kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۷۹۹۴
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۴

کاخ‌های شیشه‌ای امارات و صخره‌های یمنی(نگاه)


 
علی اکبری
روز شنبه بزرگ‌ترین حمله پهپادی ارتش یمن علیه متجاوزان با حمله به پالایشگاه «الشیبه» و بزرگ‌ترین منبع ذخایر نفتی عربستان در عمق 1200 کیلومتری این کشور و در نزدیک مرزهای امارات متحده عربی انجام شد تا رزمندگان یمنی نشان دهند که دست برتر را در نبرد دارند. این حمله با هجوم 10 پهپاد انجام گرفت تا در بعد نظامی نیز توانایی ارتش یمن به دشمنان ثابت شود. متعاقب این حمله، «سید عبدالملک الحوثی» رهبر انصارالله، این عملیات پهپادی را درس مشترک برای همه کشورهای متجاوز و هشداری مهم برای امارات متحده عربی خواند. رهبر جنبش انصارالله یمن در ادامه به تحولات اخیر عدن اشاره کرد و گفت که آنچه رخ داده، ارتباطات روشنی با توطئه‌های ائتلاف متجاوز به یمن دارد. وی تصریح کرد: هدف دشمنان در جنوب یمن، اشغالگری و تجزیه این کشور است و این موضوعی است که ما از ابتدای جنگ به آن اشاره کرده‌ایم.
باید در نظر داشت هرچند هدف اول متجاوزان سعودی و اماراتی و مزدوران آن‌ها، نابودی مقاومت یمنی‌ها و اشغال کامل این سرزمین بود به گونه‌ای که رژیم سعودی وعده چند روزه بودن این جنگ را می‌داد لیکن ناکامی در این مسیر باعث شد که این هدف به مرتبه پایین‌تر و البته خطرناک تجزیه یمن تغییر یابد. «ضاحی خلفان» به عنوان یک عنصر مؤثر و تصمیم‌ساز در حکومت امارات، در شهریور 1394 و با گذشت حدود شش ماه از تجاوز غیرقانونی عربستان به کشور یمن که با همراهی امارات و برخی از مزدوران عربی و با ادعای پوچ و باطل از حمایت از دولتی که استعفا داده و عملا از قدرت خلع‌ید شده بود، در فروردین ماه 1394 آغاز شده بود، به صراحت از ایده تجزیه یمن حمایت کرد و در پیام‌های متعددی که در شبکه‌های مجازی منتشر نمود، از ایده تشکیل حداقل سه کشور جدید یمن مرکزی (حضرموت) یمن شمالی و یمن جنوبی حمایت نمود. اکنون که بیش از چهار سال از این جنگ تجاوزکارانه می‌گذرد و نیروهای متجاوز نتوانسته‌اند به اهداف خود دست یابند و متعاقب بروز درگیری در عدن طی چند روز اخیر و اشغال بخش عمده این منطقه توسط مزدوران مورد حمایت امارات، ضاحی خلفان مجددا از ایده تشکیل دو کشور یمن شمالی و جنوبی حمایت و اعلام کرد که اراده مردم جنوب و شمال یمن مستقل از یکدیگر است و این دو بخش آزادند که براساس اراده خود عمل کنند (نقل به مضمون). البته دیگر مسئولان اماراتی و عربستانی و برخی بازیگران فرامنطقه‌ای نیز به صراحت یا به کنایه، ایده تجزیه یمن به شش بخش و اقلیم و یا حداقل به دو بخش شمالی و جنوبی را مطرح و از آن حمایت نموده‌اند.
عملکرد عربستان در موضوع عدن و عدم حمایت جدی از جناح و عوامل عبدربه منصور هادی نیز تقویت‌کننده این موضوع است که هرچند ظواهر امر حکایت از اختلاف بین عربستان و امارات در نحوه اداره مناطق تحت اشغال مزدوران این دو کشور دارد لیکن توافقی پشت پرده در خصوص تجزیه یمن رخ داده است. نباید فراموش کرد که عربستان با گذشت بیش از چهار سال از شروع جنگ و تجاوز علیه یمن، هیچ دستاورد ملموس و قابل اعتنایی نداشته و اکنون موشک‌های یمن، دورترین مناطق عربستان را نیز هدف قرار می‌دهند و پهپادهای یمنی باعث توقف پروازها در برخی فرودگاه‌های عربستان شده است. بر همین اساس عربستان به دنبال خروج از یمن با کمترین تبعات و آبروریزی است تا بتواند وجهه خود را حفظ کرده و از تبعات این شکست خفت‌بار بکاهد. مسئله دیگر اهمیت تنگه باب‌المندب و خلیج عدن است. با توجه به این که خارج شدن کنترل این دو منطقه مهم و حساس از دست عربستان در صورت روی کار آمدن دولتی مردمی در یمن می‌تواند باعث تغییرات در ژئوپلیتیک منطقه شود و انقباض راهبردی برای عربستان و حتی رژیم صهیونیستی ایجاد نماید، ایده تجزیه یمن و در اختیار داشتن این دو منطقه در دست جریان نزدیک به محور سازش و تسلیم در برابر آمریکا، ایده‌ای است که مورد حمایت عربستان و امارات قرار دارد. به عبارت بهتر هرچند استقرار یک دولت و حکومت اماراتی در این منطقه برای عربستان سخت باشد لیکن در برابر دستور صادره از ناحیه آمریکا که صاحب این دو گاو شیرده است؛ عربستان چاره‌ای جز پذیرش امر نخواهد داشت.
در نقطه مقابل، تجزیه یمن خطری بزرگ برای یمن بوده و باعث بازگشت مجدد اختلافات و نبردهای داخلی در یمن خواهد شد. تجربه وجود دو کشور یمن شمالی و جنوبی و سپس تشکیل یمن واحد نشان می‌دهد که اگر دست قدرت‌های بزرگ و بیگانه نباشد مردم یمن با تنوع مذهبی اعم از شافعی و زیدی و دیگر فرق و مذاهب، متمایل به یمن واحد هستند؛ بنابراین حمله پهپادی به هدفی مهم در کمترین فاصله از مرزهای امارات و تهدید مستقیم امارات از سوی رهبر مقاومت یمن نشان داد که امارات به عنوان یکی از مهره‌های اصلی که تلاش برای تجزیه یمن را دنبال می‌کند، مشابه عربستان باید منتظر ضربات مقاومت مردم یمن باشد. رهبران مقاومت یمن در گذشته نیز به تهدید امارات پرداخته بودند لیکن به واسطه برخی ملاحظات و البته تعهدات طرف اماراتی، از عملی کردن این تهدید صرف‌نظر کرده بودند. مقاومت مردم یمن نشان داده که به بلوغی از نظامی‌گری در ابعاد کمی و کیفی رسیده است که می‌تواند هر هدفی را که انتخاب و تعیین نماید، مورد حمله قرار دهد. امارات کشوری است که از لحاظ جغرافیایی و اقتصادی و حتی اجتماعی، آسیب‌پذیری فراوانی دارد. در حال حاضر نیز بین امارت‌های این کشور، در خصوص مشارکت در جنگ یمن اختلاف‌های شدید وجود دارد. هرگونه حمله موشکی و پهپادی یمنی‌ها به امارات می‌تواند باعث سقوط بورس امارات، خروج سرمایه‌های خارجی، رکود اقتصادی و تحمیل هزینه‌های گزاف در بخش‌های مختلف به این شیخ‌نشین شود. هرچند امارات تاکنون کمتر مورد تهاجم مقاومت یمن قرار داشته است لیکن باید در نظر داشته باشد این امر نمی‌تواند مستدام باشد و این طرف یمنی است که متناسب با اقدامات و تصمیم‌های امارات، نحوه بازی با مؤلفه‌های در اختیار را انتخاب می‌نماید. شیخ‌نشین امارات باید متوجه باشد که عدم اقدام علیه این کشور نه به واسطه ناتوانی یمنی‌ها بلکه به دلیل تدبیر و تصمیم یمن بوده است. این تهدید اکنون با حمله به هدفی در 10 کیلومتری مرزهای امارات، قدرت و توانایی خود را نمایان ساخته است و اگر زمانی تصمیم بر این باشد که این شیخ‌نشین مورد حمله قرار گیرد، کاخ‌های شیشه‌ای توانایی مقابله با صخره‌های بزرگ را نخواهند داشت.