سؤالهایی از رئیسجمهور کشورم
وقتی صحبتهای اخیر رئیسجمهور در رابطه با ارتباطات را خواندم به ذهنم چند نکته و سؤال رسید. اول بگویم از اینکه آقای رئیسجمهور این قدر به ما جوانها اعتماد دارند تشکر میکنم. ولی بیادبی نباشد، شاید مردم وجوانان متقابلا چنین نباشند. نمونهاش را در بحث انصراف از یارانهها دیدیم که مردم نظرات دولتمردان را دیدند و نیاز به انصراف را درچشمان و دهان و دستان مسئولین مشاهده کردند ولی... ولی انصراف ندادند. بنابراین از آقای روحانی معذرت میخواهم که با اعتمادی که به ما دارند باز هم ما جوانان نگرانیها و سؤالاتی به ذهنمان میرسد که میخواهیم جوابش را از خود ایشان یا تیمشان یا... بشنویم.
میثم رستمی
حتما آقای رئیسجمهور به یک جوان ایرانی حق میدهد که از محضرشان چند سؤال ساده بپرسد:
اول: شما که آن قدر به جوانها احترام گذاشته و به آنها اعتماد دارید آیا به مردم دیگر ایران هم اعتماد دارید؟ اگر ندارید چرا؟ و اگر دارید چرا در بحث انصراف از یارانه به مردم اعتماد نکردید و خواستار بررسی حسابهای بانکی مردم شدید؟ مگر به گفته مردم اعتماد ندارید؟ اگر نظرتان موافق نظرات کارگزارانتان نبود چرا بیان نکردید؟ تیمتان چطور برخورد کرد که رئیسمجلس مجبور شد تذکر بدهد که به مردم بیاحترامی نکنید...
دوم: فرمودید دوره ارتباطات یک طرفه مثل منبر و... به سر آمده. راستی سخنرانیهای شما ارتباطات یک طرفه نیست؟ پس اجازه بفرمایید سخنرانیهایتان را تعطیل کنند و به جای آن به کمک چت و... با مخاطبانتان ارتباط بگیرید. راستی دوران ارتباطات یکطرفه به سرآمده. میشود به مخالفین توافقنامه ژنو هم شناسنامه بدهید تا ارتباطات دوطرفه شود؟؟؟
سوم: وقتی شنیدم که گفتید ماهوارهها با ایمان جوانان ما کاری نکرد، هم خدا را شکر کردم و هم ناراحت شدم. خدا را شکر کردم چون فهمیدم رئیسجمهور ما آنقدر پاک است که حتی اجازه نداده پیش او از فحشاءهای ماهوارهای خبر ببرند چه برسد که دیده باشد و ناراحت شدم که آقای رئیسجمهور! همه مثل شما پاک نیستند. آخر من مادرمرده هم در این جامعهام...!!!
چهارم: الحمدلله رئیسجمهور ما در جلسه رسمی آمار فیسبوکی خوبی دادند. راستی رئیسجمهور قانونگرای من! فیسبوک و ماهواره قدغن است. تازه بعضی مراجع فتوا به حرمت این دو دادهاند. ولی حق با شماست به هر حال کاربرانی دارد که باید به رسمیت بشناسیم! آقای رئیسجمهور! کسانی هستند که سخن دلشان این است: ما فیلمهای مستهجن تولید میکنیم لطفا حق ما را هم به رسمیت بشناسید!!
پنجم: آقای روحانی. به خاطر این همه اعتمادتان تشکر میکنم. ولی اگر واقعا به خاطر اعتمادتان این حرفها را برای ما زدید، چرا به ما اعتماد نمیکنید و از آزادی بیشتر مواد مخدر و هروئین در جمع مخاطبین صحبت نمیکنید؟ اگر آنجا اعتماد است اینجا هم اعتماد کنید! میگویید جوانها نمیخواهند. خب دیگر خواستن یا نخواستنش را بگذارید به عهده خود ما. مگر در بحث کتاب چنین نفرمودید. پس لطفا اعتماد کنید و از جانب ما تصمیم نگیرید.
ششم: قطعا در فضای مجازی برنامهها و فیلمهایی هست که شما نمیپسندید و از آن بیزارید اما چون به ما جوانان اعتماد دارید میفرمایید که کار تشخیص را بسپارید به عهده ما. خب وقتی ما جوانان میتوانیم در وسط دنیای سالم و فاسد راه درست را انتخاب کنیم چرا شما و اطرافیانتان به مستند «من روحانی هستم» روی خوش نشان ندادید؟ پخش یک فیلم مربوط به خودتان که اسنادی را بازگو کرد، برنتابیدید و قضاوتش را به عهده ما نگذاشتید؛ چطور من جوان این همه فیلمهای علیه دین و وطنم را تحمل کنم؟ نکند میخواهید از چیزهایی حرف بزنید که امثال مرا اغفال کنید؟ نه، دیگر این بدبینی را خودم هم قبول ندارم؛ شما اینطوری نیستید یعنی اساسا روحانیت اصیل ما اینگونه نیست.
و سؤال آخر: آقای روحانی شما به جوانها اعتماد دارید؟ ممنون ولی چرا فقط در مسائل مربوط به اینترنت و کتاب و... آخر من هر چه به کابینه شما نگاه کردم اثری از جوانان ندیدم مگر به اندازه نمک در غذا.
و در آخر از رئیسجمهور محترم میخواهم که با سعه صدر به سخنان منتقدان گوش دهد تا شاید نکته نهفته نگفتهای در میان آن باشد.