی اعتماد مجلس از نمایندگی مجلس استعفا داد و از تاریخ 19/8/1361 رسماً به عنوان وزیر ارشاد مشغول به کار شد.
ورود خاتمی به وزارت ارشاد، با حوداث تلخی همراه بود که به اختلاف و شکاف میان نیروهای حاضر در ارشاد و افرادی که با خاتمی به آن وزارتخانه رفتند منجر گردید. اوّلین قدم خاتمی، تصفیه نیروهای وفادار به انقلاب و امام از آنجا و سپردن مسئولیتها به نیروهای به اصطلاح چپ بود. به طوری کههاشمی رفسنجانی نیز در بخشی از خاطرات خود به این موضوع پرداخته است: «آقای مقصودی مسئول ستاد برگزاری نماز جمعه و عضو شورای سرپرستی حج آمد، از عملکرد آقای موسوی خوئینیها و آقای سید محمد خاتمی در امر حج شکایت داشت. مدعی انحصارطلبی و طرد نیروهای غیر همخط خود بود. برای استعفا مشورت کرد؛ مخالفت کردم!»3 یک بار هم ابوالفضل توکلی [بینا] سرپرست حج از خاتمی نزدهاشمی گله کرده بود.
دکتر محمد تاجیک، تحصیل کرده انگلستان نیز به عنوان اوّلین رئیسمرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری انتخاب گردید و این اتفاق در دوران حاکمیت محمد خاتمی یعنی دولت اصلاحات به وقوع پیوست.
تشکیل این مرکز در ریاست جمهوری در دوران دولتهای سازندگیهاشمی رفسنجانی، از اتفاقاتی بود که برنامهریزی شده و در جهت فراهم آوردن فرصت و امکانات برای گروههای فکری سامان یافته در کیهان فرهنگی و بعد حلقه کیان و امثال موسوی خوئینیها، روی داد. این مرکز با مسئولیت خوئینیها به عناصر حلقة کیان امکان داد تا به بهرهگیری از یک کانون حکومتی، برنامههای خود را بدون ترس از تعقیب و نگرانی مالی دنبال نمایند. گروه کیان از طریق مرکز یادشده بیش از 500نفر از هواداران خود را با بورس دولتی به خارج اعزام کرد!
حمیدرضا جلاییپور درباره دانشجویان- اعزامی که تعداد آنها تا 2500 نفر نیز گفته شده است- توضیح میدهد: «به یاد دارم در سال 1375 که گروههای فشار در دانشگاه تهران و امیرکبیر به جلسات سخنرانی دکتر سروش حمله میکردند و عرصه بر او تنگ شده بود، به عنوان دانشجوی دکترا در دانشگاه لندن و دبیر انجمنهای اسلامی انگلستان با همکاری دیگر اعضای انجمن، دکتر سروش را به انگلستان دعوت کردیم! او به مدت 6 ماه برای دانشجویان بورسیهای که هم اکنون تعدادی از آنها از فعالان جنبش دانشجویی هستند، جلسات مخلتف بحث و گفتوگو داشت. مانند محسن میردامادی و محمدرضا خاتمی که در این دوره نقش کلیدی در حزب و روزنامه مشارکت دارند.»
این افراد به کشورهای انگلستان، کانادا، استرالیا و فرانسه اعزام شدند و عمدتاً تحت تأثیر تفکرات نوگرایانه واندیشههای سروش، بشیریه، خاتمی و حجاریان؛ جبهة دوم خرداد و حزب مشارکت را تشکیل دادند و سرمایههای بعدی تفکر سکولار در ایران شدند!
بعد از استعفای خاتمی از کیهان و معرفی سید محمد اصغری به عنوان نمایندة رهبری در کیهان (1368)، اغلب افراد شورای سردبیری و نویسندگان کیهان فرهنگی، از کیهان خارج شدند. افرادی همچون رخصفت،هادی خانیکی، امینزاده، محمد عطریانفر و ماشاءاله شمسالواعظین- که کیهان را تحت تأثیر آراء و افکار سروش قرارداده بودند- از کیهان بیرون رفتند. عطریانفر به مؤسسة همشهری میرود و بقیه افراد در سال 1370 حلقة کیان را تشکیل میدهند. آنها با اجارة ساختمانی در خیابان سمیة تهران مؤسسة کیان را – بایک حرف کمتر از کیهان – راهاندازی کردند و روزهای چهارشنبه جلسة بحث و بررسی تشکیل میدادند. ماهنامه کیان انعکاس دهندة مباحث تئوریک این جلسه با هدف تأثیرگذاری بر اذهان مخاطبان و تغییر فضای فرهنگی کشور و نفوذ در مراکز مهم تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام، مانند مرکز تحقیقات استراتژیک نظام بود. تجدیدنظر طلبی و رفرم دینی، افقی بود که در دیدگاههای جریان کیان، با وضوح بیشتری نمایان شد. ترویج دیدگاههای دین حداقلی و بازتولید تفکرات روشنفکری وابسته به غرب و تفکرات قرون 18 و 19 اروپا، از اهداف حلقة کیان بود.
فهم سکولار از دین، کثرتگرایی در معرفت شناختی، پلورالیسم دینی، تسامح و تساهل، نسبیتگرایی، قرائتهای مختلف از دین، کثرتگرایی فرهنگی به صورت خردگرایی افراطی توسط این حلقه به نمایش گذاشته شد. مصطفی تاجزاده، محسن آرمین و همکاران محمد خاتمی در وزارت ارشاد، محسن سازگارا – عضو شاخة نهضت آزادی در آمریکا – عباس عبدی، عمادالدین باقی، علیرضا علویتبار، به این ماهنامه آمدند تا افکار عمدتاً سروش و تئوریهای سیاسی سعید حجاریان را انتشار دهند.
روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب تأثیرگذار مانند جامعه، طوس، نشاط، عصرآزادگان، صبح امروز، آفتاب یزد، خرداد، فتح و... و هفتهنامههایی چون بهمن، بهار، راهنو توسط این حلقه هدایت شدهاند. ماهنامة کیان ابتدا قرار بود با نام «نمون» منتشر شود اما از آنجا که بنیاد کیان آمریکا درصدد انتشار نشریهای در داخل کشور بود، افراد حلقة کیان از طریق محمد جعفر محجوب – عضو شورای بنیاد کیان آمریکا – نمایندگی آن بنیاد را پذیرفتند و ماهنامه را به نام «کیان» منتشر نمودند! اعضاء ماهنامه با عناصر ضدانقلاب فراری از کشور همچون بیژن حکمت، و همکاران ساواک و از عناصر دفتر رضا پهلوی چون داریوش شایگان، رامین جهانبگلو، میرزا آقا عسکر (معروف به مانی و از عناصر وابسته به سازمان چریکهای فدایی خلق و... مرتبط شدند و با سازمانهای سیرا4 و هستههای مطالعاتی اپوزیسیون خارج از کشور، نهضت آزادی و گروههای ملیگرا، پیوند خوردند!
پانوشتها:
1- روزنامة جمهوری اسلامی، چهارشنبه 19 آبان 1361، ص 10.
2- خاطرات سال 1362هاشمی رفسنجانی، بند «11بهمن ماه».
3- همان، ص 355.
4- بنیاد آمریکایی سیرا توسط هوشنگ امیراحمدی، ریچارد مورفی وگری سیک اداره میشود.