نگاهی به نقش مساجد در جریان انقلاب اسلامی:
از باغ جلیلی تــا مسجد جلیلی
مقام معظم رهبری نیز درباره نقش مساجد در انقلاب فرمود:
«علت اين كه اين انقلاب مبارك در ايران اسلامى پيروز شد، يكى از علل اين پيروزى و سهولت اين پيروزىلااقل اين بود، مردم به مسجد اقبال پيدا كردند، جوانها مساجد را پر كردند، علماى اعلام مساجد را به عنوان يك مركزى براى تعليم، براى تربيت، براى روشنگرى افكار و اذهان مورد استفاده قرار دادند و مسجد شد مركزى براى حركت، براى آگاهى، براى نهضت، براى افشاى اسرار زمامداران فاسد و خودفروخته رژيم طاغوت، در دوره مشروطيت هم همين جور بوده است، در دوره ملى شدن صنعت نفت هم تا حدودى همينجور بود، در زمان انقلاب هم كه اين به احد اعلى رسيد... مسجد نه فقط در زمان ما و نه فقط در كشور عزيز اسلامى ما، بلكه در نقاط مختلف عالم و در طول تاريخ، منشأ آثار بزرگ و نهضتهاى بزرگ و حركات اسلامى بزرگ شده است. مثلاً در همين كشورهاى آفريقا، كشورهاى شمال آفريقا كه مسلمان هستند، مثل كشور الجزاير و ديگر كشورهاى كه سالها در زير سلطه نظامى استعمار فرانسوىها بودند، قيام اين مردم ازمساجد شروع شد، كه به پيروزى هم رسيد و كشورها استقلال پيدا كردند. آن روزى هم انقلاب در اين كشورها رو به شكست رفت و استقلال خودشان را دوباره ملتها از دست دادند كه رابطه خودشان را با مساجد و با دين و ايمان مساجد قطع كردند... مساجد را بايد ملت ايران مغتنم بشمارند، پايگاه معرفت و روشنبينى و روشنگرى و استقامت ملى به حساب بياورند... هم مدرسه است، هم دانشگاه است، هم مركز تفكر و تأمل است، هم مركز تصفيه روح است، هم مركز خلوص است، هم مركز اتصال بنده به خداست. ارتباط زمين و آسمان است. جايى است كه انسان خود را به منبع لايزال فيض و قدرت وصل مىكند. به خدا انسان خود را در مسجد متصل مىكند. بنابراين قدر مساجد را بايد دانست. در مساجد حضور بايد پيداكرد.»
اين تأثير شگفتانگيز مساجد در به وجود آوردن انقلاب و هدايت و رهبرى آن تا رسيدن به سرمنزل مقصود از ديد انديشمندان خارج از كشور نيز پنهان نمانده و با صراحت به آن اعتراف دارند. مارسل بوازار در كتاب خود مىنويسد:
«مسجد عامل نيرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است و اهميت اجتماعى و فرهنگى آن را از اين بابت نمىتوان ناديده گرفت. مخصوصا در روزگار معاصر كه مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دگرباره از خود نشان مىدهند. مساجد به صورت مراكز تربيت روحانى و پايگاه جنبش امت مسلمانان نسبت به ستمگران و سلطهجويان درآمده است. اندك اندك مساجد موقعيت سالهاى نخستين ظهور اسلام را بهدست آوردهاند، تأسيس كتابخانهها و تالار اجتماعات در درون مساجد اين حقيقت را آشكار مىسازد كه مساجد در اسلام بدان گونه كه بعضى پنداشتهاند منحصرا براى اداى فريضه نماز نيست و يقينا يكى از مراكز سياسى و فرهنگى مهم اسلام است. اقامه نماز جمعه وسيلهاى براى گردهمايى مسلمانان در روز تعطيل وطرح مسايل مهم اجتماعى و بحث و گفتوگو درباب كمبودهاى رفاهى و تصميمگيريهاى سياسى و غيره. گردهمايى جمعه مخصوصا در سالهاى اخير و در ممالك آزاد شده اسلام كه به سوى پيشرفت اقتصادى وحاكميت سياسى مىروند، كارآيى بسيار داشته است. در اين سالها علىرغم تفرقه و پراكندگى سياسى مردم و گروههاى مسلمانان ناخشنود از حكومتهاى فاسد، در درون همين مساجد طرح و قيام عمومى و مبارزه عليه ستمگران را ريخته و تزلزلى در اركان فرمانروايى دستنشاندگان استعمار غرب پديد آوردهاند كارى كه احزاب و گروههاى سياسى مخالف در ممالك غرب از انجام آن هنوز ناتوانند.»
معجزه انقلاب اسلامى ايران موجب شد تا مردم بار ديگر به آنچه آنها را به خويشتن خويش آشنا و مأنوس مىكند و فرهنگ اصيل آنها را حيات دوباره بخشيده و استعدادهاى سركوب شده ساليان گذشته را شكوفا مىكند و آنها را به دين نجات بخش اسلام راهنمايى و هدايت مىكند، روآورند و اين پايگاههاى عظيم الهى و خانههاى سراسر نور و شكوه را تعظيم و تكريم نموده و آن را از خمود و جمود رهايى بخشيده و خارج نمايند.
از جهت كاركرد نيز مساجد كشور پس از پيروزى انقلاب به جايگاه واقعى خود بيش از پيش نزديك شده و پايگاههاى اجتماعى، فرهنگى، سياسى و نظامى گرديدند كه فعاليتهاى عظيم و گسترده در طول هشت سال دفاع مقدس در آن نشانگر گوشهاى از اين كاركردهاى اساسى است.
مسجد جليلى تهران
مسجد جليلى تهران از جمله مساجدى است كه پيشينه چندان طولانى ندارد و با قدمت نزديك به پنجاه سال، در شمار مساجد تقريبا جديد تهران قرار دارد. اين مسجد در خيابان ايرانشهر جنوبى و جنب ميدان فردوسى قرار دارد. اين منطقه در آن زمان جزء مناطق بالا شهر تهران محسوب مىشد و غالب ساكنين آن را اقليتهاى مذهبى چون مسيحى، زرتشتى، يهودى و تعدادى از بهاييان تشكيل مىداد. منطقه ايرانشهر جنوبى از نظر بافت شهرى منطقهاى تجارى است و بيشتر همسايگان مسجد مغازهداران و شركتهاى تجارى و بازرگانى مىباشند و بعد از ساخت مسجد همينها در مسجد رفت و آمد مىكردند. در اين محل باغ بزرگى وجود داشت كه متعلق به حاج مهدى جليلى فرشچى بود و محل سكونت وى و خانوادهاش نيز در آن قرار داشت. هر سال در ايام محرم و صفر، در اين باغ روضهخوانى برپا بود. زيردرختها صندلى مىگذاشتند و دستههاى عزادار در اين جا تجمع مىكردند و به عزادارى مىپرداختند، محسن افخمى از فعالان مسجد در اين باره مىگويد:
«اين جا باغ بزرگى بود، سال 1330، كه من بچه بودم، با هيئتهاى سينهزنى و برنامههاى عزادارى وارد اين باغ مىشديم. منزل خود حاج آقا جليلى بود، آقاى فلسفى منبر مىرفتند.»
بنا به پيشنهاد عزاداران، به خصوص مرحوم حجتالاسلام فلسفى، مرحوم جليلى موافقت كرد كه در اين باغ مسجدى ساخته شود. باغ را به متراژهاى مختلف تقسيم كردند و حدود هفتصد متر آن را جهتبناى مسجد اختصاص دادند كه در اواخر دهه سى با هزينه شخصى مرحوم مهدى جليلى فرشچى ساخته شد. زمان دقيق شروع ساخت مسجد مشخص نيست، البته احتمال مىرود شروع بنا در سال 1335 باشد و پايان بناى آن در سال 1339 است. جليلى در محل كتابخانه مسجد براى خود مقبرهاى ساخت كه در آنجا دفن شود، ولى پس از فوت وى، كه پيش از آغاز فعاليت مسجد بود، شهردارى اجازه دفن در مسجد را نداد، از اين رو در قم به خاك سپرده شد. مسجد به نام بانىاش، جليلى، نام گرفت، البته به مسجد فرشچىنيز معروف بود، ولى غالبا به نام مسجد جليلى شناخته مىشود. پس از درگذشت حاج مهدى جليلى، پسرش ضياءالدين جليلى عهدهدار اداره امور مسجد شد. او نيز فرش فروشى دارد و گفته مىشود درآلمان تجارتخانه فرش دارد و در حال حاضر نيز در خارج كشور به سر مىبرد.
مسجد تحت نظارت اوقاف است و حاج مهدى جليلى فرشچى آن را در مورخه 1/1/1340 به موجب وقفنامه شماره 13945 كه در اداره اوقاف و امور خيريه شرق تهران موجود است وقف كرده است. واقف دو تن از فرزندانش (شمسالدين و ضياءالدين جليلى) را متولى اين مسجد قرار داده است.
تأمين هزينه هاى مسجد از طريق املاكى است كه در اختيار دارد. شش باب مغازه و يك ساختمان مسكونى دو طبقه كه جزء رقبات مسجد است. اجاره اين املاك تأمينكننده بخشى از هزينههاى مسجد است. در ضمن، حاج ضياءالدين جليلى قسمتى از هزينههاى آن را مىپرداخت، ولى هزينه مراسم و جشنها و برخى وسايل مورد نياز مسجد از سوى مردم و اهالى مسجد و كسبه محل تأمين مىشد.
فعاليت مسجد حدود سال 1340 آغاز شد و آيتاللّه زينالعابدين سرخهاى كه از طرف حاج مهدى جليلى، توليت مسجد به او سپرده شده بود، مسجد را افتتاح كرد. آيتاللّه سرخهاى كه پيشنماز مسجد هم بود، پس از چندى، داماد خود، آيتاللّه مهدوى كنى را به عنوان امام جماعت برگزيد. آيتاللّه مهدوى كنى در اين خصوص مىگويد:
«بنده از قم آمدم تقريبا اواخر سال 40 و بعد از فوت آيتاللّه بروجردى بود و مسجد جليلى تازه بنا شده بود و امام جماعت نداشت و از بنده دعوت كردند كه من در آنجا امامت كنم، البته واسطه اين دعوت هم مرحوم آيتاللّه سرخهاى بود كه پدر زن بنده و متولى آن مسجد بودند، البته مكان مسجد جليلى آن موقع در بالاىشهر تهران حساب مىشد و معمولاً كسانى كه در اطراف مسجد بودند، مسجدى نبودند، قهرا از جاهاى ديگر در مسجد شركت مىكردند. بنده يادم هست سال اولى كه در آنجا شركت كرديم ظاهرا سال 41 بود. ماه رمضان آنجا بنده اقامه نماز مىكردم، جمعيت بسيار كمى بود و بعد از چند سال به تدريج مردم به مسجد علاقه پيدا كردند.»
مسجد جليلى يكى از مساجد فعال در عرصه سياسى در تهران بود و سياسى شدن مسجد نيز مرهون تفكر و عملكرد آيتاللّه مهدوى كنى بود. وى از هنگام تصدى امامت آن، تلاش كرد آنجا را از حالت سكون و ركودى كه برخى مساجد به آن مبتلا بودند خارج سازد و اين عامل مهمى در جذب مردم به ويژه جوانان به مسجد بود. كارهاى سياسى زير پوشش كارهاى فرهنگى و اجتماعى صورت مىگرفت و از نظر تبليغى رساله امام تدريس مىشد. آيتاللّه مهدوى كنى نحوه فعاليت خود را چنين توصيف مىكند:
«بعد از فوت آقاى بروجردى، در مرجعيت احدى را اسم نياوردم و مىگفتم من غير از امام كسى را نمىشناسم. آن وقت در مسجد اسم امام بردن ممنوع بود. اوايل كه مىشد ما رساله بخوانيم، من مثلاً رساله را باز مىكردم، شكيات مىگفتم، فتواى حضرت امام مثلاً، البته، آن وقت كه امام كه تعبير نمىكردند، مىگفتند، آيتاللّهالعظمى خمينى.... براى اين كه اسمى از ايشان بياورم فقط همين را مىگفتم... در آن مقطع از مبارزه، اين براى دستگاه خيلى ناگوار بود كه حتى اسمى از ايشان برده شود... من مقيد بودم و در هر منبرىكه مىرفتم و بسماللّه و خطبه مىخواندم بعد مىگفتم كه امشب مىخواهم دو مسئله از فتواهاى آيتاللّهالعظمى خمينى را براى شما بگويم..»
احمدرضا مختارپور از اعضاى مسجد مىگويد:
«به همه مساجد سر مىزدم... هيچ كجا جرأت اين كه اسم حضرت امام را ببرند و براى او صلوات بفرستند نبود، غير از اين مسجد..»
در اسناد ملاحظه خواهيد كرد كه آيتاللّه مهدوى كنى با بيان مسايل روز و اعتراض به ظلمها و اختناقها، جو انقلابى را در مسجد ايجاد نموده بود و به همين مناسبت ساواك نسبت به عملكرد وى و اعضاى مسجد حساسيت يافته و مرتبا آن محل را و سخنان و گفتوگوهاى آنها را زير نظر خود داشت.
يكى از ويژگىهاى مساجد سياسى نسبت به ساير مساجد، گزينش خاص از وعاظ و روحانيون و سخنرانانى بود كه منابر روشنگر و انقلابى داشتند، مسجد جليلى نيز در اين مورد از فعاليتهاى خوب و مؤثرى برخوردار بود و علاوهبر منبرهاى آيتاللّه مهدوى كنى از واعظين انقلابى جهت سخنرانى دعوت مىشد. به عنوان نمونه مىتوان به موارد زير اشاره كرد.
1- دعوت از آيتاللّه طالقانى براى سخنرانى
2- سخنرانى شيخ عباسعلى اسلامى
3- سخنرانى شيخ على حجتى كرمانى
4- سخنرانى دكتر باهنر
5- سخنرانى دكتر رضا زنجانى
6- سخنرانى احمد صادق
7- سخنرانى مهندس محمدعلى گلافشانى
8- سخنرانى محمدرضا دانائيان
9- سخنرانى محمدتقى شريعتى
10- سخنرانى محمدتقى فلسفى
11- سخنرانى دكتر ناظرزاده كرمانى
12- سخنرانى سيدمرتضی شبسترى
13- سخنرانى سيدعبدالكريم هاشمىنژاد
14- سخنرانى شيخ فضلاللّه محلاتى
15- سخنرانى امامى كاشانى
16- سخنرانى شيخ ابوالقاسم خزعلى
17- سخنرانى جلال گنجهاى
18- سخنرانى سيدهادى خامنهاى
19- سخنرانى مرتضى مطهرى
20- سخنرانى شيخ علىاكبر ناطقنورى
21- سخنرانى موحدى كرمانى
22- سخنرانى محمدعلى دولتى معروف به محقق خراسانى
23- سخنرانى محسن قرائتى
سخنرانىهاى افراد ياد شده توسط مأمورين حاضر در مسجد به ساواك گزارش مىشد و برخى اوقات موجب گرفتارى آنها و احضار متولى مسجد مىگرديد.