گزارش کیهان از ساز جدید غربگرایان
«امتیاز به دشمن» تنها کلید مدعیان اصلاحات برای حل مشکلات!
طی روزها ی گذشته و همزمان با حضور محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی در نیویورک برای شرکت در نشست «روز بینالمللی چندجانبه گرایی و دیپلماسی برای صلح» برخی روزنامههای زنجیرهای اصلاحات و همچنین برخی چهرهها و رسانههای نزدیک به دولت موجی از احتمال مذاکره بین ایران و آمریکا به راه انداختند.
سرویس سیاسی –
بهانه این رسانههای زنجیرهای برای دوباره مطرح کردن موضوع مذاکره با آمریکا نیز آن بخشی از اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان در جمع خبرنگاران بود که تصریح کرده بود: «میز مذاکره هنوز هست، ما میز مذاکره را ترک نکردهایم و آمریکا آن را ترک کرد!». گرچه پیش از این نیز روحانی رئیسجمهور نیز گفته بود، که «هروقت آمریکاییها به این رسیدند که محاسبهشان غلط بوده واشتباه کردند و واقعاَ آماده شدند که مسائل را از طریق قانون حل بکنند، آن وقت ما مرد مذاکره هستیم.»
بر اساس چنین زمینهای بود که از اول هفته جاری تیتر اغلب روزنامههای اصلاحطلب از جمله سازندگی، شرق، آرمان و همدلی و همچنین روزنامه ایران ارگان دولت معطوف به مذاکره مجدد با آمریکا به بهانه پیشنهاد ظریف برای مبادله گروگانهای زندانی در ایران با آمریکا بود.
رسانههای زنجیرهای اصلاحات تلاش کردند با پیش کشیدن سایه موهوم جنگ یا شرح موقعیت جمهوری اسلامی و القای این نکته که قدرت آمریکا در سطح بینالمللی غیرقابل انکار است برای داغتر شدن ماجرای مذاکره مجدد با آمریکا بسترسازی کند.
اینها همه در حالی است که مقامات آمریکائی طی هفتههای گذشته مخصوصا، از هیچ خباثت و اقدام خصمانهای از جمله گنجاندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی این کشور و لغو معافیتهای تحریم نفتی علیه کشورمان
دریغ نکردهاند.
تا دیر نشده فرصت مذاکره
با آمریکا را از دست ندهیم!
به عنوان نمونه روزنامه ایران ارگان دولت در یادداشتی به قلم یکی از محکومان امنیتی درباره اقدامات خصمانه اخیر آمریکا علیه ایران نوشت: «اقدام بیسابقه آمریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست سازمانهای تروریستی نشانهای از جدیتر شدن ابعاد خصومت دولت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید. ... ذیل چنین رویکردی منافع حیاتی ملی ایران ایجاب میکند مسئولان امنیت ملی کشور از شرایط موجود و پیشرو درک صحیح داشته و تصمیمات درست و بهموقع اتخاذ کنند.» در ادامه این یادداشت آمده است: « محور خط مشی تلآویو- ریاض محاصره کامل سیاسی- اقتصادی- نظامی- امنیتی و فشار حداکثری به قصد فروپاشی از درون است. هدف آنها گرفتن نتیجه در دوسال باقیمانده دور اول ترامپ است و لذا اگر فشارحداکثری اقتصادی جواب ندهد، بهدنبال خلق سناریو برای کشاندن آمریکا به حملات محدود نظامی علیه ایران خواهند بود».
در یادداشت روزنامه دولت همچنین آمده بود: «آقای روحانی در سخنرانی علنی گفت که مقامات دولت آمریکا ۸ بار تقاضای ملاقات با دولت جمهوری اسلامی ایران را داشتهاند علاوه بر آن ۵ رهبر دنیا واسطه ملاقات شدند، اما اعلام کردیم که زمان و شرایط مناسب برای مذاکره و ملاقات وجود ندارد. ممکن است ترامپ چنین درخواستهایی را تا شهریور امسال هم مطرح کند به امید اینکه در حاشیه اجلاس مجمععمومی سازمان ملل، دیداری رخ دهد. اما کمکم به زمان پایان چنین درخواستهایی نزدیک میشویم. چون از پاییز امسال بتدریج مبارزات انتخاباتی کاندیداها برای کنگره و ریاست جمهوری آمریکا در پاییز سال آتی شروع میشود و برای ترامپ ریسک مذاکره با ایران در دوران انتخابات بسیار خواهد بود. ضمن اینکه نتیجه انتخابات آمریکا نباید عامل تعیینکنندهای برای تصمیمات مقطع فعلی کشور باشد زیرا اولاً محبوبیت ترامپ افزایش یافته و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که دموکراتها پیروز انتخابات باشند و ثانیاً: تخریبها در یکی دو سال گذشته و تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به قدری گسترده بوده و خواهد بود که راه مفری برای منتخب بعدی نماند.»
سوق دادن آمریکا به سمت پیشنهادات دلخواه برای مذاکره!
روزنامه اعتماد هم در یادداشتی با عنوان «فضاسازی ظریف در آمریکا» نوشت: «آقای ظریف اگر قصد دارد در مسیر جداسازی میان تیم B (بولتن،نتانیاهو،بن سلمان) با ترامپ قدم بردارد به شکلی باید آنها را به سمت پیشنهادات دلخواه برای مذاکره سوق دهیم ... شاید ایران بتواند با ابراز تمایل برای مذاکره درخصوص دو بند (از 12 بند مورد نظر پمپئو) در بین این جریان ضدایرانی شکاف ایجاد کند.»
این روزنامه همچنین در یادداشت دیگری با عنوان «گرهگشایی، نه گرهافزایی» با اشاره به مصاحبه ظریف با شبکه آمریکایی فاکسنیوز مینویسد: «سخن گفتن با یک رسانه خارجی نه تنها خالی از اشکال است بلکه به مثابه امکانی برای انتشار حق و حقیقت... ما بنا به هر دلیلی شاید فعلا امکان گفتوگوی مستقیم با دیپلماتهای آمریکا و بعضی دیگر از کشورها را نداشته باشیم و وجود بعضی از خط قرمزها در حال حاضر مانع از انجام این گفتوگو مستقیم شود دراین شرایط ابلاغ پیام به صورت غیرمستقیم و از جمله از طریق رسانهها یکی از راههاست. گرچه بر این باورم که این گفتوگوها هم در آینده میتواند ثمر بخش باشد. ما تا کی باید از طریق قطر یا با واسطه عمان مذاکره کنیم؟ چرا باید این همه هزینه برای مذاکره و روابط غیرمستقیم بپردازیم؟»
مذاکره در سایه مبادله؛
توپ مذاکره در زمین آمریکا!
همچنین روزنامه زنجیرهای همدلی در گزارشی با عنوان «مذاکره در سایه مبادله» نوشت: «ظریف... عنوان کرده که در این خصوص اختیار تام دارد که جای خوشوقتی است که رئیسدستگاه دیپلماسی بالاخره اعلام کرد در حوزهای اختیار تام دارد. با این همه و با توجه به گفته اخیر بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت که گفته بود: «تحریمهای آمریکا بلوف سیاسی نیست»؛ شاید دیپلماسی مبادله مانند «دیپلماسی فوتبال» که در اواخر دهه 70 خورشیدی عقیم ماند، راهی برای کم شدن فشار تحریمها بر ایران و فروپاشی اقتصادی کشور باشد... حل مناقشات و جنگ تمامعیار اقتصادی بین ایران و آمریکا تنها از راه دیپلماسی میسر است و ابتکار آن نیز باید در دست دستگاه سیاست خارجی کشور به رهبری ظریف باشد، بهخصوص اکنون که بهطور شفاف اعلام کرده در این خصوص تصمیمگیرنده نهایی خود اوست».
روزنامه سازندگی نیز در گزارشی با عنوان «جنگ ظریف در زمین حریف» نوشت: «ناظران بر این باورند که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان که بسیاری از تحلیلگران بینالمللی چون رابین رایت او را دیپلماتی واقعگرا توصیف میکنند، با ارائه چنین پیشنهادی آن هم در شرایطی که به واسطه سیاستهای خارج از عرف ایالات متحده، تنش میان تهران و واشنگتن به اوج رسیده، توپ را به میدان حریف(آمریکا) انداخته است».
تناقضگویی جزو لاینفک رفتار مدعیان اصلاحات
این طیف تا چندی پیش در توجیه شکست و ناکامی برجام، تقصیرها را گردن ترامپ میانداختند و او را دیوانه و تافتهای جدابافته از حاکمیت آمریکا معرفی میکردند تا مردم از یاد ببرند که دموکراتها و جمهوریخواهان در کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) و دولت آمریکا، درباره دشمنی با ملت ایران متفقالقولند؛ حتی اگر سر موضوعات دیگر اختلاف نظر داشته باشند. چرا که اساسا اولین نقضکننده برجام رئیسجمهور دمکرات این کشور بود و سال ۹۴ دولت آقای روحانی تمامی تعهدات خود را پیش از شروع اجرای تعهدات طرف مقابل به صورت شتابزده انجام داد. در قلب راکتور اراک بتن ریخته شد و اعلام شد که در ۲۷ دی ماه ۹۴ طرف مقابل تمامی تحریمهای ضدایرانی را به یکباره لغو میکند. اما دولت سابق آمریکا- باراک اوبامای مودب! و باهوش!- در اولین روز اجرای تعهدات خود، ایران را تحریم کرد! و اینجا بود که اولین نقض فاحش برجام رخ داد. اولین نقض فاحش برجام در اولین روز اجرای تعهدات طرف مقابل!
اما حالا همینها وسوسه میکنند که راه طی شده و به بنبست خورده اعتماد به شیطان بزرگ را دوباره و چندباره تجربه کنیم و طبعا با همان فرمول شیطانپسند، امتیازات نقد جدید – احتمالا این بار در حوزه امنیت ملی و توان بازدارندگی- بدهیم و مشتی وعده جدید بگیریم؛ در حالی که تمام وعدههای قبلی دروغ از آب در آمده یا برعکس عمل شدهاند.
سال گذشته نیز در جریان خروج آمریکا از برجام و اعلام بازگشت تحریمها جمعی از مدعیان اصلاحطلبی به همراه چند تن از اعضای گروهک نهضت آزادی و برخی گروهکهای برانداز مقیم خارج (نظیر فدائیان خلق و...) که وجه مشترکشان همکاری در فتنه سبز است، نامه تسلیمطلبانهای امضا کرده و خواستار مذاکره با دولت ترامپ شدند.
جز امتیاز دادن و سازشکردن راه دیگری بلد نیستید؟
نکته قابل تأمل دیگر اینکه داغ کرد بازار مذاکره مجدد با آمریکا از سوی اصلاحطلبان پس از اعمال فشار و تحریمهای ظالمانه این کشور دقیقا خواست مقامات آمریکا بهویژه ترامپ است. برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اخیرا گفته است هدف فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی، بازگرداندن ایران به میز مذاکره است.
در چنین شرایطی باید از مدعیان اصلاحات که به جای پاسخگویی درباره تحمیل خسارت محض برجام به ملت و هدر دادن ظرفیتهای عظیم ملت، برای حل مشکلات کشور دوباره ساز مذاکره با شیطان بزرگ را کوک میکنند پرسید آیا تجربه تلخ برجام پیش روی شما نیست؟ آیا غیر از این است که مذاکره در زمان فشار جز تحقیر و تحمیل ذلت به مردم و نیز فرستادن سیگنال برای آمریکاییها برای اعمال فشار بیشتر به مردم نیست؟ و اینکه شما واقعا جز امتیاز دادن و سازشکردن راه دیگری برای حل مشکلات کشور بلد نیستید؟