نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
مدعیان اصلاحات از پلاسکو تا نوتردام!در فرانسه به بهانه آتشسوزی به کسی اجازه پمپاژ یاس میدهند؟
سرویس سیاسی ـ
کلیسای تاریخی نوتردام فرانسه با 800 سال قدمت و 13 میلیون بازدیدکننده سالیانه به دلیل کوتاهی مسئولین این کشور در عرض چند ساعت سوخت و بخشهای وسیعی از آن از بین رفت اما سلبریتیهای غربی از این حادثه طبیعی برای عقدهگشایی سیاسی خود استفاده نکردند و با پیامهای احساسی و عاطفی و همین طور اعلام آمادگی برای ارائه کمک مالی قول دادند آن را دوباره با هم بسازند. این در حالی است که روزنامههای مدعی اصلاحطلبی در جریان آتشسوزی ساختمان پلاسکو نهایت عقدهگشایی، شایعه پراکنی و تقلا برای تسویه حساب سیاسی را به کار بستند.
در همین شرایط اما روزنامههای زنجیرهای دیروز با تیترهایی همچون «پاریسگریست»، «دنیا در سوگ نوتردام»، «نوتردام سرپا»، «تاریخ در آتش» «پشت پاریس خم شد» و… به آتشسوزی کلیسای نوتردام پاریس واکنش نشان دادند!
اگر کلیسای نوتردام در تهران آتش میگرفت...
سردبیر روزنامه اعتماد اما دیروز نوشت: «اگر نوتردام در تهران آتش میگرفت، سلطنتطلبها در شبکههای ماهوارهای قطار میشدند تا مسئولان فعلی را به بیکفایتی متهم کنند و ضمن بازگویی بعضی خاطرات جعلی در ذهن و ضمیر مخاطبان جا بیندازند که اصولا در زمان شاه، هیچ آتشی جرأت نمیکرد گرد کلیسایی با این قدمت بچرخد. مسجد حسابش فرق میکرد. اگر کلیسای نوتردام در تهران میسوخت، مسئولان محترم قبل از هر اقدامی بهاشاره، به تلویح، بلکه به تصریح یکدیگر را متهم میکردند... دیشب، نیمههای شب، خطا کردم و گفتم این کانال آن کانال کنم ببینم چه خبر است و کی به کی است و ... بیبی سی ... کلی پز میدادند که ما هر خبری را منتشر نمیکنیم و هر یاوهای را اجازه نمیدهیم مجریمان بخواند. درباره سیل اما بیهیچ ملاحظهای آنتن را باز کرده بودند تا هر یاوه و چرند و دروغی را پخش کند و ذهن تماشاگر را به معنی واقعی کلمه مشوب کند و از دنیا و آخرت ناامیدش کند. به چهار دقیقه نکشید که زیر لب ناسزا که نه، سزایی گفتم و خاموشش کردم... این قدری که با یاوهپراکنی شبکههای ماهوارهای مشکل دارم با مخالفخوانی سیاسیشان مشکل ندارم. اتفاقا چون تلویزیون داخلی در انتشار صدای ضد انقلاب محذوریت دارد بد نیست که این بار را شبکههای ماهوارهای بردارند.»
سید علی میرفتاح خاطرنشان کرد: «آیا در فرانسه به کسی اجازه میدهند به بهانه آتشسوزی نوتردام دروغ بگوید و با آمار کشتههای دروغی پشته بسازد؟ یا نهادها را به جان هم بیندازد و توی دل مردم را خالی کند و ...؟ آیا سلبریتیها را دولت فرانسه میدان میدهد تا مردم را مایوس کنند و پاریس را «جهنم دره» بخوانند و مدیریت آتشنشانی را زیر سؤال ببرند...؟»
گرانیها ربطی به سیاست «اقتصاد آزاد» ندارد!
روزنامه همدلی در گزارشی نوشت: «روند گرانی قیمت کالاهای اساسی و مصرفی در بازار مدتی است با چاشنی نظریههای اقتصاد آزاد همراه شده؛ اینکه دولت در کنترل قیمتها دخالتی نداشته و قیمتگذاری به حاشیه بازار سپرده شود. اما قانون نانوشتهای در ایران وجود دارد که هر نظریه اقتصادی را به ضد خود تبدیل میکند؛ چرا که به باور آگاهان اقتصادی ساختار معیوب اقتصاد در کشور منطق هیچ یک از نظریهها و مکاتب اقتصادی را در بر نمیگیرد.»
این روزنامه زنجیرهای با بزک نظریه غربی «اقتصاد آزاد» مدعی شده است که گرانیها ربطی به اقتصاد آزاد ندارد و چون دولت به درستی این روش را اجرا نمیکند، گرانی رخ داده است! این ادعای مضحک در حالی است که یکی از علل اصلی وضع فعلی اقتصادی در کشور، اجرای سیاست اقتصاد آزاد توسط دولت است.
دولت بدون توجه به اقتصاد مقاومتی و با غفلت از نیروی عظیم داخلی در پی کپی کردن سیاستهایی است که پیش از این در غرب شکست خورده و منقضی شده است. دولت روحانی در اجرای سیاستهای اقتصادی، روش دولت سازندگی-اقتصاد آزاد- را در پیش گرفت و به نتیجه واحدی نیز رسید.
گفتنی است، در اوایل دهه هفتاد قیمت بنزین پنج تومانی با افزایش دو برابری در سال ۱۳۷۴ به ۱۰ تومان رسید؛ اتفاقی که با افزایش نرخ ارز از ۱۵۰ به ۴۰۰ تومان همراه شد تا در نهایت شاهد تورم ۴۹ درصدی باشیم. چنانچه ابراهیم رزاقی-کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه- درباره اتفاقات آن زمان اعتقاد دارد: «کاهش ارزش پول موجب افزایش تورم و بیکاری شد. از این رو بر اقشار کمدرآمد و حقوقبگیر فشار اقتصادی وارد شد و قدرت خرید مردم کاهش یافت... تورم در سال ۷۴ و پایان دولت سازندگی به ۴۹ درصد نزدیک شد و همین مسئله موجب شکست برنامههای آزادسازی قیمتها گردید.»
لازم به ذکر است که دولت سازندگی به دلیل استقراضهای خارجی فراوان، مجبور به اطاعت از دستورالعملهای اقتصادی برخی نهادهای مالی بینالمللی از جمله بانک جهانی بود. یکی از این سیاستها، سیاست «تعدیل اقتصادی» بود که هسته مرکزی تفکر اقتصادی نخبگان دولت سازندگی را نیز تشکیل میداد. ممنوعیت قیمتگذاری توسط دولت یا رهاسازی قیمتها، از جمله سیاستهای دولت سازندگی بود.
اروپا تا شما را دارد غم ندارد!
روزنامه شرق دیروز در ستونی در صفحه دیپلماسی خبری با عنوان «راهکار ایران برای لغو اقدام شرکت پستی انگلیس» منتشر کرد. همچنین این روزنامه در شماره دیروز در صفحه سیاست نیز گزارش کوتاه با عنوان «افزایش مواضع دلسردکننده اروپا درباره برجام» به چاپ رسانده بود.
پیش از ذکر مطلب فوق باید یادآور شویم که چند روز قبل همین روزنامه در ستون سرمقاله یادداشتی را در مدح اروپا نوشته و مدعی شده بود که اولا اروپا به بخشی از تعهدات برجامیاش عمل کرده و دوم اینکه انگیزههایی در داخل کشور و همچنین در خارج از کشور وجود دارد که در تلاش است تا رابطه میان ایران و اروپا را خراب کند!
دیروز شرق در خبر مربوط به شرکت پستی انگلیسی نوشت: «متوقف شدن ارسال مرسولات از انگلیس به ایران از سوی شرکت پست سلطنتی این کشور با واکنش تهران مواجه شده و راهکارهای «امکان شکایت از رویال میل نزد دادگاه محلی و اتحادیه جهانی پست و تشکیل یک پویش(کمپین) مردمی» برای لغو این اقدام اعلام شده است.»
همچنین این روزنامه در صفحهای دیگر به مواضع دلسردکننده اروپا درباره برجام پرداخت و نوشت: «مواضع مقامات اروپایی به ویژه سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه در یکی دو ماه اخیر و در حالی که یک سال از مذاکرات آنها با ایران بر سر حفظ برجام میگذرد و هنوز هیچگونه نتیجه عملی در این باره به دست نیامده است، دلسردکننده میشود.»
چنانکه از این دو نوشتار برمی آید، این خود اروپاییها (مخصوصا سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه) هستند که بیشترین ضربه و لطمه را به روابط میان ایران و کشورهای مذکور میزنند. نکته مهمتر اما این است که چطور طیف زودباور و سادهلوح اصلاحطلب و روزنامههای زنجیرهای آنها امیدهای خود را به اروپاییها گره زدند. همچنین مطابق متن بالا دست کم در یکی دو ماه اخیر شاهد مواضع دلسردکننده سه کشور اروپایی بوده ایم.
مهر تایید روزنامه اصلاحطلب بر «دَبه کردنهای» اروپا!
حالا پرسش این است که با این وجود چرا روزنامه زنجیرهای شرق دو سه روز قبل سرمقالهای را به موضوع توجیه اقدامات اروپا اختصاص داد و در کمال ناباوری نوشت مقصر ایران است که رفع دغدغه نکرده؟! نکته جالب اینکه نویسنده که خود را استاد حقوق بینالملل معرفی کرده بود، آن اندازه حتی آگاهی نداشت که هر موافقت نامه یا قرارداد میان دو کشور موضوعی دارد و حدود موافقت نامه را تعیین میکند. بنابراین در برجام که پیرامون فعالیتهای صلح آمیز هستهای است، تعهدات طرفین نیز مشخص شده و غرب نمیتواند چیزی را که در متن موافقتنامه نیامده، پیش بکشد و اگر چنین کرد، اصطلاحا به آن «دبه کردن» یا «جِر زدن» میگویند و مهر تایید روزنامه طیف اصلاحطلب بر دبه کردن اروپاییها تاسفانگیز بود.
از طرفی دیگر برخی از شیفتگان اروپا نیز تعلل سه کشور مذکور را در اجرای تعهدات برجامی با فشارهای آمریکا توجیه میکنند. یعنی این کشورها میخواهند اما آمریکا مانع شده است. اما در بخشی از گزارش روزنامه شرق تلویحا به این ادعا پاسخ داده شده: «به گفته ظریف بسیاری از کشورها توانستهاند به چارچوبی دو جانبه با ایران برای همکاری در شرایط تحریمی آمریکا دست یابند اما اروپا همچنان دست دست میکند.»
به این ترتیب اگر کشورهای دیگر توانستهاند به چارچوبهای دو جانبه دست یابند، پس این نشانگر آن است که در خود اروپا نیز ارادهای برای بهرهمندی ایران از برجام وجود ندارد. اما مهم آن است که اروپا در ایران طیفی را دارد که به هر شکل در ابراز ارادت و وفاداری خود به آنها کوشش میکند و تا اروپا این جماعت را در داخل دارد غم ندارد.