چرایی وجوب قیام علیه ظلم(پرسش و پاسخ)
پرسش:
امام حسین(ع) در چه شرایطی سکوت و تن دادن به ظلم ظالمان را جایز نمیداند شاخصهای وجوب قیام علیه ظلم ظالمان را چگونه بیان میفرماید؟
پاسخ:
امام حسین(ع) بارها در موارد گوناگون به بیان مواضع خود نسبت به دولت غیرمشروع یزید میپردازد. بنیاد همه این تحلیل به تعلیل قرآنی میرسد. به این معنا که آن حضرت(ع) در تحلیل خویش به اسباب و عللی ارجاع میدهد که قرآن آن را مجوز بلکه علت وجوب قیام میداند. بنابراین خروج ایشان علیه دولت یزیدی، با استناد به حکم خدا در قرآن است. البته این خروج مستند به سیره قرآنی پیامبر اکرم(ص) نیز است. بنابراین نه تنها برخوردار از حکم الهی بلکه سیره عملی قابل استناد است. از این روست که امام حسین(ع) سیره عملی خویش در قیام را مستند به سیره پیامبر اکرم(ص) دانسته و فرموده است که بر سیره جدش علیه یزید خروج کرده است.
آن حضرت(ع) با اشاره به سنت و نیز سیره پیامبر اکرم(ص) خطاب به مردمان علت قیام را براساس تحلیلی از اوضاع اجتماع و دولت غاصب حاکم یزیدی چنین بیان میکند اما بعد؛ بهراستی میدانید که پیامبر اسلام(ص) در زمان زندگی خود فرمود: کسی که حاکم ستمکاری را که حرام خدا را حلال بداند، عهد و پیمان خدا را بشکند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در میان مردم با گناه و عدوان رفتار نماید، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغییر ندهد خدا حق دارد که وی را هم در جایگاهی نظیر جایگاه او داخل کند. شما میدانید این گروه پیوسته در اطاعت شیطان هستند و از طاعت خدای رحمان روگردان شدهاند، فتنه و فساد را ظاهر حدود و احکام خدا را تعطیل نمودهاند و بهره جنگی را از برای خود بر میگزینند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردهاند. (بحارالانوار، علامه مجلسی ج44 ص381)
بنابراین از نظر امام حسین(ع) دولت یزید براساس امور و شرایطی است که خلاف نص صریح قرآن و سنت و سیره معتبر رسولخدا(ص) عمل میکند و قیام علیه آن واجب و خروج فریضه است.
مهمترین علل مخالفت و لزوم قیام و خروج عبارتند از :
1- سلطان جائر: مَنْ رَأَی سُلْطَاناً جَائِراً
2- تحلیل و حلالسازی حرمتهای الهی: مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ
3- عهد شکنی نسبت به عهد و پیمان الهی: نَاکِثاً لِعَهْدِ اللهِ
4- مخالفت با سنت رسول خدا: مُخَالِفاً لِسُنَّهًْ رَسُولِ اللَّهِ
5- عمل گناه آمیز و عدوانی نسبت به مردم و امت: یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَی اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ
6- اطاعت دائمی از شیطان: وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَهًْ الشَّیْطَانِ
7- عدم پذیرش اطاعت خدای رحمان: وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَهًِْ الرَّحْمَنِ
8- اظهار فساد و هنجارشکنی: وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ
9- تعطیل کردن حدود و قوانین بهویژه جزائی و کیفری اسلام: وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ
10- رانت خواری و انحصاری کردن اموال عمومی و بیتالمال: وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیْءِ
11- حلالسازی حرام الهی: وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللهِ
12- حرامسازی حلال الهی: وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ.
از امام حسین(ع) هر کسی علیه چنین سلطه و سلطانی قیام و خروج نکند آن شخص و امت نیز به حکم مشابهت گرفتار خشم الهی میشود. پس قیام و خروج علیه چنین دولت مدعی خلافت الهی لازم و واجب شرعی و سکوت گناه بوده و مجازات ساکتین از نهی از منکر بر آنان بار میشود، چنانکه درباره ساکتین اصحاب سبت آمده است.(اعراف، آیات 163 تا 166)
امام حسین(ع) میفرماید: ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ
از نظر آموزههای قرآنی هر کسی با کسی همدلی و همراهی کند از آن گروه است، چنانکه پیکننده ناقه صالح یک نفر بود ولی به دلیل همدلی همه قوم عذاب شدند. از نظر آموزههای قرآنی سکوت نیز نوعی همدلی و همکاری است و مجازات عامل و ساکت یکسان است.