kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۸۹۱۸
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۳

وجوه تمایز قرآن کریم با سایر کتـب آسمانی


 
 سیدحامد حسینی تهرانی
قرآن مجید، برترین و آخرین پیام خداوند و بزرگترین گوهر گرانبهای به جای مانده از پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله علیه و آله) و سرچشمه جوشان معارف اسلامی و اقیانوس بیکران حقایق است. امام علی(ع) در خطبه‌ای از نهج‌البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می‌فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد، شعله‌ای است که نور آن تاریک نشود، جداکننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون‌های آن خراب نشود، شفادهنده‌ای است که بیماری‌های وحشت‌انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند و حقی است که یاری‌کنندگانش مغلوب نشوند...، دریایی است که تشنگان آن آبش را تمام نتوانند کشید و چشمه‌ای است که آبش کمی ندارد...» (1)
به تحقیق و اذعان دانشمندان و اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان، شگفتی‌های قرآن از میان نمی‌رود و اسرار نهفته آن پایان نمی‌پذیرد هرچه دانش بشری از ثریا فراتر می‌رود اسرار تازه‌ای از رموز این کتاب آسمانی کشف می‌شود.
ماکس منین، شرق‌شناس معاصر معتقد است «قرآن تنها یک کتاب دینی نیست، بلکه کتاب اخلاق و اصول سیاست و اجتماع و راهنمای روزمره انسان می‌باشد.»
شاخصه‌های برتری قرآن کریم نسبت به دیگر کتب مقدس:
1- جامعیت قرآن
قرآن کتابی است فراگیر و همه‌جانبه، که از گذشته و آینده و وقایع گوناگون سخن به میان می‌آورد. از یک طرف به بیان تاریخ و سرگذشت پیشینیان و انبیا و مردم روزگار قدیم و چگونگی زندگی آنها سخن می‌گوید، و از طرف دیگر اخبار و اطلاعاتی راجع به وقایع آینده تاریخ به خوانندگان ارائه می‌دهد. همچنین یکی دیگر از ابعاد قرآن، بیان احکام و قوانینی است که در سایه عمل کردن به آن، مردم از زندگی سالم برخوردار می‌شوند.
دیدگاه‌های متعدد و متنوعی در باب جامعیت قرآن مطرح شده است که از یک منظر در سه دسته ذیل خلاصه می‌شود.
1- جامعیت حداکثری: قرآن بیانگر همه حقایق هستی است؛
2- جامعیت حداقلی: قرآن بیانگر همه امور مربوط به هدایت آخرتی بشر (ارزش‌ها و هنجارها) است؛
3- جامعیت در هدایت به سعادت دنیایی و آخرتی: قرآن همه امور مربوط به هدایت انسان به سعادت دنیایی و آخرتی را بیان می‌کند. (2)
اولین معیار و مسئله اساسی جامعیت، توجه به تمام ابعاد وجودی انسان است، چرا که انسان ابعاد مادی و فوق مادی(ملکوتی) دارد و یک قانون جامع، قانونی است که به همه این ابعاد و نیازهای مبتنی بر این ابعاد توجه کند و پاسخ این نیازها را به نحوی منطقی ارائه نماید. با دقت در قرآن کریم درمی‌یابیم که در مطالب و تعالیم و اوامر و نواهی آن، هم به بعد مادی و هم به بعد معنوی انسان، عنایت جدی شده است. بعد مادی انسان، شامل نیازهای جسمی و نیازهای روانی می‌باشد. نیازهای معنوی هم شامل نیازهای معرفتی و نیازهای ایمانی می‌شود.
کمال قرآن هم سطوحی دارد به این معنی که در بحث معرفت و شناخت، حداقل آن یعنی حقوق و احکام، باید به عموم مردم(مسلمین) گفته شود و آنها از حیث آشنا شدن به حقوق و احکام و ارزش‌های اخلاقی تحت آموزش قرار گیرند.
در بحث جامعیت، اولین مسئله توجه به نیازها و دومین مسئله توجه به ارتباط منطقی بین نیازها است. اگر بین نیازهای انسان، ارتباط منطقی برقرار نشود، کار به افراط و تفریط می‌کشد. انسانی که در تامین نیازهای او یک روال صحیح نباشد صرفا یا مادی مسلک می‌شود یا بدون توجه به ضرورت‌های زندگی، فقط متوجه ارزش‌های متعالی می‌شود. که قرآن این ارتباط منطقی را با توجه به جامعیتی که دارد برقرار کرده است.
2- نگرش دقیق به توحید و نبوت
در قرآن توجه ویژه‌ای نسبت به توحید و نبوت شده است تا جایی ‌که خداوند را یگانه خدای جهان معرفی کرده، که تمامی زیبایی‌ها و کمالات در وی جمع می‌باشد و تصور کوچک‌ترین نقصی از وجود خداوند متعال را از بین برده، خدا را حی و عالم و خالق و... معرفی نموده که واحد است و فرزندی ندارد و بخشنده و مهربان است و لحظه‌ای غافل نمی‌شود، و اینکه کوچک‌ترین چیزی که از وی مخفی نیست و... و همچنین پیامبران را انسان‌های بزرگی که از نیکان بوده و دارای حسن خلق هستند و انسان‌های برگزیده‌ای بوده و اهل یقین می‌باشند و افرادی هدایت یافته و دارای دانشی عظیم می‌باشند، معرفی نموده که کوچک‌ترین اشتباهی نه تنها نمی‌کنند بلکه حتی تصور خطا نیز در ذهنشان به وجود نمی‌آید.
در حالی که در کتب عهدین می‌خوانیم که: خداوند به آدم اجازه داد که از تمام میوه‌های بهشتی استفاده کند به جز میوه درخت معرفت یعنی درخت خیر و شر، خداوند به آدم فرمود اگر روزی از این میوه‌ بخوری، همانا روز خواهی مرد. سپس خداوند از آدم، حوا را آفرید و هر دو در بهشت لخت بودند زیرا نیک و بد را تشخیص نمی‌دادند. ناگهان ماری آمد و آنان را بر آن درخت ممنوعه راهنمایی کرده و به خوردن میوه آن تشویقشان کرد و چنین گفت شما با خوردن میوه درخت نمی‌میرید، بلکه چون خدا می‌داند اگر از این میوه بخورید چشمتان باز شده نیک و بد را تشخیص خواهید داد، این است که شما را از خوردن آن نهی نموده است!!
چون آدم و حوا گفتار مار را باور کردند و از میوه درخت خوردند، چشمشان باز شد و فهمیدند که لخت هستند و با لنگی خودشان را پوشاندند، خداوند که در بهشت قدم می‌زد آنان را دید و آدم و حوا خود را از خدا مخفی نمودند!!...
که با نگاهی گذرا به مطالب بالا استفاده می‌شود که خداوند متهم را به کذب بوده و نسبت مکر و حیله و دروغ و ترس داده شده است. اینطور که خداوند، درخت معرفت را با مکر و حیله و دروغ برای آدم ممنوع کرده و گفته که آن درخت مرگ است و سپس در ادامه داستان از ترس خدا سخن به میان آورده که خداوند از آدم ترسید که از درخت حیات استفاده کند و به زندگی جاویدان برسد!! فلذا او را از بهشت بیرون راند. در حالی که در قرآن جسم بودن خدا نفی شده «در سوره انعام آیات 102 و 103 بیان می‌دارد که دیدگان از درک او عاجزند ولی او دیدگان را می‌بیند و اینکه پس از گناه حضرت آدم،‌ بیان می‌دارد که در صورتی‌که از گناهان دوری کنی به بهشت باز خواهی گشت.
و همچنین طبق نقل بالا به خداوند نسبت جهل می‌دهد که از مخفیگاه آدم بی‌اطلاع بود در حالی که در قرآن در سوره حشر آیات 25 و 24 آمده که بر آشکارا و پنهان آگاه است و اوست بخشایشگر مهربان.
و اینکه شیطان را خیرخواه بشر معرفی کرده و می‌گوید شیطان به آدم نصیحت کرد و آدم را از تاریکی جهل و نادانی به نور دانش و معرفت راهنمایی نمود و تشخیص نیک و بد را به وی آموخت!! در حالی که در قرآن شیطان دشمن انسان معرفی شده و همان موجودی است که باعث رانده شدن انسان از بهشت گردیده و قسم خورده که انسان‌ها را به گمراهی بکشاند.
در قرآن کریم در آیات متعددی پیامبران را افرادی معرفی نموده که به خیرها و خوبی‌ها دعوت می‌کنند و از بدی‌ها بر حذرشان داشته، جدایشان می‌سازند، اینکه پیامبران دارای خلق پسندیده می‌باشند و جزء برگزیدگان میان انسان‌ها می‌باشند و جزء هدایت‌یافته‌ها هستند، کسانی که به یقین رسیده و جزء کسانی هستند که به جهانیان برتری یافته‌اند و به راه راست مستقیم رسیده‌اند و دارای دانشی عظیم می‌باشند و نعمت‌ یافته از طرف خداوند بوده‌اند کسانی که هر وقت آیات خدا بر ایشان خوانده می‌شد گریه‌کنان بر خاک مذلت و بندگی می‌افتادند. در حالی که بر عکس این‌ها در تورات و انجیل هست و آنها را در برخی موارد در مقامی پست‌تر از مقام انسان‌های معمولی نشان می‌دهند.
3- قرآن، تجلی اعجاز الهی
در میان کتب مقدس به جا مانده از انبیاء قرآن‌کریم به عنوان تنها کتابی است که جلوه‌های اعجاز در آن به خوبی بیان شده. این وجه که از قدیم‌الایام مورد بحث قرار گرفته، بر این پرسش استوار است که رسول گرامی اسلام (صلی‌الله علیه وآله)  فردی امی بوده، و چگونه می‌توانسته است در میان جزیره‌العرب که اصولا با دانش و فرهنگ بیگانه بودند، چنین کتابی از پیش خود بیاورد. وجوه مختلفی برای اعجاز قرآن گفته شده که می‌توان آنها را به دو بخش طبقه‌بندی نمود اعجاز لفظی قرآن و اعجاز محتوایی قرآن. اعجاز لفظی قرآن به دو گونه مطرح شده است: اعجاز بلاغی و اعجاز عددی.
بحث اعجاز بلاغی قرآن، یا بلاغت قرآنی، از گذشته‌های دور شناخته شده بوده و تقریبا بین همه مذاهب اسلامی مورد التفات و توافق بوده است. البته برخی،‌ اعجاز بلاغی قرآن را از اموری،‌ مانند نظم، اسلوب و شیوه بیانی قرآن جدا کرده و گفته‌اند: یکی از جهات اعجاز قرآن، اعجاز بلاغی آن است و جهت دیگر آن، نظم و اسلوب بیانی قرآن است. برخی دیگر نیز وجه اعجاز قرآن را مجموع مرکب از بلاغت و نظم و اسلوب آن دانسته‌اند. ولی در واقع اینها از باب تکثیر مثال است و همه موارد مرتبط با شیوه بیانی قرآن به اعجاز ابلاغی قرآن برمی‌گردد.
شیوه بیانی قرآن، شیوه‌ای است که هیچ بشری، حتی ساحت و بلند رسول اکرم(ص)، نمی‌تواند به این روش سخن بگوید.
وجه دیگر اعجاز لفظی قرآن، اعجاز عددی آن است. این وجه اخیراً مطرح شده و با به‌کارگیری کامپیوتر در این زمینه مورد توجه زیادی قرار گرفته است و با بیان این ارتباطات عددی خاص میان الفاظ و حروف قرآن سعی شده نشان داده شود که این روابط عددی نمی‌تواند در سخن بشری تحقق یابد.
اعجاز محتوایی قرآن
جهات مختلفی را برای اعجاز محتوایی قرآن ذکر کرده‌اند که ذیلاً اشاره می‌شود:
- عدم وجود اختلاف در قرآن: آیه شریفه: افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیراً، (نساء/82) نیز ناظر به همین وجه اعجاز است.
- اخبار غیبی: در قرآن مطالبی نسبت به برخی افراد، یا بعضی از وقایع که در آینده یعنی زمان بعد از نزول آیات قرار بوده واقع شود، پیش‌بینی شده که به همان صورت به وقوع پیوسته است. از جمله آیات کریمه: الم غلبت الروم فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون (روم 1-3) می‌باشد.
- علوم و معارف قرآنی: در قرآن مطالبی آمده که لااقل در آن زمان هیچ بشری نمی‌توانسته به آنها دسترسی پیدا کند. البته هم اکنون نیز علوم و معارف بلندی در قرآن وجود دارد که هنوز برای بشر ناشناخته  مانده و بیشتر آنچه معلوم گشته از طریق خود پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) هدایت‌های مستمر آنان بوده است، به طوری که امروز بخش قابل توجهی از احادیث را روایات اعتقادی، مباحث عقلی، نکته‌های فلسفی و کلامی و موضوعات عرفانی تشکیل می‌دهد. به هر حال، حتی اگر کسی فرضاً همه علوم و معارف قرآنی را هم اکنون شناخته شده و در دسترس بشر بداند، هرچند به یقین در گذشته نبوده است، این امر از ارزش اعجازی قرآن در این زمینه چیزی نمی‌کاهد. شایان توجه است که این اثبات اعجاز قرآن از طریق آورنده آن نیست، بلکه گفته می‌شود این علوم و معارف عمیق و بلند  آن قدر عظمت دارد که از افق اندیشه هر دانشمندی در آن روزگار بالاتر بوده است و به طور کلی اندیشه‌ بشری نبوده و نشان وحی الهی بر تارک آن دیده می‌شود.
- عجز از ابطال معارف و علومی که در قرآن آمده است: پس از گذشت سالیان دراز و بعد از این همه پیشرفت‌های علمی بشر و تبادل دانش‌ها و فرهنگ‌ها هیچ کدام از مطالبی که در قرآن آمده، ابطال نشده است و همین حقانیت قرآن و‌ آسمانی بودن آن را اثبات می‌کند.
تذکر این نکته مفید است که اگرچه شاید برخی از دانش‌های بشری همانند منطق و ریاضی که در یک مجموعه مدون گردآوری شده و از دوران کهن به ما ارث رسیده است، ابطال نشده باشد، ولی باید توجه نمود که اولاً، این دانش‌‌ها در قالب بدیهیات اولی، یا فطری در اندیشه هر خردمندی مکنون بوده است و کسانی که به تدوین این مسایل پرداخته‌اید، در واقع گردآورنده بوده‌اند، و نه آورنده. ثانیاً، به طور کلی کتاب‌هایی که بشر تألیف می‌کند، مربوط به یک دانش خاص و پیرامون موضوع ویژه‌ای می‌باشد، در حالی که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که بر رخسار علوم و معارف قرآن می‌درخشد، گستردگی حوزه مباحث آن و اشاره به ده‌ها مطلب در یک سخن است.
اساساً این خود، یکی دیگر از وجوه اعجاز است که چنین دانش‌های گوناگونی را در خود جای داده است. کدام بشری می‌تواند علاوه بر دستیابی به علوم متفاوت و حوزه‌های کاملا بیگانه از هم با آن همه دقت نظر و استواری بیان و گستردگی موضوعات چنین دانش‌ها را به هم آمیزد و مسائل را چنان در کنار یکدیگر قرار دهد که در صدر و ذیل سخنان، میوه‌های متفاوتی از علوم گوناگون به دست آید، به گونه‌ای که نه مقصود، ضایع و نه پیوستگی زایل شود و نه خطایی صورت پذیرد  و این چنین قرن‌ها بدرخشد و از هرگونه ابطال‌پذیری مصون باشد؟
4- عدم تحریف قرآن
نکته دیگری که در کنار بحث جامعیت قرآن کریم بسیار حائز اهمیت است، عدم تحریف این کتاب آسمانی در مقایسه با سایر کتب آسمانی دیگر همانند، تورات و انجیل و... است. سلامت قرآن کریم و قطعی‌الصدور بودن آموزه‌های وحیانی و عدم تحریف آن موجبات اعجاز جاوید پیامبر ختمی مرتبت را فراهم ساخت و این نقشه راه هدایت انسان را تا روز قیامت برای همه انسان‌ها حجت شرعی قرار داد، و این مقوله، وجه تمایز عمده با سایر کتب آسمانی را آشکار ساخت.
___________________
1- نهج‌البلاغه، خطبه 198
2- مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج 2، ص 290