مفهوم «امر بینالامرین» (2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
اینکه امام صادق(ع) در مورد افعال انسان میفرماید: نه در قالب جبر قرار دارد و نه در قامت اختیار تام میگنجد، بلکه حقیقتی است میان آندو به چه معنا است و چگونه قابل تبیین و شناخت است؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال ضمن تاکید بر اینکه بحث جبر و اختیار یکی از پیچیدهترین مباحث کلامی، فلسفی و اخلاقی است، به مفهوم جبر و اختیار و سپس مفهوم امر بینالامرین به نحو اجمال پرداختیم. اینک در ادامه بحث تفصیلی مطالب را در بخش پایانی پی میگیریم.
پس آموزه، امر بین امرین، اثبات اختیار انسان با حفظ ارتباط علّى و معلولى آن به اراده الهى است و در برابر ناتوانى تحلیلى دو نظریه جبر و تفویض به خوبى افعال اختیارى انسان را تبیین میکند.
به عبارت دیگر؛ گروهى اراده و اختیار انسان را نفى کردهاند (جبریون) و گروهى اراده الهى را نفى کردهاند (طرفدران نظریه تفویض)، اما به نظر شیعه، اراده و قدرت و اختیار آدمى در طول اراده و قدرت الهى است. برای تبیین بیشتر این مطلب عمیق نیاز به مقدمات فلسفی است که هستى هر موجود و پدیدهاى، پرتویى از شأن و هستى خداست و هیچ ذرهاى در عالم نیست، مگر اینکه تحت پرتو نور الهى قرار دارد، به همین طریق هر فعل و کار و اثرى که از موجودات صادر میشود، فعل و اثر خداوند است. پس همانگونه که هستى و حالات و حواس و ویژگیهاى انسان از خداست، فعل و عمل و کار و آثارش نیز حقیقتاً به خدا منتسب است. با دقت در این بیان معلوم میشود که هر دو نظریه جبر و تفویض صحیح نیستند؛ زیرا در عین حال که انسان حقیقتاً موجود بوده و هستى حقیقتاً به او نسبت داده میشود، در عین حال هستى او به خدا منسوب است، و او هستى را از ذات پاک هستیبخش گرفته است. بدین ترتیب فعل و عمل صادره از انسان، حقیقتاً و واقعاً فعل و عمل و کار اوست و به این دلیل به خداوند نسبت داده میشود؛ زیرا چنانچه تمام هستى او از خداوند است، تمام حالات و آثار وجودى او - همچون افعال اختیاریش - وابسته به خداوند است.
بنابراین، افعال اختیارى انسان - از روى مجاز - به خود انسان منسوب است و به نحو حقیقت به خداوند انتساب دارد. منسوب به انسان است؛ زیرا بر اساس قدرت و اراده او و تحت تأثیر عزم و جزم و تصمیم و گزینش او انجام میپذیرد. و منسوب به خداوند است؛ زیرا هستى انسان و تمام آثار وجودى او، از جمله افعالش معلول خداوند و وابسته به اوست.[1]
پس امر بین امرین به این معناست که در عین اینکه فعل مستند به انسان است، مستند به اراده ذات بارى تعالى نیز است. اما اراده و اختیار انسان در عرض اراده الهى نیست تا شریک در اراده الهى شود، بلکه به بیانى که گفته شد در طول اراده الهى است؛ یعنى اراده و اختیار و قدرت انسان، یکى از اجزاء علت تامه افعال اختیارى اوست. پس انسان مجبور نیست؛ زیرا ملاک اختیار؛ یعنى قدرت و اراده در او موجود است و در عین حال او مختار على الاطلاق نیز نیست؛ زیرا همه مقدمات کار در اختیار او نیست. و این همان معناى امر بین امرین است که بر تمام افعال صادره از انسان حاکم است.[2] پس آموزه امر بین امرین اثبات اختیار انسان با حفظ ارتباط على و معلولى آن به اراده الهى است و در برابر ناتوانى تحلیلى دو نظریه جبر و تفویض به خوبى افعال اختیارى انسان را تبیین میکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- جبر و اختیار، آیتالله جعفر سبحانی، ص 286
2- اصول فلسفه و روش رئالیسم، محمدحسین طباطبایی (ره)، ج3، ص 161