گزارش کیهان ازمشارکت سیاسی مردم در دوران طاغوت
وقتی انتخابات مجلس، مهر لاستیکی برای تأیید اوامر شاه بود
گازیوروسكی استاد علوم سیاسی دانشگاه لوئیزیانای آمریکا انتخابات مجلس را پس از كودتای 1332، زیر سلطه نیروهای امنیتی دانسته و نتیجه آن مجلسی بود كه دیگر چیزی جز یك مُهر لاستیكی برای تأیید تصمیمهای شاه نبود.
سرویس سیاسی-
انتخابات یکی از نمودهای جامعه مردمسالار است. این شاخص در ایران با فراز و نشیب بسیار همراه بوده و شروع آن با خواست ملت برای تشکیل مجلسی که دربرگیرنده نمایندگان مردم باشد همراه بود. با این وجود پس از دوره مشروطه گاه مجلس با قوه قهریه شاهان مواجه شد و گاه در دام تزویر برخی از آنها افتاده است. پهلوی اول که نمود کاملی از دیکتاتوری بود و در مورد او تقریبا اختلافنظری نیست تنها جماعت دچار تناقض در حمایت از این دیکتاتوری با عنوان «دیکتاتوری منور» به توجیه آن میپردازند که بیشتر به یک مزاح شبیه است اما در دوره پهلوی دوم انتخابات کاملا در دام تزویر رژیم قرار گرفت و محمدرضا پهلوی از آن به عنوان ویترینی برای آراستن رژیم خود بهره میبرد. در ادامه با ذکر چند نمونه از میان بسیاری از موارد از سخنان نزدیکان شاه به این موضوع خواهیم پرداخت.
رهبر معظم انقلاب در فرازی از بیانیه گام دوم تأکید کردند که انقلاب اسلامی «مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید.»
همچنین معظمله در دیدار اقشار مختلف مردم در 18 شهریور 94 فرمودند: «آمریکاییها ۲۵ سال در دوران رژیم طاغوت، در ایران حضور داشتند، [امّا] مجلسهای شورای فرمایشی و مسخره آن روز، یکبار مورد انتقاد آمریکاییها قرار نگرفت. اگر به تاریخ مراجعه کنید و قضایای انتخابات دوران محمّدرضا را بخوانید و قبل از آن هم بدتر از آن، دوران رضا شاه- [اوّل] که انگلیسها در اینجا مسلّط بودند و بعد هم آمریکاییها مسلّط شدند، یکبار به این انتخابات فرمایشیِ نمایشیِ مسخره اعتراض نکردند؛ الان هم به رژیمهای مستبد و دیکتاتور و وراثتیای که در این منطقه هست، یک کلمه اعتراض نمیکنند، امّا به ایران که اینجور پشتسر هم انتخابات انجام گرفته است و همه ارکان نظام - از رهبری نظام و رئیسجمهوری نظام، تا نمایندگان مجلس، تا نمایندگان خبرگان، تا نمایندگان شوراهای شهری- بهوسیله مردم انتخاب میشوند، دائم اعتراض میکنند، اشکال میکنند، ایرادهای دروغین میکنند.»
با تدقیق در این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب، این سؤال پیش میآید که مگر انتخابات در رژیم پهلوی چگونه بوده و تفاوت آن با انتخابات پس از انقلاب اسلامی چیست؟ همینطور، مراد رهبری از عبارت «انتخابات فرمایشی» چه چیزی است؟
درسی از کودتای 1320
برای بررسی انتخابات در دوره پهلوی دوم باید چگونگی و چرایی تشکیل احزاب دولتی در آن دوره مورد دقت قرار گیرد. محمدرضا پهلوی از ماجراهایی که در کودتای 1332 رخ داد درسی گرفت که منجر به تشکیل چند حزب فرمایشی شد. او دریافته بود که در جامعه ایرانی که با شتاب فزاینده رشد آگاهی سیاسی را تجربه میکرد «حزب» نقش ویژهای دارد. پهلوی دوم در یکی از ملاقاتهای دکتر «نصرالله کاسمی» (دبیرکل حزب اکثریت ملیون) در آستانه تشکیل حزب مذکور به وی، چنین میگوید: «سالها فکر میکردم که به چه دلیل نظام مملکت در شهریور سال 1320 طی 48 ساعت طوری متلاشی شد که سربازها با لباس کهنه و پای برهنه... در کوچه و بازار تقاضای کمک میکردند. ... بعد دریافتم که در داخل مملکت تشکیلات و سازمانی وجود نداشت که پایه و اساس محکمی متکی به افکار مردم داشته باشد که بتواند در روزهای سخت تشکیلات موجود را نگه دارد و نگذارد متلاشی شود. از این رو به فکر افتادم که باید در مملکت تشکیلات حزبی ایجاد شود تا منظورم عملی شود. قبلاًً حزبی تشکیل شده (حزب مردم) که حزب اقلیت است، حالا باید حزب اکثریت تشکیل شود و این کار را به عهده شماست».
محمدرضا پهلوی در نظر داشت با این ترفند دستکم به این اهداف دست یابد: 1) نمایش وجه دموکراتیک از رژیم، 2) کسب مشروعیت 3) ایجاد بدلی برای یکی از خاستگاههای ترویج افکار ضدرژیم پهلوی (احزاب سیاسی ریشهدار و مبارز مانند موتلفه) و 4) جلب مشارکت مردمی در انتخابات.
لذا به تقلید از نظامهای دو حزبی اکثریت و اقلیت در انگلستان و آمریکا، شاه دو حزب مردم (اقلیت) و ملیون (اکثریت) را تشکیل داد و در سالهای بعد احزابی از قبیل «ایران نوین» و سپس «رستاخیز» به میان آمد که جایگزین احزاب دیگر شد و عملاًً بیانگر شکست اوامر ملوکانه در تشکیل احزاب مختلف بود.
برای پی بردن به نقش احزاب ساخته شاه در انتخابات و نقش روسایی که وی برای این احزاب تعیین میکرد کافی است به یک نمونه از گزارشهای ساواک نگاه کنیم. ساواک در گزارشی به تاریخ 1 آذر 1345، از قول فردی به نام سبزواری، که رئیس دبیرخانه حزب ایران نوین بوده نوشته است: «... قرار است کلیه فرمانداران که عضو حزب ایران نوین نیستند و با حزب نظر موافقی ندارند، تغییر یابند و به جای آنان، افرادی انتخاب شوند که کاندیدای مورد نظر حزب را از صندوق انتخابات خارج سازند...»
کار پس از این بدتر هم شد چنانکه در انتخابات سال 54، حزب رستاخیز تنها حزبی بود که لیست انتخاباتی میداد و از 268 کرسی مجلس شورای ملی و 60 کرسی سنا، 100 درصد منتخبان عضو رستاخیز بودند.
یک مهر لاستیکی برای اوامر ملوکانه
در دوره پهلوی دوم مراکز قدرت که در رأس آن خود شاه قرار داشت نقش اصلی را در اینکه چه کسی در انتخابات مجلس پیروز شود ایفا میکردند. مراکز قدرت در آن دوره نیز عملاًً در اختیار چند نفر از اطرافیان محمدرضا پهلوی بود. «هندرسن»، سفیر آمریکا در ایران، در گزارشی به وزارت امور خارجه آمریکا پیرامون انتخابات مجلس هجدهم، به تعیین نمایندگان مجلس از بالا اشاره کرده؛ نکتهای که صوری بودن انتخابات در این دوران را به وضوح نشان میدهد.
سفیر آمریکا در این گزارش نوشته است: «علاء وزیر دربار، اظهار داشت چند هفته پیش، اسدالله علم، رئیس املاک سلطنتی، به او گفته است به دستور شاه صورت اسامیعدهای را برای نامزدی نمایندگی مجلس تهیه کرده، شاه لیست مزبور را با اسامی نامزدهای نمایندگی از سوی زاهدی تطبیق داده و پس از یکدست کردن اسامی نامزدها، چند تن از نامزدها را جابهجا کرده است.»
«مارک جی گازیورروسکی» استاد علوم سیاسی دانشگاه لوئیزیانای آمریکا که در نگارش کتابی درباره مصدق و کودتای 1332 (1953 میلادی) نیز سهیم بوده، انتخابات مجلس را پس از کودتای 1953، زیر سلطه نیروهای امنیتی میداند. از نظر وی، شاه به موازات تحکیم کنترل خویش بر حکومت، انتخابات مجلس را بهصورت مستقیم تحت اختیار خود گرفت تا مطمئن شود که مجلس به شخص وی وفادار خواهد بود. روند مداخله آشکار شاه در انتخابات به حدی رسید که انتخابات مجلس بیستویکم بهشدت زیر سلطه قرار گرفت و نتیجه آن مجلسی بود که دیگر چیزی جز یک مُهر لاستیکی برای تأیید تصمیمهای شاه نبود.
اسامی نمایندگان در یک کیف
هرچه از عمر مجالس در دوره پهلوی دوم میگذشت وجه فرمایشی آن بیشتر میشد. رهبرانقلاب در بیانات خود (که در ابتدای این متن به آن اشاره شد) به جز عبارت «فرمایشی نمایشی» از عبارت «مسخره» نیز استفاده کردهاند. ببینیم آیا این واژه به راستی بر انتخابات آن دوره منطبق است یا نه. برای این منظور از خاطرات یکی از نزدیکترین افراد به محمدرضا پهلوی که از دوره نوجوانی با وی همراه بوده نمونهای ذکر میکنیم.
تیمسار «حسین فردوست» در صفحه 257 از کتاب خاطرات خود که با عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در ایران منتشر شده آورده است: «در زمان نخستوزیری اسدالله علم، محمدرضاشاه دستور داد که با علم و منصور یک جمع 3 نفره برای انتخابات نمایندگان مجلس تشکیل دهم.» منصور هر روز با کیفی از اسامی نمایندگان منتخب خود میآمد و «علم هر کدام را میخواست تأیید میکرد و آنها سر از صندوق آرا در میآوردند.»
در دوره پهلوی دوم هر کدام از نزدیکان محمدرضا شاه بنا به موقعیت خود و پست و مقامی که در آن مقاطع داشتند در انتخابات دست میبردند و تعیین میکردند که اسم چه کسانی از صندوق رأی باید بیرون بیاید.
هر دو میدانیم که این حقیقت است!
«علینقی عالیخانی» که در دورههای نخستوزیری علم، منصور و هویدا وزیراقتصاد بوده و از دوستان نزدیک اسداله علم نیز به شمار میرود در مقدمه کتاب خاطرات علم نوشته است: «دولت بعدی را حسین علا در (19 فروردین 1334) تشکیل داد و به دستور شاه علم را به وزارت کشور منصوب کرد. انتخابات دوره پیشین مجلس را زاهدی مطابق میل خود انجام داده بود و اینبار شخص مورد اعتماد شاه در وزارت کشور میبایست ترتیبی بدهد که نمایندگان سرسپرده به شاه از صندوق انتخابات بیرون بیایند.»
اسداله علم که یکی از نزدیکترین افراد به محمدرضا پهلوی بوده و مدت قابل توجهی در پست وزارت دربار همصحبت پهلوی دوم بوده است. وی در طول این دوران هر روز یادداشت کوتاهی از وقایع آن روز مینوشته است که بعدها بهصورت کتابی به چاپ رسید. در بخشی از این کتاب آمده است: «به فرودگاه رفتم تا به شاه خوشامد بگویم و او را تا سعدآباد همراهی کردم. وقتی در باغ با هم قدم میزدیم، بهطور مشخص حس کردم از دست من عصبانی است. ناگهان رو کرد به من و گفت «این مزخرفات چیست که این مردکه کنی عنوان کرده است؟ در یک اجتماع حزبی در اصفهان دولت را به ارتجاعی بودن متهم کرده و گفته اگر انتخابات آزاد بود، حزب مردم انتخاب میشد. چه وقاحتی دارد که دولت مرا متهم به ارتجاعی بودن میکند؟ و به چه جرأتی میگوید انتخاباتی که تحت حکومت من انجام میگیرد آزاد نیست؟» به او اطمینان دادم که بار اول است درباره این ماجرا میشنوم، و تذکر دادم که به هر حال بهعنوان رهبر حزب مخالف مجبور است چیزی بگوید، هرچند مزخرف باشد.»
علم در ادامه افزوده است: «اگر اعلی حضرت بخواهند سخنرانی او را با دید منفی بنگرند طبیعی است که حرفهایش منزجرکننده است. تمام بستگی دارد به اینکه اعلی حضرت تا چه حد سعه صدر نشان بدهند و این سخنرانیها چگونه به ایشان گزارش شوند. طبیعی است که رهبر حزب مخالف دولت را ارتجاعی بداند، و اما درباره انتخابات، هر دوی ما به خوبی آگاهیم که او عین حقیقت را میگوید. مسئله اینجاست که آیا باید این اظهارنظرها را در ملأعام کرد یا نه. شاه گفت «اصلاً حرف حساب این مردکه چیست؟ شانس برنده شدنش در انتخابات به همان اندازه است که اگر بخواهد به یک خوک پرواز بیاموزد.» گفتم کنی جواب خواهد داد، که مردم همان اندازه به دولت بیعلاقهاند که به حزب خود او و حزب مردم همان اندازه شانس برنده شدن دارد، به شرط آنکه امکانش را پیدا کند. شاه گفت «چه مزخرفاتی» و چون بسیار عصبانی بود، دیگر دنباله ماجرا را نگرفتم.»