kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۰۷۹۹
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۰
به بهانه شهادت سیدالساجدین علیه‌السلام

مشعلدار سنت‌های بدیع

گاه چنین گفته می‌شود که امام سجاد علیه‌السلام در واقعه عاشورا سخت بیمار بود و پس از بازگشت از سفر کربلا و استقرار در مدینه، انزوا گزید و ۳۵ سال بر شهادت پدر بزرگوار خود‌ گریست. این گونه قضاوت در‌باره امامی که جانشین رسول‌الله(ص) است و هدایت جامعه را بر عهده ‌دارد، درست نیست. امامی که دین و دنیای خلایق به برکت وجود او رونق می‌یابد و مردم به یُمن نفَس‌های عطرآگینش از سختی‌ها می‌رهند و با تمسک به ذیل محبتش به سوی خدا تقرب می‌جویند، خلاصه کردن حیات پربار اینچنین امامی در دو کلمه «بیماری و‌ گریه» جفایی سخت است.
هر چند بررسی زندگی امام سجاد علیه‌السلام به جهت ویژگی‌های پیچیده‌ای که پس از فاجعه دردناک کربلا در جامعه ایجاد شده بود کاری بسیار دشوار است اما تنها نگاهی به چند نمونه از رهبری‌های آن حضرت ما را به وظیفه دشوار و الهی امامت ایشان آشناتر می‌کند. در اینجا به مختصری از این نمونه‌های بی‌شمار‌ اشاره می‌کنیم:
1. رهبری امام سجاد علیه‌السلام از عصر عاشورا تا بازگشت کاروان غم به مدینه و سرپرستی کودکان و بانوان مصیبت‌دیده و تحت کنترل داشتن اوضاع در حالی که کاروانیان پیوسته در محاصره دژخیمان پست و ددمنش بودند، جز از طریق اِعمال ولایت الهی میسر نبود.
سخنرانی روشنگرانه آن امام در بازار کوفه و پاسخ بی‌پروای حضرتش در برابر آن نمرودْ صفتِ ناپاک‌زاده در دارالاماره که: «ای پسر زیاد! مرا به کشتن تهدید می‌کنی؟ مگر نمی‌دانی که کشته شدن شیوه ما و شهادت، کرامت ماست؟» به خوبی گویای این حقیقت است که آن بزرگوار میراث‌دار شجاعت و رسالت پدران خویش است.
۲. مردم شام که از زمان ورود اسلام به آن سرزمین تنها ملاکشان در ارزیابی دین، رفتارهای آل ابی‌سفیان بود و برای رسول خدا(ص) خویشاوندانی جز معاویه و یزید نمی‌شناختند، با ورود اسرای اهل بیت به دمشق اندک اندک به شناخت و درک جدیدی رسیدند. اما اوج معرفت آنان زمانی حاصل شد که امام سجاد علیه‌السلام بر عرشه منبر قرار گرفت و خطبه‌ای در کمال زیبایی بیان فرمود. عمق معانی و عبارات آهنگین این خطبه که چشمه‌های حزن و اندوه از فرازهای آن فرو می‌جوشد، آن‌قدر زیبا و رسا است که نمونه آن را می‌توان در خطبه‌های نهج‌البلاغه جست‌وجو کرد. آن حضرت در این سخنان، به گونه‌ای اعجاب‌انگیز، نسبت خود را با رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) بیان می‌دارد و از شهادت مظلومانه پدر خویش پرده بر می‌گیرد. سخنان تأثیرگذار و کوبنده امام، صدای شیون و فریاد شامیان را بلند کرد و جنایات یزید را آشکار ساخت به گونه‌ای که آن پلید عنید ریاکارانه مجبور به اظهار برائت از عمل پسر مرجانه شد.
۳. پس از بازگشت امام سجاد(ع) به مدینه بخش عظیمی از مساعی آن حضرت به پاسداشت نهضت کربلا و یادآوری این حادثه بی‌نظیر تعلق می‌یابد. روایت‌های امام سجاد علیه‌السلام از جریان کربلا این حقیقت را بیان می‌دارد که حضرتش با وجود تن تبدار و بیماری شدید، از حوادث تلخی که در میدان نبرد عاشورا رخ می‌داد بی‌اطلاع نبوده است. نقل وقایع دردناک کربلا و تشویق مردم به زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام به همراه ‌گریه‌های طولانی در مدت ۳۵ سال دوران امامت حضرتش آن هم در عصر اختناق اموی، در شمار کارهایی است که به اعجاز ولایت و امامت شبیه‌تر است.
آن بزرگوار در پاسخ به کسی که پرسید آیا زمان آن نرسیده است که اندوهت پایان ‌پذیرد؟ فرمود: «مصیبت یعقوب گم شدن یک فرزند بود. وی با آنکه می‌دانست یوسف زنده است، شکایت به خدا برد. اما من، پدر و گروهی از خاندانم را دیدم که پیش چشمانم سر از پیکرشان جدا کردند.»‌ اشک‌های امام را می‌توان به‌ گریه‌های جده‌اش فاطمه زهرا(س) تشبیه نمود که فریاد مظلومیتی بود که در محیط آکنده از ستم و خفقان برمی‌خاست.
امام سجاد با شیوه منحصر به فرد خود سنت عزاداری و آیین فروزان نگه داشتن شعله نهضت کربلا را به پیروان مکتب اهل بیت آموختند.
۴. امام زین‌العابدین در مدینه و در اقدام دیگر مکتبی علمی را تأسیس کردند. در واقع آن حضرت را باید بنیانگذار دانشگاهی دانست که امام باقر و امام صادق علیهماالسلام در آن به نشر معارف اسلام پرداختند. حلقه درس امام سجاد که در مسجد پیامبر(ص) تشکیل می‌شد، دانشمندان بزرگی همچون ابان بن تغلِب، ابوحمزه ثُمالی، سعید بن جبیر، سعید بن مُسیّب و بسیاری از چهره‌های درخشان دیگر را بیرون داد. طبق بعضی روایات، تعداد این دانشمندان که به «قُرّاء» یعنی قاریان قرآن شهرت داشتند بالغ بر هزار نفر بوده است.
امام سجاد در دوره رکود علمی و خفقان اموی به تربیت دانشمندان در علوم مختلف مانند فقه، تفسیر، حدیث، عقاید و اخلاق اهتمام فرمود. همچنین در بزرگداشت علم و عالمان، احادیث نابی از آن حضرت نقل شده است از جمله: «چون طالب علم از منزل بیرون آید و گام بر هر جا که نهد، زمین‌های هفتگانه او را سپاس گویند.» آن حضرت هنگامی که دانش‌پژوهان به مجلسش وارد می‌شدند اینچنین از آنان تجلیل به عمل می‌آورد: «خوش آمدید ‌ای کسانی که به سفارش پیامبر عمل نموده‌اید.»
۵. از جمله اعمال امام زین العباد علیه‌السلام تربیت بردگان بود. آن حضرت بردگانی را می‌خرید و با اخلاق بی‌نظیر خود آنان را تربیت می‌کرد، معارف می‌آموخت و پس از مدتی آزادشان می‌کرد و سرمایه‌ای برای تأمین معاش در اختیارشان قرار می‌داد. منش و سلوک امام آنچنان سرشار از عشق و محبت بود که بردگان پس از آزادی، آستان کرامت او را رها نکرده و روابط گرم خود را با آن حضرت ادامه می‌دادند. در نتیجه آن حضرت در کنار مدرسه علمی خود، مکتبی از اخلاق و تعالیم نورانی اهل بیت تأسیس کرد که دانش‌آموختگان آن رستگاران و هدایت‌یافتگان مکتب راستین تشیع بودند.
۶. امام سجاد علیه‌السلام در رسیدگی به امور مستمندان سخت اهتمام داشت و با پیروی از سیره جد بزرگوار خود امیر مؤمنان علیه‌السلام شب‌ها به صورت ناشناس به نیازمندان، آذوقه می‌رساند به حدی که سنگینی انبان بر شانه‌های مبارک امام آثار پینه بر جا گذاشته بود. این کمک‌های پنهان تا آخر عمر امام تداوم داشت و پس از شهادت مظلومانه آن حضرت و قطع کمک‌ها، صد خانوار مدینه دریافتند که شمع فروزان شب‌های تیره‌شان کسی جز امام زین‌العابدین نبوده است.
۷. یکی از وقایع هولناک عصر امام سجاد حادثه حَرّه است که شرح مفصل آن در کتب تاریخی آمده و ما به جهت اختصار از نقل آن خودداری می‌کنیم. یزید در این واقعه سپاهی را به فرماندهی پیر کهنسالی به نام مسلم بن عُقْبه که درنده‌خویی را از بنی‌امیه به ارث برده بود به مدینه گسیل داشت. مسلم وارد مدینه شد و وحشیانه هزاران تن از مردم را قتل‌عام کرد آنچنان‌که روضه منور پیامبر(ص) پر از لخته‌های خون شد. آنگاه سه روز خون و مال و ناموس مسلمانان را بر سپاهیان خود مباح کرد که قلم از شرح این واقعه شرم دارد. سپس از مردم مدینه برای عبد و بنده یزید شدن بیعت گرفت و کسانی را که از این نوع بیعت سرپیچی می‌کردند گردن زد. این پیر سفاک در حالی که به امام سجاد و پدران آن بزرگوار ناسزا می‌گفت آن حضرت را احضار نمود. اما زمانی که آن خورشید ولایت نمایان شد لرزه‌ای بر اندام نحس مسلم افتاد لذا از جای خود برخاست و مراتب احترام و تکریم آن حضرت را به جا آورد و شفاعت ایشان را در حق افراد اعدامی پذیرفت و از بیعت نامیمون یزید در محضر آن حضرت سخنی به میان نیاورد و سرانجام ایشان را با احترام بازگردانید. امام سجاد در جریان این واقعه سرپرستی ۴۰۰ خانواده را بر عهده داشت. همچنین مروان بن حَکَم دشمن در جه یک اهل بیت چون از آن حضرت پناه جست به او و خانواده‌اش پناه داد.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی