نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
مدعیان اصلاحات آرزوی دیدار با ترامپ را تصمیم نظام جا زدند!
سرویس سیاسی-
نگاهی کلی به شماره دیروز روزنامههای اصلاحطلب حاکی از آن بود که استقبال کشورهای غربی از اظهارات قابلتأمل دو روز گذشته رئیسجمهور و شرطگذاری روحانی برای مذاکره با آمریکا و همچنین اظهارات ظریف در اینباره، محور برخی از این روزنامه قرار گرفته و روزنامههای این جریان برای این موضوع تیترهای «اول لغو تحریم بعد عکس»، «کاسبان تحریم نگران دیپلماسی ظریف»، «حسن روحانی شرط گذاشت»، «عکس گرفتن با روحانی امکانپذیر نیست، فتوشاپ کنید!»، «توفان علیه دولت»، «اما و اگرهای یک دیدار دیپلماتیک»، «شاید یک وقت دیگر» و «کلید مذاکره» را انتخاب کردهاند.از سوی دیگر در اقدامی عجیب و خلاف قانون روزنامه اعتماد تصویری از رئیس دولت اصلاحات منتشر کرد.
روزنامه آرمان روز گذشته در مطلبی نوشت: «درخصوص احتمال ديدار مستقيم رئيسجمهور ايران و رئيسجمهور آمريکا نيز بايد تصريح کرد اين پالس مثبت مطمئناً با هماهنگي کل حاکميت و در چارچوب سياستهاي کلان نظام است. نه فقط در مورد رئيسجمهور بلکه در مورد اقدامات محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه نيز اين هماهنگي وجود دارد. اين امکان ابدا مطرح نيست که سفر دوباره وزير خارجه به فرانسه بدون هماهنگي اتفاق افتاده باشد و تمامي موارد در سياست خارجي کشور برآمده از سياستهاي کلي نظام است».مدعیان اصلاحات هیچگاه مسئولیت اقدامات خود را نپذیرفته و آن را به گردن دیگران میاندازند.
این طیف پیش از این علیرغم قصور و تقصیرهای فراوان دولت در اجرای 28 شرط ابلاغی در اجرای برجام، مدعی شدند که توافق هستهای تصمیم نظام بود و دولت صرفا مجری توافق بوده است! مدعیان اصلاحات در موضوع FATF نیز به دروغ ادعا کردند که نظر نظام، پیوستن به FATF است.
مقامات عالی نظام پیش از این مذاکره با آمریکا را سمّ نامیده بودند، اما دولتمردان با رویکردی منفعلانه و خسارتآمیز از اشتیاق برای مذاکره با آمریکا سخن گفتند. رویکردی که با توهین و تحقیر از سوی مقامات اروپایی و آمریکایی مواجه شد.
عارف نمره قبولی ندارد و بهتر است کنارهگیری کند
عبدالله ناصری مشاور رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه همدلی گفته است: «اگر کسی بهعنوان مدیر جایی انتخاب شد، باید بتواند اعمال قدرت کند تا همه نیروها از او حرفشنوی داشته باشند تا بتواند برنامهها و نقشههای خود را در زیرمجموعه اعمال کند. اما اگر به این نتیجه رسید که توان کافی برای اعمال قدرت ندارد، در وهله اول بهتر است خودش کنارهگیری کند. مشکل آقای عارف در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات همان مشکلی است که در فراکسیون امید با آن مواجه شد. همین الآن نمایندگان فراکسیون امید به کلیت مدیریت ایشان در فراکسیون امید نمره قبولی نمیدهند».
همدلی به نقل از ناصری آورده است: «خود آقای عارف الآن یکی از منتقدان حسن روحانی رئیسجمهور است، او نقد دارد که چرا روحانی فلان وزیر را در اینجا و فلانی را در آنجا منصوب کرده است، خوب بهنظر آقای عارف مقصر اصلی را شخص رئیسجمهور میداند نه شخص دیگری.
بنابراین اگر ما با همین رویکرد عارف، خود عارف را نقد کنیم بهنظر مقصر اصلی رئیس شورای عالی است. من و آقای گرامیمقدم و همه سیاسیون به این رویکرد نقد دارند.» مشاور رئیس دولت اصلاحات از محسن امینزاده، حسین مرعشی، مصطفی معین و صفایی فراهانی بهعنوان گزینههای جایگزین عارف نام برده است.
گفتنی است اختلاف میان اصلاحطلبان بهحدی جدی و ریشهدار است که خبرها از فعالیت و دخالت شیوخ مدعی اصلاحات برای وساطت میان لیبرالها و تکنوکراتها حکایت دارد. ذکر این نکته نیز ضروری است که اختلافات عمیق میان اصلاحطلبان و حرفهای اخیر کرباسچی نشاندهنده بحران هویت در این جریان است. غلامحسین کرباسچی (دبیرکل کارگزاران) در مصاحبهای نسبت به بیهویتی اصلاحات هشدار داده و گفته بود هنوز معلوم نیست اصلاحات از سال 76 تاکنون دنبال چه بوده و چه مطالبهای داشته است!
منظور روحانی مکرون بود نه ترامپ!
حشمت الله فلاحت پیشه، نماینده همسو با دولت دیروز طی یادداشتی در روزنامه ایران به منتقدان دولت تاخت که چرا مخاطب اظهارات تأملبرانگیز اخیر روحانی را ترامپ تلقی کردهاند!
وی نوشت: «آقای روحانی روز دوشنبه در همایشی گفته بودند که «اگر من بدانم در جلسهای با کسی ملاقات کنم، مشکل کشورم حل میشود دریغ نخواهم کرد زیرا اصل منافع ملی کشور است.» این جملات بلافاصله در میان طیف مخالفان دولت تعبیر به تمایل و دورخیز رئیسجمهوری برای دیدار با ترامپ شد و همین تعبیر کافی بود تا حملات این جریان علیه تحرکات دیپلماسی دولت شدت بیشتری بگیرد. .. در سلسله تحولات قبلی در این حوزه کدام نشانه هر چند ضعیف دلالت بر احتمال وقوع چنین رویدادی میکرده که مخالفان دولت با یک اظهارنظر به این نتیجه رسیدهاند که حسن روحانی در پی دیدار با ترامپ است؟»
فلاحت پیشه همچنین نوشت: «در فضای فرهنگی فرانسه واژه «Capacit» به موقعیتی اطلاق میشود که دو سیاستمدار یا طرف درگیر در عین مخالفت در فضای سیاسی این ظرفیت را داشته باشند که بتوانند با گفتوگو مسئله خود را حل یا تعدیل کنند. این فرهنگ سیاسی را طرف آمریکایی در روابط خود با ایران از بین برده است و چنین شرایطی وجود ندارد. به عبارتی سخنان آقای مکرون هم مشروط بهوجود ظرفیت مذاکره در شرایط فعلی است که این شرط فعلاً تحققناپذیر بهنظر میرسد، مگر اینکه آمریکا به اشتباه گرفتن ایران با کره شمالی پایان دهد. در واقع سخنان روز دوشنبه آقای روحانی که در اظهارات دیروز ایشان با اشاره مستقیم به آمریکا، تکمیل شد را باید نوعی خوشامدگویی به تلاشهای دیپلماتیک آقای مکرون دانست و این واضح بود که رئیسجمهوری رو به اروپاییها و نه آمریکا این سخن را بر زبان رانده است.»
رئیس جمهور اگرچه مصداق صحبت خود را اعلام نکردهاما نگاهی گذرا به شرایط و فضای سیاسی داخلی و عرصه بینالملل نشان میدهد، کسی جز ترامپ نمیتواند مقصود اصلی این پیام باشد. ترامپ بارها برای مذاکره با ایران تقلا داشته و حتی شماره تماس هم داده است. این تکاپو از آنجا که از سویی برگ برنده وی در انتخابات آتی آمریکاست و از سوی دیگر میتواند مؤید اثرگذاری فشار و تحریم بر ایران و محملی برای امتیازگیری باشد، طی ماههای اخیر به کنش اصلی ترامپ مقابل ایران تبدیل شده است.
در کنار این گزارهها، معرکه گیری محافل مدعی اصلاحطلبی روی ادامه روند مذاکره و انفعال، قبل و پس از اظهارات روحانی را هم باید دید. اینها نه «نشانه هر چند ضعیف» که قرائنی مبتنی بر واقعیات بیرونی است که علیرغم این مالهکشیها، غبار دوپهلویی و سربستگی را از ادعای رئیس جمهور میزداید.
دولت همه کاره نیست و بخشی از مسئولیت کشور را برعهده دارد!
مسعود پزشکیان دیروز طی مطلبی با عنوان «جای خالی «انصاف» در مواجهه مخالفان با دولت» در ارگان دولت نوشت: «با دولتی مواجه هستیم که عملاًً همه کاره نیست و تنها بخشی از مسئولیت کشور را برعهدهدارد و در شرایط فشار مضاعف، مخالفانش نه تنها آن را در مقام پاسخگوی مطلق بلکه در جایگاه مقصر مطلق قرار دادهاند. اشتباهی که بیشک میتواند برای کلیت نظام و کشور خطرآفرین باشد.»
مدعیان اصلاحات با بهانه گیری کمبود اختیارات دولت سعی دارند راه فرار از مسئولیتپذیری و پاسخگویی را به دولت نشان دهند. این در شرایطی است که دولت دستپخت همین طیف است و به بنبست خوردن راهکار مذاکره و انفعال در برابر حریف، آنها را نگران صندلیهای آینده قدرت ساخته است. چگونه است که دولت میتواند ظرفیتها و فرصتهای اقتصادی در داخل را معطل توافق هستهای بگذارد و دولت را در وزارت خارجه و برجام خلاصه کند، به ذخایر طلا و ارز در جنگ اقتصادی چوب حراج بزند و رانت 18 میلیارد دلاری رقم بزند و بخش مسکن را رها کند اما اختیارات ندارد؟!
با آمریکا دوجانبه گفتوگو کنیم!
روزنامه دنیای اقتصاد دیروز طی گفتوگویی مدعی شد که بهترین فرصت است که به سمت گفتوگو و سپس مذاکره گام برداریم. مصاحبهشونده گفته است: اولین اقدام ایران باید برداشتن گام سوم کاهش تعهدات برجامی باشد؛ در این گام باید غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد را استارت بزنیم و سه آبشار سانتریفیوژ نسلهای بعد را در فردو راهاندازی کنیم. در مرحله بعد نیز ابتدا برای گفتوگو و سپس نیز برای مذاکره اعلام آمادگی کنیم. اگر تأکید دارم که باید گام سوم را برداریم بعد به سمت گفتوگو برویم به این دلیل است که در طول مذاکرات طرف مقابل باید تحت فشار باشد و بداند که در صورت کندی پیشرفت مذاکرات، فاصلهگریز هستهای کاهش خواهد یافت.
وی افزود: اقدام دوم ایران باید این باشد که به سمت مذاکرات دوجانبه برود؛ برای آغاز مذاکرات بد نیست که گفتوگوها بهعنوان مثال درحضور امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه یا در قالب گفتوگوهای چندجانبه صورت بگیرد. اما نباید فراموش کنیم که هر بازیگری منافع خود را دارد و ممکن است در صورت حضور فرانسه در مذاکرات این کشور روی بحث موشکی بیش از آمریکا پافشاری کند. بنابراین دلیلی ندارد که بازیگران دیگر را بهعنوان میانجی وارد این بازی کنیم. البته اگر کشورهایی مانند عمان، عراق و سوئیس میانجیگر بین ایران و آمریکا باشند برای ما مطلوبتر است تا اینکه کشورهایی چون فرانسه، چین و ژاپن بخواهند در این بازی وارد شوند. در این مقطع گزینه مطلوب برای ما این است که در صورت فراهم شدن شرایط بدون حضور و دخالت دیگران با آمریکا مذاکرات دوجانبه داشته باشیم.
وقتی مدعیان اصلاحطلبی با وجود اینکه میدانند مذاکره در شرایطی که آمریکا با وجود اجرای پیش دستانه تعهدات هستهای از سوی ایران، هنوز بهانه بمب اتمیمیگیرد و بارها دستکشیدن ایران از توان موشکی و نفوذ منطقهای را خواسته است، تنها نشانه شکست، انفعال و تأثیرگذاری تحریمهاست اما باز بر همین طبل میکوبند، معنایی جز همصدایی و پادویی برای دشمن ندارد.
برنامه موشکی ایران مانع اصلی توافق با غرب است!
روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان «ایران و آمریکا در نقطه پرابهام» به قلم «داوود هرمیداس باوند» نوشت: «اظهارات اخیر دو طرف درباره راههای گفتوگو و تأکید ایران بر لزوم بازگشت آمریکا به برجام و سپس آغاز گفتوگو درهرحال نقطه مثبتی است و ایران هم باید با تکیه بر صلح، گام بردارد. درباره ایران، موضوعاتی از طرف غرب مطرح است؛ مثلاً درباره برنامه موشکهای بالستیک، اروپاییها همسو با آمریکا موضع میگیرند. اعلامیه قبلی آلمان، فرانسه و انگلیس درباره برنامه موشکی ایران، بههمیندلیل صادر شد. مسئله دوم، حضور ایران در منطقه است. مسئله بعدی، به معامله قرن و فلسطین بازمیگردد و گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان، خود را دارای حمایتهای ایران میدانند. طرفهای غربی از حقوق بشر هم میگویند».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «باید بتوان با درنظرداشتن منافع ملی، آمریکا را به سمت حلوفصل مسائل با ایران کشاند. ایران به دلیل فشارهای آمریکا هیچگاه نتوانسته ائتلاف منطقهای برای توسعه و البته ایجاد همگراییهای منطقهای ایجاد کند و این شرایط ادامه خواهد داشت؛ چون دیگر کشورها، نسبت خود با آمریکا را تعریف کردهاند».
گفتنی است کارشناسان ارشد حوزه بینالملل بارها بر این مهم تأکید کردهاند که برنامه هیچ کشوری علیه کشور دیگر بدون همراهی عوامل وابسته یا مرعوب عملیاتی نخواهد شد و حمایت دولت آمریکا از برخی گروههای سیاسی داخلی ایران، برای بزنگاههایی است که آمریکا قصد عملیاتیکردن برنامههای خود علیه ملت ایران را دارد.
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی- رسانهای همکار غرب در داخل کشور از آنجاست که این جریان که تا دیروز با دادن آدرسهای غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در تعامل گسترده با غرب نشان میدادند، اکنون پس از قربانی شدن صنعت هستهای و نقض عهدهای مکرر آمریکا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام به دنبال زمینهچینی برای مذاکرات مجدد با آمریکا هستند تا اینبار قدرت موشکی و منطقهای ایران قربانی شود.
به واقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را تحمیل و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایههای ترامپ در ایرانند.