کد خبر: ۱۸۲۸۹۳
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۰:۵۹

شرایط جامعه اسلامی بعد از وفات پیامبر(ص) (2)(پرسش و پاسخ)



پرسش:
شرایط جامعه اسلامی در عصر بعد از پیامبر(ص) چگونه و از چه شاخص‌هایی برخوردار بود؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال از منظر بررسی‌های تاریخی و دیدگاه مورخان به دو محور اصلی شامل: 1- شکل‌گیری دو طبقه عامه و خاصه 2- گرایش‌های نژادپرستانه و قوم‌گرایی پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی ‌می‌گیریم.
3- بدعت‌‌ها و تحریف‌ها
اجتهاد در مقابل نص، خودرایی و خود محوری، مصلحت‌گرایی و مصلحت‌اندیشی، عمل به سلیقه و اجتهاد شخصی، امری رایج بود.
امام(ع) در نامه به مالک‌اشتر می‌فرماید:
«فان هذا الدین کان اسیراً فی ایدی الاشرار یعمل فیه. بالهوی و تطلب به‌ الدنیا».
این دین در دست اشرار اسیر بود که در آن به هوس می‌راندند و به نام دین دنیا را می‌خوردند.(نهج‌البلاغه- نامه 53)
در جای دیگر می‌فرماید:
«ولکنا انما اصبحنا نقاتل اخواننا فی‌الاسلام علی ما دخل فیه من‌الزیغ و الاعوجاج و الشبهًْ و التاوبل»
امروز ما از آن روی با برادران مسلمانمان وارد جنگ شده‌ایم که انحراف، کجی، شبهه و تأویل در اسلام وارد شده است.(همان- خطبه 122)
4- فساد اجتماعی
رفاه زدگی، غنایم فراوان به دست آمده در اثر فتوحات، باند بازی و سلطه قبیله اموی و مروانی، و حاکمیت عناصر نابکار و ناشایست و فرومایه و بی‌سواد یا کم‌سواد، تضعیف آرمان‌های دینی و الهی اسلام را در جامعه آن روز به دنبال داشت. رسوبات جاهلی دوباره غالب بود. نظام حاکم در ایجاد رشد و تعادل اخلاقی و گسترش عدالت اجتماعی درمانده بود. روابط جای ضوابط را گرفته، فرومایگان سازشکار و سازشکاران بی‌بند و بار بر سرنوشت امت اسلام چیره شده بودند.امام علی(ع) می‌فرماید: بدانید، خدایتان رحمت کند، شما در زمانی به سر می‌برید، که گوینده به حق در آن اندک است و زبان از گفتن راست ناتوان، آنان که همراه حق‌اند خوارند و مردم به نافرمانی گرفتار و در برقراری مداهنه با یکدیگر سازگار، جوانشان بدخو و پیرشان گنهکار، عالمشان منافق و قاریشان سودجو، نه خردشان سالمند را حرمت نهد و نه توانگرشان مستمند را کمک کند.!!!(همان، خطبه 233)
حاکمیت‌دار و دسته‌ بنی‌امیه و ضعف دستگاه خلافت مرکزی و یا همسازی و هم‌نوایی با آنان و انحرافات فراوان این قبیله و تحمیل خواست‌ها و تمایلات سفیهانه و مزورانه خود بر اسلام، بزرگترین بلایی بود که امت اسلامی آن را لمس و تجربه می‌کرد و بعد نیز در طول ده‌ها سال و بلکه تا امروز، آثار تلخ آن را در جان و ذائقه خود احساس می‌کند. آنان که امام علی(ع) درباره‌‌اشان فرمود: «ما اسلمو و لکن استسلمو و اسروا الکفر فلما وجدوا اعوانا علیه ظهروه؛
اسلام را از روی طوع و رغبت‌پذیرا نشدند بلکه به ضرب شمشیر تسلیم شدند و کفر را مخفی کردند و چون بر آن یارانی یافتند آن را آشکار ساختند.!! (همان، نامه 16)
آری شرایط حاکم در ربع قرن بعد از وفات رسول اکرم(ص) بر دنیای اسلام چنین بود.
و اکنون این امام(ع) است که باید سیر تاریخ اسلام را از نو متحول نموده و بسازد و اصول و اخلاق اسلامی را حاکم کند و دست نابخردان و فرومایگان را کوتاه سازد و اصول و ضوابط را به جای روابط و ظاهرسازی و فریب حاکم نماید و دست نابکاران را از سر امت اسلامی کوتاه سازد و رشته امامت و ولایت و هدایت و عدالت را برقرار نماید و آداب شریعت را زنده کند و بدعت‌ها را بمیراند و دست نامحرمان را از سر اهل اسلام کوتاه نماید.