زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری
اخلاص؛ از مهمترين شرايط خودسازي
يكى از ويژگيها كه بسيار مهم است تا براى خودسازى به آن توجّه كنيم و شايد جنبه تقدّمى هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از كار را خالص انجام دادن و اينكه كارى را مغشوش انجام ندهيم. گاهى هست كه كسى عبادت نمىكند و گاهى عبادت كند؛ امّا مغشوش و ناخالص. اين هم مثل آن است. خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، اين است كه براى خدا باشد. در بين مردم، متأسفانه خيلى رايج است كه كارهاى خوب خودشان را بر زبان بياورند و بگويند. كأنّه توجّه ندارند كه نبايد كار نيك را به زبان آورد و گفت كه ما مىخواهيم اين كار را بكنيم يا ما اين كارها را مىكنيم. البتّه برخى جاها استثناست. در جاهايى، بعضى از كارها بايد در علن انجام گيرد. در روايات در باب صدقه، آمده است كه «صدقه سِرّ» اين ثواب را دارد و «صدقه علانيه» اين ثواب را. يا مثلاً عبادات گروهى، جلوى چشم مردم انجام مىگيرد و بايد انجام گيرد و اين از شعائر الهى است. امّا بسيارى از عبادات يا اغلب عبادات، آن روابطى كه بين خود انسان و خداست؛ ذكر، توجّه، دعا، نافله، شبزندهدارى، سحرخيزى، احسان و كارهاى نيك بايد بين خود انسان و خدا بماند. مبادا انسان بهخاطر اينكه ديگران ببينند، كارى را انجام دهد! كارى كه انسان بهخاطر توجّه ديگران به خودش انجام دهد، از نكردن آن كار بدتر است؛ زيرا نكردن كار، يعنى انسان كارى را انجام نمىدهد. كارى كه انسان براى جلب توجّه ديگران نسبت به خودش انجام داده، كأنّه انجام نداده است. البتّه بدتر بودنش هم از اين جهت است كه عمل شركآلودى انجام داده و اين عمل شركآلود، فعل حرام است و دوركننده است.
بنابراين همهمان در هرجا و در هر موقعيتى كه هستيم، بايد خيلى تلاش كنيم كه كار را خالص انجام دهيم. اگر كار براى خدا انجام گيرد و نيّت براى خدا خالص باشد، اشكالاتى كه معمولاً در كارها مشاهده مىشود، پيش نخواهد آمد. ما وقتى مصالح واقعى را فداى حرف اين و آن مىكنيم كه بخواهيم كار را براى اين و آن انجام دهيم. انسان وقتى كار را براى خدا مىخواهد انجام دهد، فقط نگاه مىكند ببيند تكليفش چيست؟ نگاه نمىكند كه يكى خوشش مىآيد، يكى بدش مىآيد؛ پيش چه كسى آبرو پيدا مىكند و پيش ديگرى از آبرو مىافتد. امروز در جمهورى اسلامى، در همه شئون، كار براى خدا سارى و جارى است. هركس در اين كشور و اين نظام، هر كارى كه انجام مىدهد، مىتواند آن را براى خدا انجام دهد و از آن، اجر و ثواب و بهره معنوى را ببرد و پيش خدا خودش را روسفيد كند.
مرتبه عالی اخلاص
از پيغمبر اكرم (صلواتالله و سلامه عليه) نقل شده است كه فرمود: ان لكلّ حق حقيقهًًْ(1). هر چيزى داراى حقيقتى است و يك روح و يك معنا و يك حقيقت دارد. و ما بلغ عبد حقيقهًْ الاخلاص. بنده به حقيقت اخلاص و به آن معناى حقيقى اخلاص نمىرسد ،حتى لا يحبّ ان يحمد على شيء من عمل لله(2). (اين خيلى سخت است؛ اين، مرتبهاش از آن مراتب بسيار بالاست) مگر اينكه دوست نداشته باشد كه مردم او را براى هيچيك از كارهايى كه براى خدا انجام مىدهد، ستايش كنند. مثلاً فردى است كه كار را براى ديگران انجام نمىدهد: براى خاطر خدا نماز مىخواند، ختم قرآن مىگيرد، كار خيرى انجام مىدهد، احسان و كمك و صدقهاى مىدهد و مجاهدتى براى خدا مىكند. امّا دوست مىدارد كه مردم بگويند: «ايشان چقدر آدم خوبى است.» كارش را براى مردم نكرده است. كار را براى خدا انجام داده و تمام شده؛ امّا از مدح مردم و از اينكه مردم از او تعريف كنند، خوشش مىآيد. مىفرمايد اين، آن مرتبه عالى اخلاص نيست. مرتبه عالى اخلاص اين است كه اين را هم دوست نداشته باشد. اصلاً كارى به كار مردم نداشته باشد! مىخواهد بدانند، مىخواهد ندانند. مىخواهد خوششان بيايد، مىخواهد خوششان نيايد. نگاه كند ببيند خدا از او چه خواسته است و دقيقاً آن را انجام دهد.
من، اين صفت و اين روحيه را در امام(رض)، در بسيارى از موارد مشاهده كردم. در موارد متعدّدى، بنده اين خصوصيّت را در ايشان ديده بودم. كارى نداشت كه كسى خوشش مىآيد يا خوشش نمىآيد. تكليفش را انجام مىداد. وقتىكه بار سنگين است؛ وقتىكه كار بزرگ است؛ وقتىكه كار خطرناك است، اخلاص بيشتر به كار مىآيد. مثل امروز كه وضع جمهورى اسلامى اين چنين است.
مراحل اخلاص، امتيازات مخلصين
اگر ما اخلاص ورزيديم، بنده مخلص مىشويم؛ اخلاص ورزنده براى خدا، در عمل و نيّت. امّا فراتر از بنده مخلص، بندگان مخلصند. مرحوم سيّد بحرالعلوم(رض)، در رسالهاى كه در سير و سلوك به ايشان منسوب است، بين مخلِص و مخلَص فرق مىگذارد. مىگويد مخلِص كسى است كه عملى را فقط براى خدا انجام مىدهد و كارى به كار ديگران ندارد. امّا مخلَص آن است كه همه وجود خود را خالصاً و مخلصاً براى خدا قرار مىدهد. همه هستى او، فقط براى خداست. اين، مرتبه بسيار والايى است كه واقعاًً دور از دسترس است. امّا بهنظر بنده، در اين دوران، بهخصوص جوانان و كسانى كه در ميدانهاى عمل و مبارزه و جهاد واردند، مىتوانند به اين مرتبه هم برسند. براى امثال ما مشكل و خيلى دشوار است. ما خيلى دوريم! امّا جوانان و بهخصوص جوانان مؤمن و پاك و خالص، با آن دلهاى روشن و پاكى كه دارند، مىتوانند به اينجا برسند. البتّه رساله مذكور، منسوب به مرحوم بحرالعلوم است و قطعى نيست كه مال ايشان باشد. بعد مىفرمايد: خداى متعال به اين مخلصين سه وعده داده است؛ سه امتياز بزرگ. يكى اين است كه فرموده است: فانّهم لمحضرون الّا عبادالله المخلصين.(3) يعنى در قيامت، همه مردم در محشر حاضر مىشوند و مورد محاسبه الهى قرار مىگيرند، مگر بندگان مخلص كه آنها معافند. آنها چون ذرّه ذرّه اعمال و انفاس و حركاتشان براى خدا بوده است، لذا از اينكه در اين عرصه از عرصه حشر آفاقى وارد شوند و مورد سؤال قرار گيرند، معافند.
امتياز دوم اين است كه مىفرمايد: و ما تجزون الّا ماكنتم تعملون الّا عباد الله المخلَصين(4). همه مردم، پاداش متناسب با كارى را كه انجام دادهاند مىگيرند، مگر بندگان مخلَص خدا. اينها عملشان و پاداششان متناسب نيست. عملشان هرچه كه باشد، پاداش آنها بىنهايت است؛ زيرا اين وجود متعلّق به خدا، براى خدا و سرتاپا در خدمت اهداف الهى است. او، همه وجودش براى خدا خالص شده است.
روايتى را ديدم البتّه سند اين روايات را فرصت نمىكنم نگاه كنم و نمىدانم سندش چگونه است كه مضمونش اين بود كه خداى متعال مىگويد: «اگر به بنده مخلص يا مخلَص، همه دنيا را هم بدهم، حق او ادا نشده است.» بنابراين، جزاى او متناسب با عملى كه انجام مىدهد، نيست. يك نماز او برابر هزاران نمازى است كه بندگان خوب خدا بخوانند.
امتياز سوم كه از همه اينها بالاتر است، اين است كه: سبحان الله عمّا يصفون الّا عباد الله المخلَصين(5). يعنى خداى متعال از آنچه كه بندگان او توصيف كنند، منزه است؛ مگر از آنچه كه بندگان مخلَص توصيف كنند. يعنى آنها مىتوانند حقِّ توصيف الهى را ادا كنند. بندگان ديگر، كمتر و كوچكتر از اين هستند؛ و هرچه در باب پروردگار عالم بگويند ما عرفناك حقّ معرفتك(6). اوصاف خدا از زبان انسانها، ناقص و نارساست؛ مگر از ناحيه بندگان مخلَص. آنها مىتوانند خداى متعال را كما هو حقّه توصيف كنند و لذاست كه انسان اگر خود را به دعاهايى كه از ائمّه(ع)، مأثور است، انس بدهد و مرتبط كند، اميد اين است كه توانسته باشد با خداى متعال، درست مناجات كند و چنانکه شايسته الهى است، با او حرف بزند. ضمناً ماه رمضان ماه دعاست. دعاها را فراموش نكنيد. دعاهاى وارد شده در ماه رمضان، يكى از آن نِعَم و فرصتهايى است كه بايد مغتنم بشمريد. اين دعاى ابىحمزه، اين دعاى افتتاح، اين دعاى جوشن و بقيه ادعيهاى كه در روزها و شبها و سحرها و بقيه ساعات و اوقات مخصوص در ماه رمضان وارد شده است، واقعاًً از نعمتهاى بزرگ الهى است. فرصت را مغتنم بشماريد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار (ط بيروت)، ج 51، ص 112.
2. روضهًْالواعظين و بصيرهًْالمتعظين، ج 2، ص 414؛ بحارالانوار، ج 69، ص 294.
3. صافات؛ 127 ـ 128.
4. صافات، 39 ـ 40.
5. صافات، 159 ـ 160.
6. بحارالانوار، ج 66، ص 292.