در مصاحبه کیهان با دو کارشناس غربی مطرح شد
راز پیروزی انصارالله بر عربستان؛ اینها برای اعتقاد میجنگند، آنها برای پول
حمله سعودی به یمن در پی انقلاب مردمی این کشور و از فروردین 1394 آغاز شده است. از همان آغاز تجاوز سعودیها، این رژیم حمایت تسلیحاتی و مستشاری آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را داشته و این کشور همچنین تمام راههای ارتباطی یمن با خارج را قطع کرده است تا هیچگونه کمک حتی کمکهای دارویی وغذایی وارد این کشور نشود!
این اما فقط یک سوی ماجراست. در این مدت، انقلابیون یمن نیز بیکار ننشسته و ضمن دفاع از خود توانسته اند، بر قدرت موشکی و پهپادی خود به شکل خارق العادهای بیفزایند تا بدین ترتیب، از مرز خود به شکلی دیگر! خارج شده و دشمن را در خاک خودش هدف قرار دهند. یمنیها با آزمون و خطا آغاز کردند و با زدن اهداف پراکنده و مختلف ادامه دادند تا اینکه در آغازین روز هفته پیش هدفی را زدند که از لحاظ اهمیت قابل مقایسه با اهداف پیشین نبود. آنها «آرامکو» بزرگترین شرکت نفتی عربستان و جهان را در شرق خاک عربستان مورد هدف قرار دادند، حملهای که هم از لحاظ موفقیت در انهدام هدف و هم از لحاظ اهمیت هدف و هم از لحاظ کارهای اطلاعاتی آن فصل جدیدی در حملات پهپادی انصارالله یمن بود. همین حمله، بهانه ما شد تا برای یک مصاحبه مفصل با دوشخصیت نام آشنای غربی، یعنی «اریک والبرگ» و «کوین بارت» که هزاران کیومتر آن سوتر، رویدادهای غرب آسیا را رصد میکنند ارتباط بگیریم. این دو در این مصاحبه به ما گفتند که چرا برای سردمداران غرب نفت سعودی از خون مرم یمن با ارزشتر است. متن کامل مصاحبه پیش روی شماست:
سرویس خارجی
1) حوثیها این بار به نقطه حساس و کلیدی آلسعود حمله کردهاند. طی این حمله پهپادی زیرساختهای اساسی آلسعود به شدت آسیب دید و اقتصاد جهانی نیز برای ساعات نسبتا طولانی به شوک فرو رفت. شما فکر میکنید چگونه قدرت نظامی حوثیها پس از گذشت پنچ سال از آغاز تجاوز عربستان به یمن، به چنین نقطه قدرتمندی رسیده است؟
کوین بارت: من تصور میکنم موفقیت حوثیها در بعد نظامی بسیار مرهون «روحیه جنگندگی» این گروه در یمن است. مقاومت آنها در برابر تجاوزات آلسعود نشان دهنده این حقیقت است که روحیه «جنگجویی» تا چه اندازه میتواند باعث پیشرفت قدرت و ایستادگی یک ملت شود. مجموعه هزینههایی که عربستان و امارات هر دو خرج حوزه نظامی خود میکنند تقریبا 100 میلیارد دلار برای هر سال تخمین زده میشود. این در حالی است که هزینه مشابه برای ارتش یمن تنها کمی بیشتر از 1 میلیارد دلار در هر سال تخمین زده شده، تازه این بودجه و تجهیزات نظامی، اکنون بین حوثیها و طرفداران متجاوزین در یمن تقسیم شده است. بنابراین هزینههای مصروف یمن نسبت به ائتلاف متجاوز به این کشور 1 به 10 است. به علاوه سعودیها تحت حمایت قدرتهای نظامی دنیا هستند. کشورهایی که از لحاظ تکنولوژی و قدرت نظامی بسیار پیشرفتهتر هستند دوشادوش عربستان در یمن فعالاند و به آنها مشاوره میدهند و بالعکس حوثیها کمکهای بسیار کمی از خارج دریافت میکنند.
علیرغم این نابرابری آشکار، حوثیها جنگ را به تعادل کشاندهاند و در فضایی که در برابر متجاوز دفاع میشود، تعادل به معنای پیروزی برای یمن است. حقیقتا اکنون باید اذعان کرد که یمن زیر میز کوبیده و عربستان را بسیار تحت فشار قرار داده است. اما اینکه چطور در جنگی نامتعادل یمنیها توانستهاند دست برتر را داشته باشند، باید عرض کنم که «مالکوم گلادول» در کتابی تحت عنوان، «هنر مبارزه با غول ها» به طور اساسی تشریح کرده که چگونه یک هویت با قدرتی کمتر، میتواند یک قدرت بزرگ را شکست دهد. بزرگترین عاملاشاره شده در این کتاب «روحیه جنگندگی» است. کسانی که میدانند دلیل مبارزه آنها «عدالت» است، بسیار بهتر و باانگیزهتر از مزدورانی که به ازای پول میجنگند در صحنه مبارزه حضور دارند. هرچند که عربستان به واسطه پولهای نفتی به «جالوت» زمان تبدیل شده، اما همچنان نقاط آسیب پذیری بسیار در عربستان وجود دارد که زیر ساختهای نفتی یکی از آنهاست.
اریک والبرگ: پس از حدود پنج سال بمباران بیامان یمن –18000 حمله– توسط عربستان (و تا این اواخر UAD) که باعث مرگ دهها هزار نفر شده است، حوثیها بالاخره با استفاده از پهپادها توانستند پاسخ دهند. در یک سال و نیم گذشته بیش از 20 (حمله)پهپادی و حمله موشکی توسط حوثیها مدیریت شده است تا به تأسیسات سعودی ضربه زده شود. اکثر این حملات به مانع میخوردند و برخی از حملات نیز توانستند صدمات ملموس مشهودی به تولیدات نفتی بزنند و این در حالی بود که تلاش میشد شهروندان هدف قرار نگیرند. تا کنون نیز هیچ تلفات جانی از غیرنظامیان عربستانی گزارش نشده است.
به طور واضحی حوثیها در برابر حملات نظامی غافلگیرکننده فرادستانه عربستان و حامیان آمریکایی و انگلیسی توانمندند که خود را بازسازی کنند و تدبیرگر هستند. آنها از وطن خود دفاع میکنند و سعودیها هیچ علاقهای به یمنیها ندارند، جز اینکه آنها را از لحاظ ژئوپلیتیک گروگان بگیرند. بنابراین آنها نمیتوانند پیروز شوند.
2) در جریان جنگ یمن، غرب تمام مبانی اخلاقی خود را که همیشه مدعی رعایت آنها بود، از دست داد. واکنش غرب به رفتار وحشیانه عربستان در تجاوز به حقوق بشر یمنیها را چطور ارزیابی میکنید؟
کوین بارت: بیتفاوتی مشهود غرب به کشتار زنان و کودکان در یمن، بهترین نمونه برای اثبات «نهیلیسم» جهان غرب در دنیای پس از مسیحیت است، درست برعکس موضوع آرامکو که غرب بسیار برای آن ابراز نگرانی کرده است. غرب نسبت به نیاز 24 میلیون یمنی به کمکهای بشری هیچ توجهی نمیکند و یا اصلا مشکلی با سوء تغذیه چیزی معادل با 360 هزار کودک یمنی ندارد و هیچ نگرانی تا به امروز از مرگ 85 هزار انسان در یمن به خاطر نبود غذای کافی، از خود نشان نداده است. تنها چیزی که برای غرب اهمیت دارد، سرویسدهی مناسب «محمد بن سلمان» برای «ابرسرمایهداران» است.
اریک والبرگ: جنگ سعودی-آمریکایی ایدئولوژی دخالت بشردوستانه را به سخره گرفته است، ایدئولوژیای که «حق دخالت کردن» و «مسئولیت برای حفاظت» (از دیگران!) را (برای خود) فرض میگیرد، دخالت بشردوستانه اصطلاحی است که پس از سال 1991، زمانی که استراتژی سلطهجویانه آمریکا برای تسلط بر جهان خشونت بیشتری گرفت، ترویج شد. تنها قانونی که در حال حاضر مشاهده میشود، قانون جنگل است، و هر کسی که قدرتمندتر است صاحب حق است. ائتلاف سعودی-آمریکایی تقریباً هر روز دست به جنایت علیه بشریت میزنند، در حالی که جامعه جهانی مخالف آن، اما ناتوان از جلوگیری از آن است.
3) فکر میکنید بر اساس چه مدارکی آمریکا، ایران را عامل حمله به زیرساختهای «آرامکو» اعلام کرده است؟
کوین بارت: صهیونیستهای «نو محافظهکار» که در دولت دونالد ترامپ لانه کرده اند، به دنبال هربهانه ممکنی میگردند تا وجه ایران را مخدوش کنند و بدین واسطه به نیت شوم خود در تغییر نظام دست یابند. آنها از ایران به دلایل مختلفی متنفرند که اصلیترین آن مواضع ضد صهیونیستی جمهوری اسلامی است. آنها متوجه شدند که تا وقتی ایران هست خاورمیانه تحت تسلط اسرائیل خیالی بیش نیست. با متهم کردن ایران در ماجرای «آرامکو» قصد دارند تا حملات ضدایرانی خود را در چشمان جهان و مخصوصا اروپاییها قانونی جلوه دهند.
اریک والبرگ: آمریکا میخواهد با دروغ اینکه ایران قصد ساختن بمب هستهای دارد، ایران را سرنگون کند، و خود را با این خواستهاش غرق کرده است. دلیل واقعی این امر هم این است که آمریکا و اسرائیل همچنان عصبانیاند از اینکه شاه در انقلابی مردمی سرنگون شد و مرکز حیاتی ژئوپلتیک آمریکا و اسرائیل برای فتنه در قلب خاورمیانه از بین رفت. آمریکا و اسرائیل ایران را تنها نکوهشگر مبارز و قدرتمند خود میدانند که منشأ تمام پریشانیهایشان است. اینجا منطقی وجود ندارد، فقط خودسری و (مریضی روانیِ) پارانویا است. راهحل منطقی بحران یمن این است که آمریکا فروش اسلحه و هواپیما به سعودی را متوقف کند و از آموزش خلبانان و کسانی که بمبارانها را برنامهریزی میکنند، دست بردارند. این میتواند سعودی را مجبور به توقف حملات به یمن کند. (اینطور) مأموریت سازمان ملل میتواند به رسیدگی به پناهجویان یمنی و بازسازی (یمن) گسترش یابد.
4) تنها پس از حمله به آرامکو و به خطر افتادن امنیت انرژی جهان صدای غرب بلند شد اما آنها وقتی جنایتهای هولناک سعودی و غرب را در یمن میدیدند، ساکت بودند و اقدام عملی برای توقف آن نداشتند. آیا این به معنای آن نیست که در نظر غرب نفت سعودی از خون یمنی رنگینتر است؟
کوین بارت: این مسئله کاملا صحیح است و من در خلال دومین سؤال به آن پاسخ دادم.
اریک والبرگ: آمریکا، اسرائیل و سعودی تنها میخواهند خاورمیانه را در کنترل خود بگیرند. سابقه آنان بیاعتناییشان به شهروندان و علاقهشان به کنترل منابع نفتی را نشان میدهد. آنها میخواهند یمن را به عنوان بخشی از امپراطوری خود حفظ کنند. آنها نمیخواهند یمن هم به نیروهای ضد امپریالیستی چون ایران، ونزوئلا، روسیه و چین بپیوندد.