جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب
توصیههای کلیدی پیامبر اکرم (ص) به مهاجرین اهل صفه (3)
ویژگیهای بدترین مردمان
یک جامعه
عن جعفربن محمد الصادق(ع) عن ابیه عن آبائه... قال رسولالله(ص) یا سعد! اذهب الی بنی المصطلق فانهم قد ردوا رسولی]فذهب الیهم[ فجاء بصدقه فقال رسولالله(ص) کیف رایتهم؟ فقال: خیر قوم: ما رایت قوما قط احسن اخلاقا فیما بینهم من قوم بعثنی الیهم فقال رسولالله(ص) انه لاینبغی لاولیاء الله تعالی من اهل دارالخلود الذین کان لها سعیهم و فیها رغبتهم ان یکونوا اولیاء الشیطان من اهل دارالغرور الذین کان لها سعیهم و فیها رغبتهم ثم قال: بئس القوم قوم لایامرون بالمعروف و لاینهون عن المنکر، بئس القوم قوم یقذفون الامرین بالمعروف و الناهین عن المنکر، بئس القوم لایقومون لله تعالی بالقسط.(1)
« امام صادق(ع) از پدر و اجدادش نقل میکند که پیامبر(ص) به سعد بن اشج فرمود:.. به سوی بینالمصطلق برو که آنها فرستاده مرا برگرداندهاند. سعد هم به سوی آنها رفت و زکات آنها را گرفت و آورد. پیامبر(ص) فرمود: آنها را چگونه دیدی؟ سعد گفت: بهترین قوم بودند. من تاکنون هیچ مردمی را ندیدم که رفتارشان و اخلاقشان با هم بهتر از این قومی باشد که مرا به سویشان فرستادی. پس پیامبر(ص) فرمود: سزاوار نیست برای اولیای خدا- که برای حیات جاویدان تلاش میکنند و سعی و تلاششان برای آن است- که از اولیای شیطان گردند که اهل و دلبسته دنیا هستند و سعی و تلاش آنها و آرزوی آنها است؛ سپس فرمود: چه بد مردمی هستند آنهایی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند، و چه بد مردمی هستند کسانی که آمر به معروف و ناهی از منکر را متهم میکنند و چه بد مردمی هستند مردمی که برای خدا قیام به قسط نمیکنند.»
در ادامه روایت اهل صفه - که در دو شماره گذشته بیان شد- سعدبنالاشج از بین اهل صفه بلند شد و مطالبی گفت، پیغمبر ماموریتی به او دادند. فرمودند: که
- اذهب الی بنی المصطلق فانهم قد ردوا رسولی فجاء بصدقه؛ او هم آمد بین بنیالمصطلق و زکات را از آنها گرفت و آمد.
- فقال رسولالله(ص): کیف رایتهم؟؛]پیامبر فرمود[چه جور آدمهایی بودند؟
- فقال: خیرقوم؛ ما رایت قوما قط احسن اخلاقا فیما بینهم من قوم بعثتنی الیهم؛ چه مردم خوبی بودند؛ من هیچ مردمی را ندیدم که در بین خودشان، اخلاق و رفتارشان و برخوردشان با یکدیگر بهتر باشد از این قومی که مرا به سوی آنها فرستادی. خب، ظاهربینی کرده؛ چون مردمان خوش برخوردی با همدیگر بودند، این [شخص[ خوشش آمده بود.
- فقال رسولالله(ص): انه لاینبغی لاولیاء الله تعالی من اهل دار الخلود الذین کان لها سعیهم و فیها رغبتهم ان یکونوا اولیاء الشیطان من اهل دار الغرور الذین کان لها سعیهم و فیها رغبتهم؛حضرت فرمود: سزاوار نیست برای کسانی که اهل دار خلودند، دلبسته به عالم جاودانه هستند، یعنی دل به دنیا نبستهاند و اهل دنیا نیستند و سعیشان و تلاششان در دنیا برای زندگی بعد از مرگ و برای زندگی جاودانه است، همه زحمتی که میکشند برای آنجا است، رغبتشان به آنجا است، توجهشان به آنجا است، به فکر این هستند که با فعالیت در دوران حیات، آنجا را برای خودشان درست کنند که هم پیمان و دوست و رفیق و همدل باشند با کسانی که اولیاءالشیطان هستند، که اهل دار غرورند و دلبسته به دار غرورند؛ یعنی این زندگی نقد که دار غرور است، انسان را مغرور میکند، فریب میدهد، غافل میکند از هدف واقعی خود. مخالطه کردن با اینها اشکالی ندارد اما اولیاء اینها بودن، همدل با اینها بودن، هم جهت با اینها بودن، یکرنگ با اینها بودن، دیگر سزاوار نیست.
-ثم قال:بئس القوم لا یامرون بالمعروف و لاینهون عن المنکر؛ معلوم میشود که وضع بنیالمصطلق این جور بوده.]فرمود: چه بد مردمی هستند کسانی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند،[
- بئس القوم قوم یقذفون الامرین بالمعروف و الناهین عن المنکر؛] چه بد مردمی هستند مردمی که[ متهم میکنند آمر به معروف و ناهی از منکر را؛ متهم میکنند به همین چیزهایی که خودشان مبتلای به آن هستند: به دنیاداری، به دنیا خواهی، به مسائل مادی، انگیزههای مادی.
-بئس القوم قوم لایقومون لله تعالی بالقسط؛ چه بد طایفه و مردمی هستند مردمی که قیام به قسط نمیکنند برای خدای متعال که قیام به قسط- مستقرکردن عدالت در جامعه- کاری است برای خدا. پس اینکه گفتیم« فیها رغبتهم»- رغبت اینها در آخرت است، توجهشان به آخرت است، رویکردشان به آخرت است- معنایش این نیست که فقط میآیند زندگیشان را به نماز و روزه میگذرانند؛ نه، اینها هم هست؛]اما[ اساس کار اینها اقامه قسط است؛ امر به نیکیها، نهی از بدیها، جامعه را از آلودگیها و رذایل گوناگون عملی و اخلاقی پاک کردن؛ اینها وظایف انسان است که انجام بدهد برای خاطر آخرتش.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 1384/3/1 به نقل از کتاب: نسیم سحر
__________________
1- نوادر راوندی ص 154