kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۷۲۶۵
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۷

زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری



اخلاص؛ از مهم‌ترين شرايط خودسازي
يكى از ويژگي‌ها كه بسيار مهم است تا براى خودسازى به آن توجّه كنيم و شايد جنبه‏ تقدّمى هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از كار را خالص انجام دادن و اينكه كارى را مغشوش انجام ندهيم. گاهى هست كه كسى عبادت نمى‏كند و گاهى عبادت كند؛ امّا مغشوش و ناخالص. اين هم مثل آن است. خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، اين است كه براى خدا باشد. در بين مردم، متأسفانه خيلى رايج است كه كارهاى خوب خودشان را بر زبان بياورند و بگويند. كأنّه توجّه ندارند كه نبايد كار نيك را به زبان آورد و گفت كه ما مى‏خواهيم اين كار را بكنيم يا ما اين كارها را مى‏كنيم. البتّه برخى جاها استثناست. در جاهايى، بعضى از كارها بايد در علن انجام گيرد. در روايات در باب صدقه، آمده است كه «صدقه‏ سِرّ» اين ثواب را دارد و «صدقه‏ علانيه» اين ثواب را. يا مثلاً عبادات گروهى، جلوى چشم مردم انجام مى‏گيرد و بايد انجام گيرد و اين از شعائر الهى است. امّا بسيارى از عبادات يا اغلب عبادات، آن روابطى كه بين خود انسان و خداست؛ ذكر، توجّه، دعا، نافله، شب‏زنده‏دارى، سحرخيزى، احسان و كارهاى نيك بايد بين خود انسان و خدا بماند. مبادا انسان به‏خاطر اينكه ديگران ببينند، كارى را انجام دهد! كارى كه انسان به‏خاطر توجّه ديگران به خودش انجام دهد، از نكردن آن كار بدتر است؛ زيرا نكردن كار، يعنى انسان كارى را انجام نمى‏دهد. كارى كه انسان براى جلب توجّه ديگران نسبت به خودش انجام داده، كأنّه انجام نداده است. البتّه بدتر بودنش هم از اين جهت است كه عمل شرك‏آلودى انجام داده و اين عمل شرك‏آلود، فعل حرام است و دوركننده است.
بنابراين همه‏مان در هرجا و در هر موقعيتى كه هستيم، بايد خيلى تلاش كنيم كه كار را خالص انجام دهيم. اگر كار براى خدا انجام گيرد و نيّت براى خدا خالص باشد، ‌اشكالاتى كه معمولاً در كارها مشاهده مى‏شود، پيش نخواهد آمد. ما وقتى مصالح واقعى را فداى حرف اين و آن مى‏كنيم كه بخواهيم كار را براى اين و آن انجام دهيم. انسان وقتى كار را براى خدا مى‏خواهد انجام دهد، فقط نگاه مى‏كند ببيند تكليفش چيست؟ نگاه نمى‏كند كه يكى خوشش مى‏آيد، يكى بدش مى‏آيد؛ پيش چه كسى آبرو پيدا مى‏كند و پيش ديگرى از آبرو مى‏افتد. امروز در جمهورى اسلامى، در همه‏ شئون، كار براى خدا سارى و جارى است. هركس در اين كشور و اين نظام، هر كارى كه انجام مى‏دهد، مى‏تواند آن را براى خدا انجام دهد و از آن، اجر و ثواب و بهره‏ معنوى را ببرد و پيش خدا خودش را روسفيد كند.
مرتبه عالی اخلاص
از پيغمبر اكرم (صلوات‌الله و سلامه عليه) نقل شده است كه فرمود: ان لكلّ حق حقيقهًًْ(1). هر چيزى داراى حقيقتى است و يك روح و يك معنا و يك حقيقت دارد. و ما بلغ عبد حقيقهًْ الاخلاص. بنده به حقيقت اخلاص و به آن معناى حقيقى اخلاص نمى‏رسد ،حتى لا يحبّ ان يحمد على شي‏ء من عمل لله(2). (اين خيلى سخت است؛ اين، مرتبه‏اش از آن مراتب بسيار بالاست) مگر اينكه دوست نداشته باشد كه مردم او را براى هيچ‏يك از كارهايى كه براى خدا انجام مى‏دهد، ستايش كنند. مثلاً فردى است كه كار را براى ديگران انجام نمى‏دهد: براى خاطر خدا نماز مى‏خواند، ختم قرآن مى‏گيرد، كار خيرى انجام مى‏دهد، احسان و كمك و صدقه‏اى مى‏دهد و مجاهدتى براى خدا مى‏كند. امّا دوست مى‏دارد كه مردم بگويند: «ايشان چقدر آدم خوبى است.» كارش را براى مردم نكرده است. كار را براى خدا انجام داده و تمام شده؛ امّا از مدح مردم و از اينكه مردم از او تعريف كنند، خوشش مى‏آيد. مى‏فرمايد اين، آن مرتبه‏ عالى اخلاص نيست. مرتبه‏ عالى اخلاص اين است كه اين را هم دوست نداشته باشد. اصلاً كارى به كار مردم نداشته باشد! مى‏خواهد بدانند، مى‏خواهد ندانند. مى‏خواهد خوششان بيايد، مى‏خواهد خوششان نيايد. نگاه كند ببيند خدا از او چه خواسته است و دقيقاً آن را انجام دهد.
من، اين صفت و اين روحيه را در امام(رض)، در بسيارى از موارد مشاهده كردم. در موارد متعدّدى، بنده اين خصوصيّت را در ايشان ديده بودم. كارى نداشت كه كسى خوشش مى‏آيد يا خوشش نمى‏آيد. تكليفش را انجام مى‏داد. وقتى‏كه بار سنگين است؛ وقتى‏كه كار بزرگ است؛ وقتى‏كه كار خطرناك است، اخلاص بيشتر به كار مى‏آيد. مثل امروز كه وضع جمهورى اسلامى اين چنين است.
مراحل اخلاص، امتيازات مخلصين
 اگر ما اخلاص ورزيديم، بنده‏ مخلص مى‏شويم؛ اخلاص ‏ورزنده براى خدا، در عمل و نيّت. امّا فراتر از بنده‏ مخلص، بندگان مخلصند. مرحوم سيّد بحرالعلوم(رض)، در رساله‏اى كه‏ در سير و سلوك به ايشان منسوب است، بين مخلِص و مخلَص فرق مى‏گذارد. مى‏گويد مخلِص كسى است كه عملى را فقط براى خدا انجام مى‏دهد و كارى به كار ديگران ندارد. امّا مخلَص آن است كه همه‏ وجود خود را خالصاً و مخلصاً براى خدا قرار مى‏دهد. همه‏ هستى او، فقط براى خداست. اين، مرتبه‏ بسيار والايى است كه واقعاًً دور از دسترس است. امّا به‌نظر بنده، در اين دوران، به‌خصوص جوانان و كسانى كه در ميدانهاى عمل و مبارزه و جهاد واردند، مى‏توانند به اين مرتبه هم برسند. براى امثال ما مشكل و خيلى دشوار است. ما خيلى دوريم! امّا جوانان و به‌خصوص جوانان مؤمن و پاك و خالص، با آن دل‌هاى روشن و پاكى كه دارند، مى‏توانند به اينجا برسند. البتّه رساله‏ مذكور، منسوب به مرحوم بحر‌العلوم است و قطعى نيست كه مال ايشان باشد. بعد مى‏فرمايد: خداى متعال به اين مخلصين سه وعده داده است؛ سه امتياز بزرگ. يكى اين است كه فرموده است: فانّهم لمحضرون الّا عباد‌الله المخلصين.(3) يعنى در قيامت، همه‏ مردم در محشر حاضر مى‏شوند و مورد محاسبه‏ الهى قرار مى‏گيرند، مگر بندگان مخلص كه آنها معافند. آنها چون ذرّه ذرّه‏ اعمال و انفاس و حركاتشان براى خدا بوده است، لذا از اينكه در اين عرصه از عرصه‏ حشر آفاقى وارد شوند و مورد سؤال قرار گيرند، معافند.
امتياز دوم اين است كه مى‏فرمايد: و ما تجزون الّا ماكنتم تعملون الّا عباد الله المخلَصين(4). همه‏ مردم، پاداش متناسب با كارى را كه انجام داده‏اند مى‏گيرند، مگر بندگان مخلَص خدا. اينها عملشان و پاداش‌شان متناسب نيست. عملشان هرچه كه باشد، پاداش آنها بى‏نهايت است؛ زيرا اين وجود متعلّق به خدا، براى خدا و سرتاپا در خدمت اهداف الهى است. او، همه‏ وجودش براى خدا خالص شده است.
روايتى را ديدم البتّه سند اين روايات را فرصت نمى‏كنم نگاه كنم و نمى‏دانم سندش چگونه است كه مضمونش اين بود كه خداى متعال مى‏گويد: «اگر به بنده‏ مخلص يا مخلَص، همه‏ دنيا را هم بدهم، حق او ادا نشده است.» بنابراين، جزاى او متناسب با عملى كه انجام مى‏دهد، نيست. يك نماز او برابر هزاران نمازى است كه بندگان خوب خدا بخوانند.
امتياز سوم كه از همه‏ اينها بالاتر است، اين است كه: سبحان الله عمّا يصفون الّا عباد الله المخلَصين(5). يعنى خداى متعال از آنچه كه بندگان او توصيف كنند، منزه است؛ مگر از آنچه كه بندگان مخلَص توصيف كنند. يعنى آنها مى‏توانند حقِّ توصيف الهى را ادا كنند. بندگان ديگر، كمتر و كوچك‌تر از اين هستند؛ و هرچه در باب پروردگار عالم بگويند ما عرفناك حقّ معرفتك(6). اوصاف خدا از زبان انسان‌ها، ناقص و نارساست؛ مگر از ناحيه‏ بندگان مخلَص. آنها مى‏توانند خداى متعال را كما هو حقّه توصيف كنند و لذاست كه انسان اگر خود را به دعاهايى كه از ائمّه(ع)، مأثور است، انس بدهد و مرتبط كند، اميد اين است كه توانسته باشد با خداى متعال، درست مناجات كند و چنانکه شايسته‏ الهى است، با او حرف بزند. ضمناً ماه رمضان ماه دعاست. دعاها را فراموش نكنيد. دعاهاى وارد شده در ماه رمضان، يكى از آن نِعَم و فرصتهايى است كه بايد مغتنم بشمريد. اين دعاى ابى‌حمزه، اين دعاى افتتاح، اين دعاى جوشن و بقيه‏ ادعيه‏اى كه در روزها و شبها و سحرها و بقيه‏ ساعات و اوقات مخصوص در ماه رمضان وارد شده است، واقعاًً از نعمت‌هاى بزرگ الهى است. فرصت را مغتنم بشماريد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار (ط بيروت)، ج 51، ص 112.
2. روضهًْ‌الواعظين و بصيرهًْ‌المتعظين، ج 2، ص 414؛ بحارالانوار، ج 69، ص 294.
3. صافات؛ 127 ‌ـ 128.
4. صافات، 39 ‌ـ 40.
5. صافات، 159 ‌ـ 160.
6. بحارالانوار، ج 66، ص 292.