kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۰۸۹۸
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۴
بر خوان گسترده رحمت (۱۲)

گلگشتی در بوستان حُسن و ملاحت




   امروز جامعه ما از بی‌اخلاقی رنج می‌برد. پرخاش، تندخویی، دروغ، غیبت، تمسخر و بدزبانی مواردی است که کم و بیش در گوشه و کنار اجتماعات مشاهده می‌کنیم. همچنین کلاهبرداری، احتکار، تضییع حقوق دیگران و خیانت که روش معمول در ارتزاق گروه‌هایی است. و نیز بی‌حجابی، امر به منکر، نهی از معروف، تجاهر به فسق، تفاخر به ثروت، ‌اشاعه ‌اشرافی‌گری، ترویج زندگی غربی و ترویج فساد. این صفات بلکه هر صفت زشت و نکوهیده، موریانه‌ای است که اصالت متکی به سنت‌های دینی را در جامعه از درون تهی می‌کند.
   فرهنگ ناب شیعه، که حاصل مجاهدت‌های پیگیر و تلاش‌های بی‌وقفه امامان معصوم است، در طول ۲۵۰ سال دستاوردی عظیم از بهترین روش‌های سعادت دنیا و آخرت را برای ما به ارمغان آورده است. حقایق، معارف و ارزش‌های والایی که معصومین(ع) در اختیار ما نهاده‌اند، آب حیاتی است که بشر امروز، حیرت‌زده و گم‌کرده ره، در پی آن است و در ظلمات سرگشتگی به مدد عقل خمود خود آن را می‌جوید و نمی‌یابد.
  در میان ائمه هُدی، امام مجتبی(ع) به جهت وضعیت ویژه زمان خود، در صفاتی خاص ممتاز و مشهور است. جمال دلارای آن حضرت به گونه‌ای مسحور‌کننده بود که هر گاه از خانه بیرون می‌آمد، جمعیت برای دیدن رخساره ملکوتی‌اش ازدحام می‌کردند و مسیر، مسدود می‌گردید. او علاوه‌ بر حُسن و جمال، وارث هیبت رسول اکرم(ص)، شجاعت امیرالمؤمنین(ع) و عفاف مام طاهره خود بود. روایات اعجاب‌انگیز از حیات عابدانه و شیوه اخلاقی آن بزرگوار، راه روشنی را در برابر حق‌جویان و ره‌پویان گشوده و تأسی به آن حضرت، انسان‌ها را تا مرحله اهلیت مصاحبت با ملائک می‌رساند. نمونه‌های زیر تنها برای گفتن و شنیدن نیست بلکه امیدواریم با اقتدا به آن بزرگوار بازگشت به ارزش‌های اخلاقی اسلام داشته باشیم:
۱. امام مجتبی(ع) بیست مرتبه با پای پیاده از مدینه تا مکه را به شوق زیارت حق پیمود. هفتاد فرسنگ راه در میان سنگ‌های خاره و خارهای مغیلان و هنگامی که پرسیدند:‌ ای فرزند رسول خدا! چرا با پای پیاده؟ فرمود شرم دارم خدای خود را زیارت کنم و با پای پیاده به زیارت خانه‌اش نرفته باشم.
۲. امام صادق(ع) در وصف آن حضرت فرموده‌اند: حسن بن علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام عابدترین، زاهدترین و برترین فرد زمان خویش به شمار می‌آمد. پیاده و گاه با پای برهنه به حج می‌رفت. هرگاه از مرگ و قیامت و عبور از پل صراط یاد می‌کرد، می‌گریست. هرگاه در پیشگاه خداوند به نماز می‌ایستاد، بندبند اعضایش می‌لرزید و هر زمان از بهشت و دوزخ یاد می‌کرد از بیم، چون مارگزیده به خود می‌پیچید.
۳. آن حضرت دو بار همه اموال خود را یکجا به مستمندان اهدا نمود و سه بار نیز دارایی خود را نصف کرد و آن را به نیازمندان بخشید.
۴. کنیزکی دسته‌گلی به امام مجتبی (ع) هدیه کرد. امام فرمود تو در راه خدا آزاد هستی. و در اعتراض شخصی که قیمت دسته‌گل را با بهای یک برده قابل مقایسه نمی‌دانست، فرمود: خداوند این گونه ما را ادب کرده و فرموده است هرگاه به شما تحیت بگویند شما پاسخی بهتر دهید. بنابراین بهتر از دسته‌گلی که هدیه کرد آزادی‌اش بود.
۵. آن حضرت هرگاه باغ و بستانی را خریداری می‌کرد و پس مدتی می‌دید فروشنده دچار فقر و تنگدستی شده است، باغ را برمی‌گرداند و بهای آن را نیز نمی‌گرفت.
۶. امام حسین(ع) در تشییع پیکر پاک امام مجتبی، به مروان بن حکم سرسخت‌ترین دشمن اهل بیت فرمود: تو که پیوسته دل او را خون می‌کردی چگونه به تشییع پیکر پاکش آمده‌ای؟ مروان گفت: آری من آن کارها را در حق کسی روا می‌داشتم که حلم و بردباری‌اش با کوه‌ها برابری می‌کرد.
۷. مردی از اهل شام امام را دید و شناخت و به ناسزاگویی او پرداخت. امام پاسخی نداد و سکوت کرد و زمانی که مرد از ناسزا خاموش شد، حضرت جلو رفت و بر او سلام کرد و با لبخند فرمود: گمان می‌کنم در این شهر غریب هستی و گویی امر بر تو مشتبه شده. اگر چیزی بخواهی عطا می‌کنیم، اگر مرکبی بخواهی سوارت می‌کنیم، اگر گرسنه‌ای تو را سیر می‌گردانیم، اگر عریانی لباست می‌پوشانیم، اگر نیازمندی بی‌نیازت می‌کنیم، اگر رانده‌شده‌ای پناهت می‌دهیم، اگر بار سفرت را به منزل ما بیاوری و تا هنگام بازگشت، مهمان باشی برایت مناسب‌تر است زیرا خانه ما وسیع است و از امکانات بهره‌مندیم.
  مرد شامی با شنیدن سخنان حضرت به‌ گریه افتاد و عرض کرد: گواهی می‌دهم که شما جانشین خدا در زمین هستید و خداوند از هر کس بهتر می‌داند، رسالت خویش را در چه خاندانی قرار دهد. امروز شما خاندان محبوب‌ترین آفریدگان نزد من هستید.
   اینک ملول از نفس زمینیان، آیا وقت آن نرسیده است که نگاهی عاشقانه به مقتدایان ملکوتی خود بیفکنیم؟
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی