نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
هم ادعای دموکراسی دارند هم دیکتاتور معدوم را بزک میکنند!
روزنامه شرق دیروز در گزارشی کوتاه به موضوع یادداشت عباس سلیمی نمین اشاره کرده که در روزنامه سازندگی منتشر شده بود. یادداشت مذکور در نقد صادق زیباکلام و همچنین نقد روزنامه سازندگی به جهت گفتوگو با زیباکلام است.
سرویس سیاسی ـ
در گزارش شرق آمده است: «عباس سلیمینمین روز پنجشنبه در روزنامه سازندگی در یادداشتی موضوعاتی را علیه صادق زیباکلام مطرح کرده است. او معتقد است که روزنامه سازندگی نباید برای نقد نامه اخیر موسویخوئینیها به گفتوگو با صادق زیباکلام میپرداخت زیرا او تاریخ انقلاب را برای تطهیر دشمنان استقلال ایران تحریف میکند: «این فردی که شما برای لهکردن نیروهای تندرو اصلاحات به خدمت گرفتهاید، فرصت را مغتنم شمرده و با جعل تاریخ انقلاب به تطهیر دشمنان استقلال مردم ایران پرداخته است و به گونهای وانمود میکند که گویا آمریکا در ایران کارنامه سیاهی نداشته و بعد از خیزش ملت علیه سلطه این کشور که به زعم ایشان بیدلیل بوده است، کاملا در چارچوب منافع ایران حرکت کرده...»
در ادامه این گزارش میخوانیم: «صادق زیباکلام در واکنش به یادداشت اخیر عباس سلیمینمین پاسخ کوتاهی برای «شرق» ارسال کرد که آن را در ادامه میخوانید: «...مشکل جناب سلیمینمین با من بر سر همکاری با بخش مارکسیستشده سازمان مجاهدین نیست؛ نیمی از نفرت ایشان و سایر مورخین بهواسطه نگاه و روایت من از رضاشاه است[!!]»
لازم به ذکر است که زیباکلام هم اکنون بیشتر به واسطه دو ویژگی عمدهاش شناخته میشود: شیفتگیاش برای آمریکا و تکاپویش برای تطهیر رضامیرپنج.
او اما این تضاد را هیچ گاه نتوانسته حل کند که چگونه از سویی برای دموکراسی سینه چاک میکند و از طرفی دیگر به تطهیر دیکتاتورترین پادشاهان قرون اخیر میپردازد! لازم به یادآوری است که رضاشاه که با خوش خدمتی به انگلیسیها (مانند سرکوب نهضت ضداستعماری جنگل) و با کودتا به شاهی رسید، بسیاری از اهل قلم و روشنفکران زمانش را کشت. کسانی نظیر میرزاده عشقی، فرخی یزدی و حتی شخصیتی کم نظیر مانند آیتالله مدرس توسط عمال او به شهادت رسید. در این میان تقریبا جمیع اهل فرهنگ و قلم، حکومت به غایت دیکتاتورانه او را سرزنش کرده و به نقد آن پرداختند: کسانی نظیر نیما یوشیج، عشقی، فرخی و...
ملت شریف ایران یادشان نرفته!
روزنامه اعتماد روز گذشته در گزارش اقتصادی خود به موضوع افسار گسیختگی بازار ارز پرداخت و در مطلبی با عنوان «اپيدمي افزايش نرخ ارز پر استرستر از كوويد 19» نوشت: «در هفتههاي گذشته در حالي كه طغيان مجدد بيماري كرونا همه چيز كشور را تحت تاثير قرارداده بود، اتفاقي ديگر موجب كوچك شدن سفرههاي مردم شده و اين جريان در كنار كرونا به شدت به بافت آسيبپذير جامعه ضربه زد، اپيدمي افزايش نرخ ارز شايد پر استرستر و محسوستر از كوويد 19 بر سختتر كردن معيشت مردم افزوده است.»
این روزنامه همچنین به نقل از یک کارشناس اقتصادی نوشت: «به هيچ عنوان پارامتر وضعيت سياست خارجي و ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران و به خصوص مسئله تنش ايالات متحده آمريكا با كشور در به وجود آمدن شرايط كنوني بازار ارز عنصر اول نيست،.. بلكه دليل شرايط موجود را در داخل كشور بايد جستوجو كرد... در كشورهاي صنعتي امكان خروج سرمايه از كشور نميتواند از حجم مشخصي فراتر رود و تحت نظارت شديد دستگاه دولتي و سياستگذاري انجام ميشود و دولت بايد توان آن را داشته باشد كه در مقابل ارزهاي خارج شده از كشور، مسير بازگشت ارزهاي جديد حاصل از صادرات را تسهيل كند كه البته دولت به شدت در مديريت اين اتفاق دچار مشكل شده است. سياستهاي ناكارآمد دولت و دستهاي پشت پرده موجب شده ايران بهشت توليدكنندگان خارجي باشد بهطوري كه اين توليدكنندگان خارجي با دامپينگ توانستهاند كالاهاي توليد داخل را با نرخي پايينتر از نرخ تمام شده آن از كشور خارج كنند و به فروش برسانند.»
گفتنی است، وضعیت این روزهای اقتصادی ایران حاکی از ناکارآمدی دولت است و همگان از حامیان تا منتقدان بر این موضوع اتفاق نظر دارند؛ دولت تدبیر و امید به نظر برنامهای برای این وضعیت ندارد و هر روز شاهد جابهجایی قیمتها هستیم و التهابات بازار ارز در کنار افزایش قیمت کالاهای خوراکی و مورد نیاز مردم باعث شده تا شاهد کاهش قدرت خرید آنها باشیم. مردم یادشان نرفته که معاون اول رئیسجمهور در زمان انتخابات و در مناظرهها با لحنی تند میگفت: «ای ملت عزیز ما مشکلات اقتصادی زیادی را حل کردهایم و ثبات را به اقتصاد کشور بازگرداندهایم. مگر یادتان نمیآید که نرخ ارز لحظهای تغییر میکرد و در چند لحظه قیمت کالاها دچار تغییر میشد. مگر فردی میتوانست برای تولید و سرمایهگذاری حتی فکر کند؟ ما موانع سرمایهگذاری را از بین بردهایم و فضایی را به وجود آوردهایم که با بینالملل میشود کار کرد. ماشین اقتصاد کشور را ما راهانداختهایم و سرعتش را زیاد خواهیم کرد.»
بهجای فرافکنی کمی برای مردم کار کنید
روزنامه آرمان دیروز در مطلبی نوشت: «انتخابات 98 و پيروزي جريان راست و فتح بيدردسر پارلمان، آنان را به اين خيال فرو برده که ميتوانند با اين روال خود را فاتح پاستور بدانند، اما خود نيز به اين موضوع آگاه هستند که اگر پهن کردن فرش قرمز از سوي برخي نهادهاي تاثيرگذار و نظارتي موجود نبود همين جريان با يک ناکامي ديگر روبهرو ميشد. آنها زماني کليد بهارستان را بر دست گرفتند که جريان رقيب و حتي برخي از همفکران آنها که در مجلس دهم حضور داشتند به هر نوعي که بود دستشان از صندوق راي کوتاه شد. اما حال شاهد هستيم که براي1400 از هماکنون بهدنبال معرفي کانديداهاي خود به شکل جعبهاي هستند، تا يک نفر از اين ليست انتخاب شود، که خبرهاي غيررسمي از شاهين اقبالي سخن به ميان آورده که قرار است بر دوش آن يک نفر بنشيند و او را راهي پاستور کند.»
طیف مدعی اصلاحات با تعدد کاندیدا در انتخابات یازدهمین دوره مجلس مواجه بود. همین امر موجب شد که این طیف در حوزه انتخابیه تهران چندین لیست مجزا منتشر کرده و فعالین این طیف نتوانستند برای اعلام لیست واحد به توافق برسند.
مدعیان اصلاحات در انتخابات مجلس شکست سنگینی متحمل شدند. این طیف به کارنامه خود در مجلس دهم و دولت روحانی باخت. اما با این حال، با فرافکنی اینگونه وانمود میکنند که از حضور در رقابتهای انتخاباتی مجلس محروم شدهاند!
طیف مدعی اصلاحات اکنون اکثریت مطلق دولت و شهرداری و شورای شهر پایتخت را در اختیار دارد. این طیف بهجای این قبیل فرافکنیها بهتر است وقت و انرژی خود را صرف رسیدگی به مطالبات مردم کند.