kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۵۶۲۲
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۱
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-47

عملکرد رئیس ‌دولت اصلاحات از سرپرستی کیهان تا وزارت ارشاد




محمد خاتمی در سال 1359با حکم حضرت امام سرپرستی روزنامه کیهان را از ابراهیم یزدی تحویل گرفت. در تحریریة کیهان،‌گروه‌هایی چون «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» استقرار داشتند. این گرو‌ه قبل از انقلاب تشکیل شده بود و شهید حسن شاهچراغی از جوانان عضو این گروه بود که به دعوت خاتمی به کیهان رفت. ماشاءاله شمس‌الواعظین (معروف به محمود شمس) در سال 1358 بنا به پیشهاد آیت‌اله موسوی اردبیلی- نماینده وقت امام خمینی در بنیاد مستضعفان که کیهان و اطلاعات مصادره شده و زیر نظر بنیاد بود- وارد مجموعه شد. اعضای اصلی تحریریة کیهان در آن زمان عبارت بودند از بهروز گرانپایه، رضا تهرانی، محسن آرمین، سید مصطفی رخ‌صفت، شمس الواعظین که به نام چپ اسلامی شناخته می‌شدند. شمس‌الواعظین پس از ورود خاتمی (به عنوان نمایندة امام)، به پیشنهاد او مسئولیت شورای سردبیری کیهان را پذیرفت و ستون یادداشت‌های روز کیهان را می‌نوشت.
گرایش تدریجی تیم اصلی شورای سردبیری یعنی‌‌هادی خانیکی، رضا تهرانی و شمس‌الواعظین به تفکر لیبرالی و نماد ‌آن یعنی نهضت‌ آزادی باعث شد تا خاتمی را که هنوز به حیثیت انقلابی و اسلامی بودن نیاز داشت به تکاپو وادارد و او از محمدجواد صاحبی- که مسئولیت انتشارات سپاه پاسداران در قم را به عهده داشت- خواست تا به تهران آمده و ضمن کمک به سید محمد اصغری که سرپرست کیهان بود، مسئولیت کیهان‌اندیشه را هم عهده‌دار شود.
چالش فکری بین شورای سردبیری و شهلا شرکت که مسئولیت مجله زن روز را به عهده داشت با جریان نیروهای اسلامی، در کیهان بروز کرد و شدّت آن سبب شد تا خاتمی از مهدی نصیری، طلبة جوانی که در قم به فعالیت فرهنگی پرداخته بود، با پیشنهاد صاحبی بخواهد تا به کیهان بیاید. ورود او به کیهان و جایگزین شدن او با بهروز گرانپایه در دبیری سرویس مقالات، چالش را بیشتر کرد. ورود نصیری به شورای سردبیری، اعضای این شورا را به تهدید کناره‌گیری واداشت و این کار انجام شد. محمد خاتمی برای حفظ این افراد که فعالیت شان در کیهان محدود شده بود، پیشنهاد کرد تا آنان به کیهان فرهنگی بروند که از سال 1364 به همت شهید شاهچراغی و حسن منتظرقائم منتشر می‌شد.
کیهان فرهنگی که به قول سروش «پدر ومادر کیان شمرده می‌شود که کیان از دل آن بیرون آمد» با مدیریت شمس، خانیکی و تهرانی تبدیل به ارگانی برای «روشنفکری دینی» شد. در کیهان فرهنگی، سردمدار عبدالکریم سروش بود. پدرخواندة همة مطبوعات اصلاح‌طلب بعدی موسوم به روزنامه‌های زنجیره‌ای، تریبونی شد برای به اصطلاح متفکرین تجدیدنظرطلب همچون سروش و محمد مجتهد شبستری، که مقالات معروف سروش در مورد «قبض و بسط شریعت» را چاپ کرد. این مقالات وجه آشکار ترویج نسبیّت در معارف دینی و قرائت لیبرالیستی از دین بر مبنای آرای فیلسوفانی چون کارل ریموند پوپر بود.
کیهان در انتخاب میرحسین موسوی به نخست‌وزیری در دورة دوم ریاست جمهوری آیت‌اله خامنه‌ای نیز سنگ تمام گذاشت و همواره مدافع سیاست‌های موسوی بود. از آن‌جا که کیهان متعلق به نهاد رهبری بود، این وضعیت قابل دوام نبود و با استعفای خاتمی از کیهان، کیهان فرهنگی در سال 1369 برای تجدید سازمان و تغییر تحریریه تعطیل شد و بنا به توصیة خاتمی- که وزیر ارشاد بود- به دنبال تشکیل «حلقة کیان»، به ماهنامة «کیان» و «زنان» رفتند تا راه ناتمام مانده در کیهان فرهنگی را ادامه دهند!
در احکام رهبری به آقایان سید محمد اصغری و حسین شریعتمداری که به ترتیب جایگزین خاتمی در کیهان شدند، نکاتی دیده می‌شود که از سوء عملکرد خاتمی و تیم همراه او در کیهان حکایت می‌کند. از جمله این نکات می‌توان به: «مهم‌ترین وظیفة مطبوعات در نظام اسلامی، نقش فرهنگی آنان در معرفی و دفاع از ارزش‌ها و ‌آرمان‌های مورد قبول این امت انقلابی و بالابردن سطح آگاهی و معرفت آنان»، «معارضة شایسته با تهاجم فرهنگی غرب در ابعاد مختلف، باید در صدر برنامه‌های رسانه‌های عمومی قرار گیرد»، «بی‌تفاوتی و مسامحه در برابر این تهاجم فرهنگی، که گاه با قلم عناصر مطرود و خودباختة داخلی صورت می‌گیرد، زیان‌های جبران‌ناپذیری در بر خواهد داشت»،1 «بی‌تفاوتی در برابر نیازهای فکری ملت ایران و بی‌توجهی به آرمان‌های اسلامی و انقلابی آنان که در برخی مطبوعات کنونی دیده می‌شود سیئه‌ای است که در قضاوت عمومی مردم ما در حال و آینده و در نهایت در پیشگاه دادگاه الهی در آخرت بخشوده نیست و مقابله و عناد در برابر این آرمان‌ها که آن نیز متأسفانه امروز با سوءاستفاده از آزادی‌هایی که جمهوری اسلامی خود را به آن پایبند داشته است،‌ در تعدادی نشریات وجود دارد، گناهی سنگین و فراموش نشدنی است.»2 اشاره داشت.
خاتمی در دورة نمایندگی مجلس، با نخست‌وزیر پیشنهادی آیت‌اله خامنه‌ای یعنی علی‌اکبر ولایتی مخالفت نمود و بعد از رأی نیاوردن ولایتی، در مقاله‌ای در کیهان، علت آن را نداشتن دو خصوصیت در او دانست. بدون آنکه هیچ معیاری برای اثبات نداشتن آن دو خصوصیت در ولایتی ارائه دهد! با مخالفت مجلس برای نخست‌وزیری علی‌اکبر پرورش و محمد غرضی‌، آیت‌اله خامنه‌ای ناچار میرحسین موسوی را- که مورد حمایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و‌‌هاشمی رفسنجانی که رئیس‌مجلس بود- به عنوان نخست‌وزیر معرفی کردند.
خاتمی این بار در روزنامة کیهان برای رأی آوردن موسوی سنگ تمام گذاشت و یک روز قبل از رأی‌گیری، زندگینامة او را منتشر و از قول ناظران آگاه (ولی بی‌نام و نشان) نوشت که مجلس به موسوی رأی تمایل خواهد داد! و مجلس به نخست‌وزیری موسوی رأی اعتماد داد! ناظران آگاه چه کسی غیر از‌‌هاشمی رفسنجانی می‌توانست باشد و نماینده‌های منتسب به مجاهدین انقلاب و برخی نمایندگان حزب جمهوری اسلامی؟
در کابینة موسوی،‌ عبدالمجید معادیخواه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود اما کمتر از یک سال بعد،‌ از سمت خود استعفا داد! موسوی عصر روز شنبه اوّل آبان 1361 به دفتر رئیس‌مجلس،‌‌هاشمی رفسنجانی رفت تا در مورد وزیر ارشاد بعدی مشورت کند! در حالی که رئیس‌جمهور آ‌یت‌اله خامنه‌ای بودند و علی‌القاعده بایستی با ایشان مشورت می‌شد!‌هاشمی از او خواست تا سید محمد خاتمی را به عنوان وزیر ارشاد معرفی کند.
‌هاشمی در خاطراتش می‌نویسد: «اوّل شب در دفتر رئیس‌جمهور با مسئولان اصلی کشور جلسه داشتیم. درباره گرانی و کمبود کالاهای مصرفی و سود توزیع بحث شد. نخست‌وزیر راه‌های علاج را که فکر کرده‌اند گفت و... دربارة کابینه هم بحث و قرار شد که آقای [محمد] خاتمی وزیر ارشاد شوند.»3
این‌جا بود که عملکرد خاتمی در کیهان روی تریبون مجلس رفت. روز 18 آبان 1361 که روز رأی اعتماد مجلس به خاتمی بود حسین نواب از مخالفان وزارت او، در نطق خود به نقد تنها مسئولیت خاتمی بعد از انقلاب- یعنی سرپرستی کیهان- پرداخت و ماجرایی را بیان کرد که نشان می‌داد، در کیهان تحت مدیریت او، چه نگرش و ماهیتی نهفته بود.
«مخالفت من به خاطر ضعف مدیریتی بود که در روزنامه کثیرالانتشار کیهان وجود داشت... در این روزنامه در تاریخ 28/1/1361 مقاله‌ای درج می‌شود که آیا وقت آن نرسیده است که روحانیت هم تصفیه شود. به دنبال این مقاله، هم روزنامة جمهوری اسلامی اعتراض کرد و هم جامعة مدرسین حوزة علمیه قم و هم آیت‌اله جنتی اعتراض کردند. من دو سه جمله از متن آن مقاله را برای شما می‌خوانم. در این مقاله آمده: «اکنون شما اگر به حوزه‌ها نظر بیفکنید اکثریت با روحانیتی است که از بینش انقلاب برخوردار نیست، چرا که شاه با تمام قدرت می‌کوشید حوزه‌ها را تحت کنترل قرار دهد و در این رابطه از حمایت برخی از روحانیون نیز برخوردار بوده است... در مقالة بعدی با وضع توهین‌آمیزی جواب آیت‌اله جنتی و حوزة علمیه و روزنامة جمهوری را می‌دهند که این جوابی را که شما دادید روش احسنی را انتخاب نکردید. این مقاله به دست یکی از اعضای شورای سردبیری نوشته شده است.»4
سپس حسین نواب پاسخ خاتمی را که اعتراض کرده و می‌گوید که در زمان انتشار مقاله در ایران نبوده است! به باد انتقاد گرفته و می‌گوید: «آقای خاتمی که در کیهان کثیرالانتشار این قدر اشراف بر مدیریت این روزنامه نداشته باشد که یک سفر کوتاهی به خانه خدا می‌کنند این طور شورای سردبیری بردارد مقاله‌ای بنویسد..... آیا ایشان می‌تواند وزارتخانة به این بزرگی را اداره کند؟ ما در این مدت نبوغی از ایشان در مجلس ندیده‌ایم که بتواند وزارت ارشاد را اداره کند.»5
پانوشت‌ها:
1- از حکم رهبری به آقای سید محمد اصغری، 2/7/1370
2- از حکم رهبری به آقای حسین شریعتمداری،‌1/10/1372.
3- خاطرات سال 1361،‌‌هاشمی رفسنجانی ص 289.
4- روزنامة کیهان، 19/8/1361.
5- روزنامة جمهوری اسلامی، چهارشنبه 19 آبان 1361، ص 10.