به یاد معاون تیپ فاطمیون شهید «محمدجعفر حسینی»
لبیک به دعوتنامه حضرت زینب(س) بهجای پیشنهاد زندگی در اروپا
«محمدجعفر حسینی» ملقب به «ابوزینب» از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم لشکر فاطمیون در اثر جراحت ناشی از جنگ سوریه به شهادت رسید.
محمدجعفر حسینی متولد سال 1363 از نیروهای قدیمی فاطمیون بود که اولینبار پیش از تشکیل لشکر فاطمیون برای دفاع از حرم اهلبیت(ع) به همراه نیروهای ایرانی به سوریه رفت، بعد از تشکیل لشکر فاطمیون به همت شهید «ابوحامد» عضو این لشکر شد و از همرزمان شهید «مصطفی صدرزاده»، «ابوحامد»، «حجت» و دیگر فرماندهان شهید این لشکر بود.
این فرمانده لشکر فاطمیون که سال ۱۳۹۶ در اثر اصابت ترکش موشک مجروح شده بود، پس از دو سال مقاومت در برابر درد ناشی از مجروحیت، سحرگاه شنبه در 35 سالگی به یاران شهیدش پیوست. از این شهید عزیز دو فرزند دختر و پسر به یادگار مانده است.
شهید حسینی از فعالان عرصه جهادی و فرهنگی در حوزه مهاجرین بود که با تشکیل ستاد ویژه خادمین در حماسه اربعین حسینی خدمت میکرد و با تشکیل هیئت شهدای گمنام افغانستانی و دورههای آموزشی ویژه مهاجرین قدمهای اثرگذاری را در جهت توانمندسازی دانشجویان و جوانان افغانستانی در ایران برداشت.
به گزارش فارس، یکی از دوستان شهید محمدجعفر حسینی در توصیف زندگی این مرد بزرگ، نوشت: «پدر جعفر سالها برای ایران و نظام جمهوری اسلامی جنگیده بود و با ترک زادگاه خود وطن عقیدتیاش را برای بزرگ شدن بچهها انتخاب کرده بود.
جعفر جوانی برومند و متشخص
و استاد زبان انگلیسی بود
به شخصه و با افتخار میگویم من عاشق برادران افغانستانی هستم ولی شخصیت جعفر حسینی بهگونهای بود که هر آدم غیرمغرضی را به تحسین وا میداشت.
طمانینه و هوش وافر در فهم مسائل او را کمکم به یکی از دوستان صمیمیام تبدیل کرد. بهدلیل توان مدیریتی بهسرعت فعالیتهای فرهنگی و تربیتی عمیقی را پایهگذاری کرد.
با کمک حاج حسین یکتا و حمایت بنیاد کرامت رضوی با تحت پوشش قرار دادن 200 نفر از نخبگان نوجوان افغانستانی بهدنبال کادرسازی برای نیروهای انقلابی آینده افغانستان بود.
مجموعه فرهنگی طلوع نخبگان افغانستان را پایهگذاری کرد تا آموزشهای مهارتی و رسانهای را به جوانان افغانستانی بدهد.
چندین سال پیاپی با جمعآوری کمکها، هزینه اتوبوس خادمان اربعین افغانستانی را تامین میکرد و بزرگترین موکب خادمان افغانستانی را در مرزهای ایران میزد.
نامه آقا به جوانان کشورهای غربی و اروپایی نقطه ضعف عدم تسلط زبان برخی از نیروهای انقلابی را هویدا کرد. با موتور به دنبالم آمد و گفت بیا یک کاری بکنیم.
وقتی با اساتید دانشگاهها درخصوص ضرورت سبک جدید با محتوای تبلیغی جلسه گذاشتیم گفتند دو سال وقت به همراه چند میلیارد منابع میخواهیم. اما وقتی جعفر جایی بود قفلها باز میشد و کارهای نشدنی شدنی میشد. گروهی از قم از آسمان پیدا شدند و گفتند دو سال است روی محتوا کار کردهایم چقدر روزهای شیرینی بود. جعفر حسینی سبک جدیدی از آموزش زبان با محتوای تبلیغی را ظرف مدت کوتاهی با کمترین هزینه پایهگذاری کرد، سبکی که در آن افراد با محوریت تبلیغ انقلاب و مهدویت آموزش زبان ببینند.
اما شب قدر جعفر حسینی زمانه دیگری بود. روزی در مسجد حاج آقای خوشوقت سؤالی از من پرسید که من در جوابش سخت ماندم. گفت از طرفی همه کارهایش برای اشتغال و زندگی در یک کشور اروپایی هماهنگ شده و از طرف دیگر با درخواستش برای رفتن به سوریه موافقت شده. دختر نازنیناش هم به دنیا آمده بود.
گفت بهنظر شما چه بکنم؟
چند روزی گذشت، پرسیدم جعفر چه میکنی؟ گفت خیلی فکر کردم دیدم اگر روزی برسد که من یک هفته مراسم حاج منصور نتوانم بروم نمیتوانم زنده بمانم. من متعلق به این جبهه هستم نمیخواهم در جبهه دیگری ولو برای یک زندگی معمولی بروم. گفت تصمیمم را گرفتم، نمیشود حضرت زینب برای آدم دعوتنامه بفرستد و بعد من به اروپا بروم. تصمیم خیلی سختی بود. تصمیمی که جعفر را در زمره ابرار کرد.
روزهای زیادی نگذشت تا جعفر حسینی بهدلیل لیاقت شد معاون تیپ فاطمیون.
همواره با گرایشات ضدایرانی مقابله میکرد. میگفت شما علوی هستید و ما فاطمی و ما نباید از هم جدا بشویم. بهترین خاطره زندگیاش دیدار با حاج قاسم سلیمانی بود و تحولی که بعد شهادت مرادش ابوحامد و فاتح برای فاطمیون بهوجود آمد. خود مسئولیت صدور برگه هویت را برای رزمندگان فاطمیون به عهده گرفت و آرزویی که سالها بر دل بسیاری از رزمندگان بود را با دادن برگهها برآورده کرد.
دوست داشت از پتانسیل فاطمیون در ایران و خارج از مناطق جنگی استفاده بیشتری شود و با راهاندازی هیئت شهدای گمنام افغانستان در امامزاده عبدالله شهرری اجتماع آنان را فراهم نمود و خیریهای را برای کمک به خانوادههای مدافعان حرم راهاندازی کرد.
برادر عزیزمان جعفر حسینی در آخرین اعزام خود و در حالیکه جنگ در حال خاتمه بود به منطقه رفت و با انفجار سنگینی اثرات موجگرفتگی و ترکشهای فراوان بر روی جان و تنش نقش بست. از آن زمان او بیشتر در بیمارستان بستری بود تا کنار خانواده یا جامعه.همسر صبور و دختر کوچک نازنین و پسربچه جعفر حسینی شب قبل از شهادت او را بعد از مدتها سرحال دیدند. با هم به مهمانی و بعد به خرید رفتند. همسرش خدا را شکر میکرد که نشانههای سلامت را در همسرش میبیند.
وقتی پنج صبح گفتند جعفر شهید شده تنها یک دغدغه داشتم. میدانستم او همانند بسیجیان افسانهای روزهای اول انقلاب بحث جانبازی خود را پیگیری نکرده بود و این یعنی ممکن بود نام او جزو شهدا قید نشود.
جوانی که تنها آرزویش دیداری مجدد با حاج قاسم سلیمانی و درد و دلهایی از جنس فاطمیون بود امروز به برگه احراز هویت یا احراز شهادت نیازی ندارد بیش از او ما نیاز داریم که او را همچون قهرمانی برای جوانان افغانستان و جوانان دنیا فریاد کنیم.»
دیدار رئیس سازمان تبلیغات اسلامی
با خانواده شهید حسینی
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی دیروز با حضور در منزل شهید مدافع حرم محمد جعفر حسینی با خانواده این شهید دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش رجانیوز، حجتالاسلام قمی در این دیدار گفت: شهید حسینی فردی اهل فرهنگ بود که شخصیت و روح بزرگی داشت و رسیدن به درجه شهادت حق او بود.
وی با اشاره به سفر اخیر خود به سوریه افزود: مجاهدتهای مجاهدین لشکر فاطمیون باید مثل روایتهایی که در سفرهای راهیان نور گفته میشود برای مردم گفته شود و مردم باید با عظمت این رزمندگان و شهدا آشنا شوند.