kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۹۷۶۷
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۰:۲۹
بازخوانی مکتوب مستند « خارج از دید۲ »

نمازی‌ها و ماجرای پیوند تجارت و سیاست برای یک نفوذ




 با فتنه 88 فضا برای تحریم فراهم شده بود و هدف تحریم‌ها این بود که زندگی عادی ایرانیان با مشکل روبرو شده و شورش خیابانی دوباره و این‌بار در لوای اقتصاد تکرار شود. 13 فروردین سال 1389، برای اولین بار، باراک اوباما در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با نیکولا سارکوزی اعلام کرد خواستار آن است که شورای امنیت سازمان ملل در عرض چند هفته قطعنامۀ تحریم‌های جدید علیه ایران را تصویب کند. برنامه‌ریزی گسترده به‌سرعت پیش رفت. اغتشاشات 88 علیه ایران اجماع جهانی به‌وجود آورده ‌بود. آنگلا مرکل نیز روی فوریت تحریم‌ها تاکید کرد. با فشار آمریکا به چین و تهدید به باز کردن پروندۀ پولشویی علیه چین و تهدید به این‌که چین به اجلاس امنیت هسته‌ای واشنگتن دعوت نخواهد شد به‌تدریچ چینی‌ها به سمت آمریکا چرخیدند. روس‌ها هم با معاملۀ پیمان نیواستارت برای محدود کردن سلاح‌های هسته‌ای استراتژیک که روز 19 فروردین 89 بین طرفین امضا شد، راضی شدند که وارد بازی تحریم‌ها شوند.
25خرداد 1389، در سالگرد آشوب‌های تهران، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامۀ 1929 را علیه ایران به تصویب رساند. از نظر غربی‌ها این سرآغاز تحریم‌های کمرشکن علیه ایران بود. برای تاثیرگذاری بیشتر تحریم‌ها بر مردم ایران، ابتدا بنزین و دارو انتخاب شدند. اما این انتخاب‌ها به این سادگی انجام نشد. تحقیقاتی دربارۀ وضعیت ایران انجام شده بود که مهم‌ترین عامل این تحقیقات یک ایرانی از فرنگ برگشته بود.
محمدباقر نمازی، استاندار خوزستان در دوران رژیم پهلوی و معاون عمران شهری وزارت کشور شاهنشاهی بوده است. واقعۀ مخوف آتش‌سوزی در سینمارکس آبادان در دوران استانداری او در خوزستان رخ داد. بعد از انقلاب، با سازمان ملل و بسیاری از نهادهای بین‌المللی گسترش دهنده ارزش‌های غربی همکاری کرد. دهۀ هفتاد به ایران برگشت و به سفارتخانه‌های اروپایی مستقر در ایران و نهادهای بین‌المللی در ایران متصل شد، او به گروهی از مدیران دولتی نیز متصل شد. نمازی با نفوذ در همین سطوح بود که توانست در نگارش قانون سرمایه‌گذاری خارجی و مسئولیت اجتماعی شرکتی در ایران اثرگذاری کند. او ماموریت داشت تا بستر مناسب برای تشکیل سازمان‌های مردم‌نهاد وابسته به موسسات خارجی را برای اثرگذاری بر تحولات داخلی ایران فراهم آورند. یکی از طرح‌های اجرایی باقر نمازی، برنامۀ تحدید نسل ایرانیان بود؛ یعنی این‌که جمعیت ایران محدود شده و نسل جوان در ایران کم‌تر و کم‌تر شود. هدف‌گذاری این طرح ده ساله بود و در واقع باقر نمازی توانسته بود با نفوذ در رده‌های مختلف مدیریتی این طرح را از تریبون مسئولین اجرایی کشور عملیاتی کند، در حالی‌که بودجۀ این طرح، از بنیاد راکفلر، یکی از نهادهای سرمایه‌داری آمریکا و مروج صهیونیسم در جهان تامین می‌شد. با تلاش‌های باقرنمازی، سازمان‌های مردم‌نهاد وابسته به غرب در ایران گسترش پیدا کردند.
فرزند او، سیامک نمازی، که ابتدا در دوبی زندگی می‌کرد، رئیس‌طراحی استراتژیک شرکت نفتی بدنام کرسنت شده‌بود. شرکتی متعلق به دولت امارات متحدۀ عربی که در یک قرارداد گازی از سهل‌انگاری و تبانی برخی مدیران داخلی استفاده کرده و ضررهای مالی گسترده‌ای به کشور زده بود. سیامک نمازی، کارشناس مسائل ایران نیز بود و در آمریکا و انگلستان مشاوره می‌داد. در اتاق فکرهای واشنگتن نیز از او و نظرات او استقبال می‌شد. فعالیت‌های گستردۀ سیامک باعث شد در سال 1386 توسط فروم اقتصاد جهانی به عنوان «رهبر جوان جهانی» برگزیده شود. او به تشکیلاتی به اسم نایاک وابسته به وزارت خارجه آمریکا پیوست. نایاک یکی از تشکیلات مهم برای نفوذ در ایران از طریق تغییرات تدریجی بود. محمدباقر نمازی نیز همراه با‌گری سیک و برژینسکی از مقامات سابق آمریکا، در شکل‌گیری نایاک مساعدت رسانده بودند. اما فعالیت نمازی‌ها در ایران بودجه می‌خواست و چه خوب که این بودجه از پول خود مملکت تهیه می‌شد؛ نمازی‌ها دست به فعالیت اقتصادی داخل ایران زدند.
نمازی‌ها، ذیل شرکت آتیه بهار با بسیاری از مدیران دولتی همکاری داشتند. این شرکت دلالی واردات برندهای خارجی را به دست گرفت و وقتی در وزارت نفت مجموعه‌ای به نام «مشاورۀ راهبردی صنعت نفت ایران» ساخته شد، نمازی‌ها سر از صنعت نفت ایران هم درآوردند و با روابط خوبی که با مسئولین وزارت نفت آن زمان داشتند دلالی نفت را هم به‌عهده گرفتند. به جز نفت، وارد حوزه دارو هم شده بودند. شرکت‌های بزرگ نفتی استات‌اویل، بی‌پی و شِل و شرکت‌های بزرگ دارویی گلاکسو اسمیت کلاین، شرینگ، بایر و شرکت‌های صنعتی تویوتا، میتسوبیشی، هوندا، رنو، کاترپیلار و شرکت‌های مخابراتی نوکیا، ام‌تی‌ان، زیمنس و هم‌چنین شرکت‌های غذایی نستله، سافولا و تِتراپک تنها از طریق نمازی‌ها با ایران و مدیران ایرانی ارتباط داشتند. جنبۀ سیاسی فعالیت‌های نمازی‌ها در دگرگونی روابط اقتصادی و سیاسی بین ایران و آمریکا خلاصه می‌شد. تحریم‌ها علیه ایران همواره یکی از راه‌های فشار به ایران برای تغییر این روابط بود، اما هیچ وقت اثری نداشت. سیامک نمازی از سال 1385 وارد پروژۀ تحریم ایران برای توقف فعالیت‌های هسته‌ای شده بود، اما چون در داخل کشور انسجامی بین جناح‌های سیاسی و مردم وجود داشت که مانع از اثرگذاری تحریم‌ها می‌شد هیچ‌وقت فرصتی مناسب برای تحریم همه‌جانبه علیه ایران به دست نداد.
اما سال 1388، آشفتگی کشور بهترین فرصت را برای ضربۀ تحریمی به ایران به دست می‌داد. سیامک نمازی که با صنعت داروی کشور آشنا بود با مرکز ویلسون وارد مذاکره شد، مرکزی تحقیقی- پژوهشی وابسته به کنگرۀ آمریکا که اطلاعات لازم برای تهیه و تصویب قانونی برای تحریم دارویی ایران را جمع‌آوری می‌کرد. آمریکا رسما بیماران کشوری را که با آن دشمنی داشت به مرگ محکوم کرده بود. بان‌کی‌مون، دبیرکل وقت سازمان ملل، در 15 مهرماه 1391 اعلام کرد این‌که غربی‌ها می‌گویند تحریم‌های اعمال شده علیه جمهوری‌اسلامی ایران بی‌ضرر است، صحت ندارد.