منطق قدرت (۱۱)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی قدرت در منظومه فکری و عملی فرد مسلمان و جامعه اسلامی از چه جایگاه و پشتوانه منطقی برخوردار است؟
پاسخ:
اقسام قدرت
منطق قدرت در آموزههای وحیانی اسلام تک ساحتی و یک بعدی نیست، بلکه تمامی ابعاد وجودی انسان شامل بعد جسمانی و بعد روحانی و معنوی او را در برمیگیرد. تقویت قدرت فیزیکی و جسمانی انسان و جوامع انسانی برای این منظور است که قدرت معنوی و روحی انسان در این بستر بهتر و کاملتر شکل میگیرد در واقع قدرت معنوی و روحی انسان در پرتو تقویت قدرت و بستر مادی انسان تجلی پیدا میکند و ارتقا مییابد. شهید مطهری (ره) در این زمینه میفرماید:
راجع به اینکه اسلام در حال حاضر میتواند یک نیروی محرک در کشورهای اسلامی باشد، باید دید اسلام چه چیزهایی عرضه میدارد. اسلام عدالت و جهاد و مبارزه با تبعیض بهعلاوه ایمان به خدا را عرضه میدارد، یعنی اسلام تنها جنبههای معنوی نیست، جنبههای به اصطلاح مادی نیز دارد. از این نظر است که امثال خروشچف اعتراف میکنند که اسلام میتواند نیروی محرک به شمار رود. حقیقت این است که اطلاع لنین از دین فقط این مقدار بوده است که دین به امید آخرت، مردم را نسبت به زندگانی خودشان لاقید میکند و آنها را به زهد و قناعت و تسلیم در مقابل ستمگر وا میدارد و الّا دین از آن جنبه که ایمان به جهان دیگر دارد و دنیای دیگر را برای انسان نمایان میسازد، علت ندارد که قوه مخدره به شمار رود. امثال «بن بلا» نشان دادند که در اسلام عنصرهای تحریکی و عنصرهایی که صفوف طبقات زحمتکش را در قبال طبقات به اصطلاح انگل متشکل و متحد کند، استثمار شده را در مقابل استثمارگر به ستیز و مبارزه وادارد، به مظلوم در مقابل ظالم روحیه و مقاومت بدهد، به پیکارگر اجتماعی نوید و اطمینان موفقیت بلکه تایید غیبی بدهد، به پیکارگر اجتماعی نوید و اطمینان موفقیت بلکه تایید غیبی بدهد، دفاع از حقوق و احقاق حقوق و گرفتن آن از دست غاصب را وظیفه بشمارد، ثابت کردند که اسلام چنین عناصری دارد و عناصر مخالف ندارد. آنچه عناصر مخالف در این زمینه بوده است در اثر سوء تعبیر و از زبان مزدوران سلاطین (وعاظ السلاطین) ساخته شده است، قطعاً آنها هم با این ادلّه قانع شدهاند والا صرف ایمان به مبادی غیبی و ماوراء الطبیعه از جنبه علمی و اعتقادی دلیل ندارد که پایبند اجتماع به شمار رود. آنها ثابت کردند که اسلام به جهان آخرت ایمان دارد، اما زندگی دنیایی و سیادت و آقایی و آزادی و استقلال در آن را شرط لازم برای فوز به سعادت اخروی میشمارد. (یادداشتها، ج 1، ص507)
ادامه دارد