امام و مردم
از طرف روزنامه جمهوری اسلامی، بهعنوان خبرنگار، مأمور شد تا به الجزایر برود. وقتی از آنجا برگشت، به دیدنش رفتم و از او درباره الجزایر پرسیدم. وقتی به او گفتم: «چه خبر؟ سفر خوش گذشت؟حالت خوبه؟» جواب داد: «نه، حالم خیلی بده!» با تعجب پرسیدم: چرا؟! چه اتفاقی افتاده؟! گفت: توی الجزایر وضع خیلی خرابه. خدا کنه انقلاب ما مثل انقلاب الجزایر نشه. از او پرسیدم: چرا؟! مگه انقلاب الجزایر چطور شده؟! گفت: محیط اونجا خیلی خرابه و فسادی که قبل از انقلابشون در اونجا رایج بوده، باز هم به وضوح دیده میشه. باید کاری کنیم تا انقلاب ما به سرنوشت اونها گرفتار نشه که تنها اسمی از اون باقی بمونه. ما برای اسلام قیام کردیم، بنابراین باید اسلام رو به طور کامل پیاده کنیم، نه اینکه دنبال هوی و هوس و فساد باشیم. به او گفتم: ناراحت نباش، غصه هم نخور، انقلاب ما رهبری مثل امام خمینی دارد. اونها که چنین رهبری ندارن، رهبر اونها خائنه. به همین خاطره که هنوز وضعشون عوض نشده. گفت: درسته که ما کسی رو مثل امام داریم، اما مردم باید آگاه باشن. مگه امام چقدر میتونه توی زندگی مردم دخالت کنه؟ این خود مردم هستن که باید هوشیار باشن و این وظیفه ماست که اونها رو آگاه کنیم.
[خاطرهای از شهید حسن باقری (افشردی)
برگرفته از کتاب من اینجا نمیمانم- ص16]