مؤلفههای راهبردی در یک عقبنشینیِ تاریخی؛
آمریکا «جنگ ارادهها» را به ایران باخت
شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و در پی آن، سیلی موشکی جمهوری اسلامی ایران به پایگاه عینالاسد آمریکاییها که از خاک ایران و سپس با اعلام رسمی همراه بود تحولی مهم و تاریخساز محسوب میشود. در سوی دیگر ماجرا، هرچند رئیسجمهور آمریکا و دولتمردان این کشور قبل از پاسخ موشکی ایران از پاسخ متقابل و واکنش نظامی صحبت میکردند اما پس از آن در یک عقبنشینیِ آشکار، از همکاری و مذاکره با ایران سخن گفتند.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب در یادداشت زیر به قلم دکتر محمد جمشیدی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا ابعاد مختلف این مسئله و فراز و فرودهای آن را مورد واکاوی و تحلیل قرار داده است.
چراییِ یک ترور
تقلیل ترور شهید حاج قاسم سلیمانی به تصمیم تیم امنیت ملی ترامپ و روحیات هیجانی رئیسجمهور آمریکا سادهانگارانه است. آمریکا به این برآورد رسیده بود که با بروز تغییرات معنادار در صحنه غرب آسیا، بهزودی قدرت بازیگری سیاسی خود را از دست خواهد داد. جمعبندی این بود که برای اینکه آمریکا همچنان یک بازیگر سیاسی و امنیتی در غرب آسیا باقی بماند، حداقل باید در کوتاهمدت وارد یک بازی پرریسک شود.
بروز ناآرامیهای آبانماه در ایران و همچنین تحولات پرتنش در عراق و لبنان این ذهنیت را در آمریکا تقویت کرد که نباید اجازه داد که ساختار قدرت منطقهای ایران دستنخورده باقی بماند و باید از فرصت آشوبها برای تنزّل قدرت ایران استفاده کرد. در همین فضا بود که آمریکا از بهانه کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی در پایگاه کرکوک یا هجوم مردم عراق به سفارت آمریکا در بغداد استفاده کرد و مارک اسپر وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که «بازی عوض شده» و آمریکا بهسمت سیاست «پیشدستی» حرکت میکند. ترور شهید حاج قاسم سلیمانی گام بزرگ اول در «سیاستِ امنیتی جدید آمریکایی» بود تا ساختار شبکه قدرت منطقهای ایران را از هم بپاشاند.
اگر جمهوری اسلامی در قبال این وضعیت امنیتی جدید عقب مینشست، جدای از ضربه اساسی به هیمنه انقلاب اسلامی، باید منتظر ترورهای بیشتری نیز میشد و اعتماد متحدین و اعتبار منطقهای ایران از بین میرفت. ترامپ قمارباز (آنگونه که شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت) این بار قمار بزرگی در بازی تصاعد با ایران به راه انداخت و در این میان بر روی شکاف داخلی حاکمیت ایران در پاسخ به آمریکا حساب کرده بود.
عقبنشینیِ گام به گام آمریکاییها
جدای از نقش بیبدیل رهبر انقلاب در مدیریت این وضعیت، همه به چشم خود دیدند که اثرِ خون پاک حاج قاسم و حضور غیرقابل توصیف مردم در ایجاد یک وضعیت جدید چقدر نقشآفرین است.
ادبیات ترامپ، پمپئو و اسپر کمکم شواهدی از «پاسخ متناسب» بهجای تصاعد به «سطح بالاتر» و زدن «۵۲ نقطه بسیار مهم» را نیز نشان داد. ترامپ که در سخنرانی ۳ ژانویه، حاج قاسم را سرکوبکننده اعتراضات مردم در ایران معرفی کرده بود، بهصورت احمقانه و وقیحانهای قصد داشت که پشتوانه داخلی در ایران برای اقدام خود ایجاد کند اما با حضور میلیونها نفر از مردم در تشییع پیکر مطهر حاج قاسم عملاً سکوت کرد.
تصور آمریکا این بود که ایران از طریق نیروهای متحد منطقهای خود به آمریکا ضربه میزند. آمریکاییها هرگز انتظار ضربه مستقیم را نداشتند. درک آنها از الگویِ جنگ ایران این بود که جمهوری اسلامی از اقدام مستقیم و از خاک خود علیه منافع آمریکا استفاده نخواهد کرد. با اینکه اسپر وزیر دفاعشان اعلام کرده بود که حتی اگر حرفی از حمله بشنویم بهصورت پیشدستانه به ایران حمله میکنیم، اما کمکم آمریکاییها پذیرفتند که ایران پاسخ بدهد. «اراده جمهوری اسلامی مبنی بر لزومِ اقدام متقابل» در کنار «شهامتِ حمله مستقیم از خاک ایران به نیروهای آمریکایی» و در عین حال «آمادگی برای گسترش بحران از جمله علیه رژیم صهیونیستی» سه مؤلفه راهبردی هستند که بر عقبنشینی تاریخی آمریکا در برابر دشمن خود اثرگذار بود.
سخنرانی ترامپ در ۸ ژانویه نیز به وضوح عقبنشینی آمریکا از جنگ با ایران بود. تنها پنج روز پس از حمله نظامی آمریکا، جمهوری اسلامی ایران به پایگاه هوایی آمریکا در عراق حمله کرد ولی رئیسجمهور آمریکا از پاسخ متقابل عقبنشینی کرد. این واکنشی است که در تاریخ ثبت خواهد شد. البته این به معنی غفلت از طرحها و گامهای بعدی آمریکا نیست. نیروهای مسلح و امنیتی و سیاسی باید در برابر برنامههای آینده آنها کاملاً هوشیار باقی بمانند و سطح قدرت بازدارندگی ایران باید جهش پیدا کند. همچنین آمریکا در توجیه عدم واکنش خود میگوید که چون تلفاتی ندادهایم پس لزومی به پاسخ نیست ولی آن طور که فرماندهان نظامی ایران اشاره کردهاند گرفتن تلفات اولویت اول حمله نظامی ایران نبوده البته از ایجاد تلفات ابایی نداشتهاند کما اینکه عملاً وجود داشته است.
شکست آمریکا در جنگ ارادهها
در آخر اینکه آمریکاییها در بازی تصاعد و «جنگِ ارادهها» باختند ولی به دنبال جبران آن در جنگ رسانهای هستند. کشورهای منطقه هم پیام اقدام ایران را بهخوبی میفهمند. همچنین بهخوبی معنی این جمله رهبر انقلاب را میفهمند که دشمن اصلی جمهوری اسلامی، آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و دیگران تا زمانیکه همدستی در اقدام علیه ایران نکنند، دشمن محسوب نمیشوند. این پیامی واضح برای آنها است. هوشیاری بعد از سیلی اقتضای دیگری هم دارد و آن تغییر بازی در سطح راهبردی اعم از ژئوپلتیک منطقه و همچنین عرصههای دیگری دارد. اکنون این ایران است که بازی را
تغییر میدهد.