دلایل تعالی و انحطاط جوامع (1)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام چه عواملی موجبات پیشرفت، تعالی و تکامل جوامع و یا بالعکس زمینهساز انحطاط و سقوط جوامع را فراهم میآورد؟
پاسخ:
از مجموع آیات قرآن و لااقل از قصص پیامبران این مطلب استفاده میشود که هرچه پیغمبران قدیمیتر بودهاند، مسائلی که قرآن از زبان آنها طرح کرده، سادهتر و بسیطتر بوده است و هرچه او به پیامبران متاخر آمده تکامل پیدا کرده است. ولی آنچه که بهعنوان یک درس از قرآن استفاده میشود راز و رمز پیشرفتها و انحطاطها است که آن هم یک امر ارادی و اختیاری است و یک جبر لایتخلف نیست. قرآن کریم چهار موضوع را بهعنوان عوامل کلیدی پیشرفتها و تعالی و یا انحطاط و سقوط جوامع مطرح کرده است:
1- عدالت اجتماعی و ظلم
یکی از موضوعاتی که جزو اصول اسلام است مسئله عدالت اجتماعی است که قرآن میفرماید: در میان مردم هر جامعهای اگر عدالت اجتماعی از بین برود و ظلم جانشین بشود، این ظلم بنیاد آنها را از بین میبرد و نابود میکند. «و ما کان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون» (اینکه میبینی خداوند پیشینیان را هلاک میکرده بهخاطر این بوده که در میان آنها اشخاص اصلاحگر نبودند) و چنین نبود که پروردگارت شهرهایی را که مردمانش اصلاحگرند، ستمگرانه هلاک کند (یعنی نزول عذاب درصورت عدم امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح جامعه حتمی خواهد بود) (هود - 117)
تفسیر این آیه شریفه این است که اگر مردمی مشرک باشند ولی در میان خودشان مصلح باشند، خداوند آنها را هلاک نمیکند، ولی اگر معادله برعکس شد، یعنی مردم در روابط اجتماعی خود ظلم کردند ولی مومن به خدا بودند حتما خداوند آنها را هلاک خواهد کرد. این حدیث پیامبر گرامی(ص) مفادش مفاد همین آیه شریفه است که میفرماید: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» (نصیحهًْ الملوک غزالی، ص40)
2- تقوا و پاکی و فسق و فجور
مسئله دیگری که قرآن بهعنوان یک امر موثر در بقا و زوال جوامع انسانی از آن یاد کرده است، مسئله فسق و فجور در مقابل تقوا و اخلاقی بودن است. هرگاه مردم یک جامعه پایبند به اصول و مبادی اخلاقی و ارزشهای انسانی بودند آن جامعه به سمت تعالی و تکامل سوق پیدا خواهد کرد و بالعکس اگر این التزام عملی به اصول و مبادی اخلاقی و ارزشهای انسانی وجود نداشت و افراد جامعه تمام توجهشان به لذتهای شخصی و فردی و فسق و فجور اخلاقی بود، قهرا چنین جامعه به سمت انحطاط و سقوط کشیده خواهد شد. آیهای که با کمال صراحت این مطلب را بیان میکند، آیه 16 سوره اسراء است که خداوند میفرماید: «و اذا اردنا ان نهلک قریهًْ امرنا متر فیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدبیراً» هنگامی که ما تصمیم بر هلاکت قومی بگیریم نخست اوامر و دستورات خود را (به وسیله پیامبران) برای سردمداران آنها بیان میکنیم، سپس به هنگامی که آنها به مخالفت و خروج از اطاعت برخیزند و استحقاق مجازات پیدا کنند، ما آنها را شدیدا در هم میکوبیم و به هلاکت میرسانیم. آری سرگذشت تاسفبار اندلس (اسپانیای فعلی) بهترین شاهد مثال این بحث میباشد.
مسلمانان بیش از 400 سال در این سرزمین حکومت کردند و سرانجام با گسترش شرابخواری در میان جوانان به صورت مجانی و دلربایی دختران جوان و آرایشکرده از جوانان و ارتباط برقرار کردن با آنان بهعنوان یک ماموریت سازمانیافته بهتدریج کار به جایی رسید که روحیه جهاد و سلحشوری و غیرت و شهامت در میان مسلمانان و جوانان از میان آنها رخت بربست و دشمنان اسلام توانستند با یک شبیخون فرهنگی بر حکومت اسلامی اندلس فائق بیایند و حکومت مسیحیان را
تشکیل دهند.