پرتوی از حُسن ساقی در جام الغدیر- قسمت چهارم
انکار غدیر حربه جریان نفاق
واقعه عظیم غدیرخم، راهی روشن و بیکژی در برابر مسلمانان گشود و خاطر همه را نسبت به آینده اسلام آسوده ساخت. منصوب شدن امیرالمومنین علیهالسلام به ولایت و خلافت در مقابل آن جمعیت انبوه، حجت را بر همه تمام کرد و جای هیچ شبههای باقی نگذاشت. آری سرانجام، امر خطیر رهبری سامان گرفت و رسول مهربانی در غدیرخم به دست مبارک خود عمامه سحاب را بهعنوان تاج ولایت بر سر مولا نهاد.
از آن روز به بعد یکی از مباحث مهم در مجالس مسلمانان، امر خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. اما جریان نفاق که نمیخواست زیر بار ولایت رود از همان ابتدا دسیسههای خود علیه غدیر را بنیان نهاد. یکی از حربههای خطرناک منافقان، انکار غدیر بود که اعتقادات مومنان را ویران میساخت و نسلهای آینده را به بیراهه میکشاند. برای مقابله با انکار غدیر و بیاثر کردن توطئه منافقان، پیوسته از سلاح مناشده و احتجاج استفاده شده است.
مناشده بر وزن مناظره به معنای قسم دادن به کسی برای این که مطلبی را پنهان نکند و شهادت بهراستی و حقیقت دهد. احتجاج نیز به معنای استدلال و آوردن دلایل محکم در مناظره است بهگونهای که طرف مقابل از پاسخ دادن درماند و شکست را بپذیرد.
یکی از مباحث جذاب در کتاب گرانمایه الغدیر، موضوع مُناشده و احتجاج است. علامه امینی در این بخش بیست و دو مناشده و احتجاج در موضوع غدیرخم را ذکر میکند که در طول سالها و در مجالس مختلف توسط دوست و دشمن صورت پذیرفته است. به این معنا که غالبا خوبان به جهت دفاع از حقیقت با منکران غدیر و دشمنان امیرمؤمنان احتجاج میکردند اما گاهی سخن حق به شکل احتجاج توسط افرادی چون عمروعاص و مأمون اظهار شده است.
مرحوم علامه تنها به نقل ماجراها اکتفا نکرده بلکه با دقت و حوصله فراوان، منابع هر یک را بیان نموده تا جایی که برای یک داستان مناشده گاه هجده طریق از منابع مختلف ذکر کرده و پیرامون هر کدام توضیحات کافی و وافی ارائه نموده است. به همین جهت، مبحث مناشده و احتجاج بیش از پنجاه صفحه از جلد اول الغدیر را به خود اختصاص داده است. برای آشنایی بیشتر با این بخش نگاهی اجمالی به چند مناشده میاندازیم:
1. مناشده امیرالمومنین(ع) در روز شورا سال ۲۳
خلیفه دوم در پایان عمر خود، شورایی متشکل از شش نفر تعیین کرد و به آنان سه روز فرصت داد تا از میان خود خلیفه بعدی را انتخاب کنند. این افراد عبارت بودند از امیرالمومنین علی(ع)، عثمان، طلحه، زبیر، سعدبنابیوقاص و عبدالرحمن عوف.
امیرالمومنین(ع) در این شورا به بعضی از فضایل خود اشاره فرمود و هر بار با عبارت أُنشِدُکُمُالله (یعنی شما را به خدا قسم میدهم) حاضران را به شهادت طلبید و جمع حاضر، گفتههای آن حضرت را تصدیق نمودند. از جمله آنان را سوگند داد که آیا شما از رسول مکرم(ص) نشنیدید که درباره من فرمود: «هر کس که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست. خدایا دوستدار علی را دوست بدار و دشمن وی را دشمن بدار و هر کس او را یاری کند یاریش کن. سپس فرمود شاهدان این سخن را به گوش غایبان برسانند.»؟ جمع حاضر در شورا همگی سخن امام را تأیید کردند. علامه مدارک این مناشده را از طرق گوناگون در منابع اهل تسنن ذکر کرده است.
۲. مناشده امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد پیامبر(ص)
در عهد خلیفه سوم جماعتی بالغ بر دویست تن از مهاجران و انصار در مسجد پیامبر(ص) گرد آمده و گفتوگو میکردند تا اینکه سخن به فضایل قریش رسید و روایاتی از رسول اکرم(ص) در این باب خوانده شد. از قضا امیرالمومنین(ع) نیز در آنجا حضور داشت اما ساکت بود و سخنی نمیگفت. جماعت حاضر در مسجد از آن حضرت خواستند چیزی بگوید. امام پس از ذکر مقدمهای آنان را به شهادت طلبید و فرمود: آیا از رسول خدا نشنیدید که فرمود: «من و اهل بیتم چهارده هزار سال پیش از آفرینش آدم، نوری درخشنده در پیشگاه خداوند بودیم. هنگامی که پروردگار آدم را آفرید این نور را در صُلب او قرار داد و وی را به زمین فرستاد. سپس این نور را در صلب نوح(ع) قرار داد و ما هم با او در کشتی نشستیم و پس از آن در صلب ابراهیم(ع) مستقر شدیم و به همراه او در آتش نمرود پرتاب شدیم. آنگاه خداوند ما را از صلبهای گرامی به رحمهای پاک پدران و مادرانی انتقال میداد که هیچ کدام پلید و ناپاک نبودند»؟ در این هنگام جماعت حاضر در مسجد که همگی در اسلام سابقه دیرین داشتند و در زمره رزمندگان بدر و احد بودند یکپارچه گفتند بله ما این حدیث را از رسول اکرم(ص) شنیدیم. آنگاه امیرالمؤمنین بعضی از فضایل خود را که پیامبر گرامی اسلام بیان فرموده بودند، ذکر کرد و این بار نیز جماعت حاضر همه را تأیید کرده و اظهار داشتند ما این سخنان را از آن حضرت شنیدهایم. تا آن که سرانجام داستان غدیرخم را مشروحا ذکر فرمود و آنان را به خدا قسم داد که آیا این سخنان را از پیامبر اعظم نشنیدند؟ جمعیت بار دیگر همگی اعتراف کرده و گفتند آری به خدا همه را شنیدیم و به آن شهادت میدهیم. این حدیث طولانی را علامه از فراید السمطین و او از تابعیِ بزرگوار سُلیم بن قیس هلالی نقل کرده است.
۳. مناشده امیرالمومنین علیهالسلام در روز رَحبه به سال ۳۵ هجری
رحبه به معنای منطقه وسیع و زمین فراخ و مقصود از آن در اینجا، میدان بزرگ کوفه است. این مناشده در ایام خلافت امیرالمومنین(ع) اتفاق افتاده است. روزی به آن حضرت خبر رسید که گروهی از مردم در رحبه کوفه، منصوب شدن ایشان به جانشینی پیامبر را انکار نمودهاند. آن حضرت به سرعت خود را به میدان رسانید و مردمی را که در آنجا گرد آمده بودند قسم داد تا حدیث غدیر را بازگو کنند. گروهی شهادت دادند که این حدیث را در روز غدیر خم از پیامبر اکرم(ص) شنیدهاند اما زید بن ارقم از شهادت دادن خودداری نمود و امیرالمومنین در حق او نفرین کردند. در نتیجه زید پس از چندی نابینا شد. بعدها زید بن ارقم خود اذعان کرد که نابیناییاش بهخاطر کتمان حدیث غدیر و مبتلا شدن به نفرین علی(ع) است.
علامه امینی در تحقیقی گسترده، این حدیث را از چهار صحابی و چهارده تابعی به طرق مختلف نقل کرده است. علامه در این مناشده نام ۲۴ نفر از کسانی را که برخاستند و شهادت به شنیدن حدیث غدیر دادند آورده است. همچنین از شش نفر نام میبرد که حدیث غدیر را کتمان کردند و هر یک به نفرین امیرالمومنین(ع) مبتلا شدند. آن حضرت هنگامی که در رحبه مردم را سوگند داد که اگر حدیث من کنتُ مولاه... را شنیدهاند، شهادت دهند، گروهی برخاسته و شهادت دادند. حضرت به انس بن مالک فرمود تو هم در آن روز حاضر بودی چرا شهادت نمیدهی؟ وی گفت سن من بالا رفته و دچار فراموشی شدهام! امام فرمود اگر دروغ میگویی خداوند تو را به سفیدی مبتلا کند که عمامهات آن را نپوشاند و همانگونه نیز شد. سفیدی بَرَص از زیر دستار، پیشانی و ابروان او را فراگرفت.
در اواخر عمر انس، شخصی درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام از او سؤال کرد. انس پاسخ داد من پس از جریان رحبه قسم خوردم چیزی از فضایل علی را کتمان نکنم. او پیشوای اهل تقوا در روز قیامت است.آری به خدا سوگند حدیث غدیر را من خود از پیامبر شنیدم.
۴. احتجاج عمرو بن میمون اَودی با نکوهشکننده امیرالمومنین علیهالسلام
عمرو اودی از اشخاص مورد اعتماد در نقل حدیث است که در کوفه ساکن بود و در سال ۷۴ درگذشت. روزی نزد وی از علیبنابیطالب(ع) نام برده شد. عمرو گفت بعضی از مردم علی را به نیکی یاد نمیکنند. این افراد، هیزم و آتش گیره دوزخاند. من از تعدادی از اصحاب پیامبر شنیدهام که اذعان نمودند: خداوند به علی موهبتهایی داده که مانند آن به هیچ بشری عطا نشده است. او همسر فاطمه سرور زنان عالم و پدر امامان حسن و حسین علیهماالسلام سرور جوانان اهلبهشت است. پدر همسر او رسول خدا(ص) ست و او خود وصی آن حضرت است. پیامبر اکرم درِ حجرههای اصحاب خود را که به سوی مسجد گشوده بودند بست جز درِ خانه علی را. او صاحب دروازه خیبر و علمدار جنگ خیبر است. در آن روز علی به درد چشم مبتلا بود و رسول خدا با آب دهان مبارک خود، چشمان او را شفا داد.او صاحب روز غدیر است که پیامبر به نام او تصریح و امت خود را به ولایتش الزام کرد و فرمود: ای مردم! چه کسی بر شما از خودتان سزاوارتر است گفتند خدا و پیامبرش داناترند فرمود هرکس که من مولای اویم این علی مولای اوست.
از جمله مناشده و احتجاجهای دیگر، میتوان به موارد زیر اشاره کرد که در کتاب الغدیر به شکلی مبسوط و مشروح بیان گردیده است:
- مناشده امیرالمومنین(ع) در جنگ جمل با طلحه سال ۳۶ق
- احتجاج حضرت صدیقه طاهره(س)
- احتجاج امام حسن مجتبی(ع) در سال ۴۱ق
- احتجاج عبدالله بنجعفر نزد معاویه پس از شهادت امیرالمومنین(ع)
- احتجاج عمربنعبدالعزیز خلیفه اموی
- احتجاج مأمون خلیفه عباسی نزد دانشمندان و فقیهان برگزیده
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی