نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
گره زدن اقتصاد به سراب/ دیروز به برجام، امروز FATF
از همان ابتدا طیف منتقدان دولت یازدهم به این نکته تاکید میکردند که دولت نباید تمام تخم مرغ هایش را در سبد برجام بگذارد و اقتصاد کشور را معطل وعده و وعیدهای غربیهای بدعهدی کند که پیش از این و در دوره اصلاحات نیز به وعدههای خود عمل نکردند، اما گویا قرار نیست از گذشته و اکنون درسی گرفته شود!
سرویس سیاسی-
روزنامه همشهری در مطلبی نوشت: «اقتصاد، سیاست، فرهنگ، ورزش و دیگر بخشهای کلان ایران از عدم قطعیت رنج میبرند. سیاست بلاتکلیف مانده و انرژی آن صرف تعیین تکلیف مسائلی مانند لوایح مرتبط با FATF و اجرایی شدن اینستکس شده و اقتصاد منتظر این است که عاقبت ساز و کار مالی اروپا کارسازی میشود یا نه. بازارها چشم انتظار روشن شدن خطمشی نهایی کشور در ماجرای برجام بدون آمریکا هستند».
متاسفانه رسانههای زنجیرهای همچنان در پی گره زدن اقتصاد کشور به موضوعاتی همچون برجام، FATF و اینستکس هستند. این جریان دولت را به چیدن تمامی تخم مرغها در سبد برجام تشویق کرده و نسبت به اجرای دقیق اقتصاد مقاومتی و بهرهمندی از توان عظیم داخلی بیتوجه هستند.
این رویکرد در حالی است که اکنون تجربه مهم و پرهزینه برجام پیش روی ماست. کوچک شدن سفرههای مردم به دلیل چیدن تمام تخممرغهای دولت در سبد برجام و عملکرد ضعیف ستاد اقتصادی دولت است.
مدح انتخابات از زبان یک آشوبطلب!
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «دموکراسی از صندوق رأی بیرون میآید؟» از قول یکی از متهمین فتنه 88 نوشت: «اگر انتخابات را رها کنیم باید به خیابان برویم که به اعتقاد من در ایران امروز، هر روشی جز انتخابات بنبست است، البته با یک تبصره؛ تظاهرات مسالمتآمیز میتواند حول انتخابات شکل بگیرد و در غیراین صورت نهایتاً بینتیجه و خسارتبار تمام میشود».
لازم به ذکر است که البته انتخابات از منظر این جماعت یک تبصره دارد! آن تبصره تاییدکننده انتخابات است وگرنه کار باید به شیوه قبایل بدوی و با اردوکشی خیابانی حل و فصل شود.
آن تبصره عبارت است: انتخابات از نگاه بسیاری از این جماعت وقتی انتخابات است که از دل صندوق رای اسم نامزد آنها بیرون بیاید و اگر چنین نشود یعنی حتما دستی در کار بوده و تقلبی صورت گرفته است! چرا که همیشه و همه جا این اصلاحطلبان هستند که پیروز انتخابات خواهند بود!
شاید جملات بالا را کمی طنزگونه تلقی کنید؛ طنزی تلخ که نمونهاش در قریب یک دهه پیش 9ماه کشور را به آشوب کشید و زمینهساز تحریمهای سخت غرب شد، اما این باور طنزگونه اصلاحطلبان ریشه در توهماتی دارد که آنها در مورد جایگاه و محبوبیت خود داشته و دارند، لذا چرخش جامعه و رویگردانی آن را در مورد خود چندان باور نمیکنند؛ در این حالت تنها راه باقی مانده ادعای «تقلب» است.
توجیه مضحک زنجیرهای!
روزنامه زنجیرهای آرمان در گزارشی به اتهامات اخیرا مطرح شده از سوی طیف موسوم به اصلاحطلب در مورد عملکرد شهردار اسبق تهران پرداخت و در پایان تکرار این ادعا را با توجیهی به غایت مضحک آخر برد.
در این گزارش آمده است: «قالیباف و حاشیه» دو واژهای که نسبت نزدیک به هم دارند؛ چه آن روزها که کلید بهشت در جیبش بود و چه حالا که گویی صداوسیما اتاق کار اوست چرا که یک طرفه سخن میگوید بدون آنکه دیگران فرصتی برای حضور در جام جم برای پاسخ به ادعاهای شهردار اسبق ندارند. نکته قابل تامل آنجاست که قالیباف در برنامه «بدون توقف» صداوسیما بیش از همه در تکذیب بدهی 52 هزار میلیاردی شهرداری صحبت کرد یعنی همان موضوعی که چندی پیش از سوی سیدمحمود میرلوحی عضو شورای شهر مطرح و با شکایت قالیباف به 6 ماه حبس و شلاق محکوم شد! اکنون سؤال این است که اگر این بدهی واقعیت ندارد چرا شهردار اسبق اصرار دارد که با شیوههای مختلف آن را تکذیب کند[!]»
چنانکه خواندید این روزنامه خود به این نکته اقرار میکند که یکی از هم مسلکان او در طیف پرادعا اما کم عمل، یعنی اصلاحاتیهایی که اکنون شورای شهر و شهرداری را بطور کامل در سلطه خویش گرفتهاند پیشتر این ادعا را در مورد قالیباف مطرح کرده بوده و در دادگاه نتوانسته ادعایش را به اثبات برساند و به 6ماه حبس و شلاق (احتمالا تعلیقی) محکوم شده است. حالا چرا با وجود این روزنامه زنجیرهای آرمان دوباره آن را تکرار میکند و برای راست و دروغ آن اهمیتی قایل نیست؟
اما نکته مضحک آن است که آرمان تکذیب شدن این ادعا توسط قالیباف را به عنوان نشانهای نام برده که اهالی این روزنامه را متقاعد کرده که به تکرار این ادعا (بخوانید ترور شخصیت) بپردازند. باید به این جماعت یادآور شد که در عرف سیاسی همه جای دنیا وقتی ادعایی غیرواقعی علیه کسی مطرح میشود نخستین اقدام تکذیب شدنش توسط فرد مورد تهمت قرار گرفته است و از قضا عدم تکذیب برای مردم سؤال ایجاد میکند که چرا تکذیب نمیشود؟
البته چرایی به کارگیری این توجیه مضحک روزنامه آرمان کاملا مشخص است. نخست آنکه اگر دلیل یا سند محکمی بود آن هم قطارشان در شورای شهر به دادگاه ارائه میکرد تا محکوم به تهمت زنی و لجن پراکنی نشود. دوم آنکه هرازچندگاهی طیف موسوم به اصلاحات هایوهویی علیه قالیباف به راه میاندازند تا با ترورشخصیتهای مکرر به مخدوش کردن سوابق اجرایی و عمرانی قالیباف را که در ذهن مردم با بیعرضگی و بیعملی طیف اصلاحات مقایسه میشود. ضمن آنکه سخن از تریبون یک طرفه سیما آورده شده اما مگر فردی را که در دادگاه محکوم شده و نتوانسته از ادعایش دفاع کند نیز باید به سیما برای تکرار آن تهمتها آورده شود؟! تربیون را معمولا به کسی میدهند که علیه او تهمت منتشر شده نه تهمت زننده.
رئیس FATF را میشناسید؟
روزنامه اعتماد دیروز در گزارشی با عنوان «بازار معطل یک تصمیم» نوشت: «هر تنش سیاسی بطور طبیعی بر عملکرد طبیعی شاخصهای اقتصادی و ورود و خروج سرمایه به کشور تاثیر میگذارد. لوایح پالرمو و [FATF [CFT نیز از این قاعده مستثنی نیستند. لایحه کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی(پالرمو) که این روزها باید به ایستگاه آخر برسد، در صورت تصویب میتواند مزیتهای گوناگونی برای کشور به همراه داشته باشد. کشور زیرساختها و ظرفیتهای فراوانی برای جذب سرمایهگذاری دارد که با استفاده از آنها میتواند در افق زمانی میان مدت، ماحصلش را ببیند.»
اعتماد نوشت: «با رد لوایح بینالمللی، توپ حل مشکلات اقتصادی به زمین دولت انداخته میشود و دولت بدون کمک خارجی باید با کوهی از مشکلاتی که بازارهای مهم را تحت تاثیر قرار میدهد، کشور را در مسیر توسعه قرار دهد. گزارهای که بیشتر به شوخی میماند تا واقعیت.»
بازار معطل تصویب پالرمو و CFT نیست؛ این دولت و مدعیان اصلاحاتاند که معیشت و سفره مردم را گروگان گرفتهاند و بهای رهایی آنها را تصویب این لوایح خود تحریمی قرار دادهاند. چه اینکه، اعضای هیئت مدیره شرکتهای بزرگ اقتصادی، دولتیاند. دلیل اصرار دولت بر تصویب این لوایح اگر تسهیل مراودات و مبادلات اقتصادی است، باید پرسید، حریفی که قرار بود همین مبادلات را با اجرایی شدن برجام، از سر بگیرد و تحریمها را بردارد، نقض عهد کرد؛ با کدام حجت و دلیل منطقی میخواهید دوباره به همین دشمن اعتماد کنید؟
رئیسFATF، مارشال بیلینگزلی دستیار بخش تامین مالی تروریسم وزارت خزانهداری آمریکا است. یعنی دستیار اتاق جنگ اقتصادی علیه ایران. وی در جلسه استماع کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا صراحتا اعتراف کرد که برای مقابله با ایران همکاری نزدیکی با اسرائیل و عربستان داریم. پیشتر هم خوان زاراته، معاون سابق مدیریت مبارزه با تروریسم و جرائم مالی در وزارت خزانهداری آمریکا گفته بود: برای قراردادن ایران در تنگنا و سختتر کردن شرایط برای این کشور، به حضور کامل FATF نیاز است. مدعیان اصلاحطلبی خائناند یا خبر ندارند؟
اگر زیربار FATF نرویم؛ میتوانیم
روزنامه ارگان دولت ایران با انتشار اظهار رئیسدفتر رئیسجمهوری با عنوان «تحریمها را با بخش خصوصی دور میزنیم» نوشت: «محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهوری گفت: آمریکا با تحریمهای اقتصادی از تمام توان خود برای ایجاد نارضایتی و شکاف بین حاکمیت و ملت استفاده میکند تا به هدفهای سیاسی خود برسد؛ درحالی که از طریق بخش خصوصی میتوان تحریمها را دور زد».
امیدواریم و دعا میکنیم که دولت محترم در این مورد موفق باشد. چرا که یکی از راههای دور زدن تحریمها به همین شکل است. اما آقای واعظی و مجموعه دولت به این هم فکر کردهاند که اگر FATF را بپذیریم این کار هم یا سخت یا غیرممکن میشود؟ چرا که به راحتی میتوانند با رصد مالی بخشهای خصوصی را که با دولت در ارتباط هستند را بیابند و آنها را نیز به این دلیل تحریم کنند.
در این باره لازم به ذکر است که اخیرا حدود 70نماینده مجلس در نامهای به اقدامات وزارت نفت پرداختند. آنها در این نامه به این موضوعاشاره کردند که گاز به عنوان محصولی استراتژیک است که نمیتوان آن را تحریم کرد. به همین خاطر در زمانی که اروپا و آمریکا در موضوع اوکراین و کریمه با هم علیه روسیه متحد شده بودند در تحریم این کشور راه به جایی نبردند. چرا که گاز روسیه به اروپا قابل تحریم نبود و قطع آن اروپا را فلج میکرد. با این توضیح باید یادآور شویم که آقای زنگنه پس از رسیدن به وزارت نفت در دولت روحانی چندین قرارداد (مانند قرارداد گاز ایران با پاکستان) را یک طرفه لغو کرد.
بیفتک ایتالیایی خوردن و آروغ پروتالیایی زدن!
روزنامه سازندگی در یادداشتی با عنوان «روشنفکران دینی و انقلاب اسلامی» نوشت: «واقعیت این است که بازرگان هم انقلابی بود و هم خواستار سقوط نظام پهلوی و ایجاد تحولات عظیم ساختاری…اما بازرگان به مدیریت دموکراتیک و قانونمند انقلاب مردمی باور داشت و معتقد بود که به این هدف میتوان با رعایت قواعدی دست یافت. البته در برابر این نگاه، شیوه دیگری نیز مطرح بود که به مشارکت تودهای (پوپولیستی) و مشی مدیریت ضربتی و خلق الساعه و مبتنی بر تصمیمات فردی و جناحی علاقهمند بود... بعد از انقلاب هم مهندس بازرگان همچنان به ارزشها و آرمانهای انقلابی باور داشت اما با انقلابیگری به معنی بینظمی، تصمیمگیریهای ضربتی و اقدامات ضرب الاجل، دورزدن قانون، موازی کاری و قانون شکنی مخالف بود.»
انقلابیگری مفهومی است که گستره آن میتواند از یک پیرو کمونیسم یا مارکسیسم تا یک مسلمان را در برگیرد. این افراد احتمالا وجوهاشتراکی با هم دارند و که یکی از آن وجوهاشتراک تلاش برای غلبه بر مظاهر نظام سلطه (امپریالیسم) است. یکی از شاخصترین مظاهر نظام سلطه لیبرالیسم است. حال باید پرسید کسی که خود قایل به لیبرالیسم است چگونه میتواند داعیه انقلابیگری داشته باشد؟! انقلاب به معنای دگرگون کردن نظم و نظام سلطه جو و قیام علیه شیوه و روش مسلط است و لیبرالیسم امروز اصلیترین روشی است که ساختار نظم جهانی مورد نظر سلطه جویان را میسازد.
البته این نگاه از روزنامه سازندگی که خود از فداشدگان لیبرالیسم است بعید نیست. یکی از وجوه رسانههایی که در شمار سربازان لیبرالیسم هستند قلب مفاهیم و دگرگون کردن آنها است. لذا مفاهیمی که تغییر ماهیت یابند دیگر آن کارکرد اصیل خود را نخواهند داشت. از همین رو در اسلام ناب و انقلابی مقوله «اعلام برائت از ظالمان و ستمگران» هست اما در اسلام منفعل یا آمریکایی کنار آمدن یا سرفرود آوردن در برابر ظالم وجود دارد. در این باره مواضع بازرگان و دولتش را در مورد لانه جاسوسی آمریکا بخوانید.
تضاد آزاردهنده این سرسپردگان لیبرالیسم این است: «بیفتک ایتالیایی میخورند و آروغ پروتالیایی میزنند» چنانکه این روزنامه تیتر میزند: «سفرههای خالی از گوشت» و «پراید 45میلیونی» و در صفحات داخلیاش از آزادسازی قیمتها (مانند قیمت پراید) دفاع میکند!