kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۴۲۲۲
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۱

الگوی رفتار با والدین(پرسش و پاسخ)



پرسش:
حضرت فاطمه(س) در سبک زندگی رفتار با والدین خود به ویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) چه‌الگویی را به مخاطبین ارائه داده‌اند؟
پاسخ:
حضرت فاطمه(س) هشت سال در مکه پابه‌پای پدر در اعتلا و پیشرفت اسلام کوشید و در آزار کفار و مشرکان و منافقان یار و مددکار پدر بود. در دره و شعب ابوطالب، سه سال در کنار پدر تحمل کرد و زمانی که مشرکان پیامبر(ص) را آزار و اذیت و زخمی و یا جسارتی می‌کردند، پیامبر(ص) را دلداری می‌داد و زخم‌هایش را مداوا می‌کرد؛ این گونه بود که پیامبر(ص) ایشان را «ام‌ابیها» (مادر پدرش) نامید.
فاطمه همچون مادری که می‌خواهد کنار فرزند بماند و از او نگهداری، و رفع درد و نگرانی کند به خانه و به پدر آنچنان دل بسته بود که حاضر نبود هیچگاه از مراقبت و خدمت چشم بپوشد و خود را از ماجراها و حوادث ناگوار دور نگه دارد. آنچه او می‌کرد کار کودکانه‌ای نبود که روی احساس باشد و تعقل و اندیشه در آن نباشد بلکه براساس محبت و صفای او نسبت به پیامبر(ص) بود. همراهی و همرزمی فاطمه(س) در مواقع گوناگون باعث نجات و سلامت پدر می‌شد. چنانکه سهل بن سعد ساعدی نقل می‌کند روزی پیامبر(ص) در حالی که دندانهای پیشینش را شکسته و کلاهخود را بر سرش خورد کرده بودند و بدن و لباس آن حضرت غرق خون بود؛ بر فاطمه وارد شد. فاطمه باکمک علی(ع) که آب در سپر داشت و بر زخمهای پیامبر می‌ریخت پدر را شستشو می‌داد، اما هر چه می‌شستند نه تنها خون بند نمی‌آمد، بلکه بیشتر می‌شد. فاطمه قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را بر زخمهای پدر گذاشت تا آنکه خون قطع شد.(بحارالانوار، ج 20، ص 31) حضور فاطمه در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی باعث می‌شد که او با دردها و درمانها آشنا شود. وقتی دختران جوان سرگرم بازی و تفریح بودند این دختر دانا و فداکار همه آسایش و خوشی خود را به پدر و اجتماع بخشید و از ابتدای زندگی بار سنگین مسئولیت هدایت و رهبری را عهده‌دار شد و این چنین بود که فریادش، خطبه و پیامش، موضع قهرآمیز و احتجاجش، شعور و شهامتش از همان کودکی شکل گرفت. روشن است که اگر او در کنج خانه نشسته بود و به‌دور از رنجها و مشکلات به مصالح خود اندیشه کرده بود، نمی‌توانست این گونه نقش‌آفرین بوده و سیاستها و خط‌مشی و حرکتش جاودانه بماند. هجرت رسول خدا(ص) که سرآغاز گسترش اسلام بود و بعد از آن حکومت اسلامی تشکیل شد و سیاستهای داخلی و خارجی آن حضرت مشخص شد، فاطمه نیز مکه را به قصد مدینه ترک و در شرایطی بسیار ناامن و پرآشوب به همراه فاطمه بنت اسد و فاطمه بنت زبیر شتابان بسوی مدینه حرکت کردند و ساربان شترها را چنان با سرعت زیاد می‌دواند که اینان به زحمت افتادند.(همان، ج 19، ص 64)
بابا صدایم کن!
برخورد فاطمه(ص) با پدر برخوردی مؤدبانه و بسیار متواضعانه بود بگونه‌ای که فاطمه پیش از همه در تکریم و تعظیم مقام رسالت سعی نموده. پیشه کمال ادب و وقار در رفتار او مشهور بود. گر چه رابطه این دختر و پدر بسیار عاطفی و سراسر محبت و صمیمیت بود، اما این مانع اظهار احترام نسبت به پیامبر(ص) نمی‌شد. فاطمه(ص) فرمود: وقتی آیه 63 سوره نور نازل شد(1) دیگر شرم کردم به پیامبر بابا بگویم و او را پیامبر خدا صدا کردم. حضرت از من روی برگرداند. چند بار به همین ترتیب صدا کردم و او جواب نداد. سپس فرمود: فاطمه جان این آیه درباره تو و خاندانت نازل نشده است. در رابطه با جفا کاران خودخواه فرود آمده است. انت منی و انا منک. قولی یا ابه، فانها احیی للقلب و ارضی للرب «تو از منی و من از تو هستم. تو بگو بابا زیرا این سخن، دل را زنده و خدا را خوشنود می‌سازد. (بحارالانوار، ج 43، ص 32) در اکرام نسبت به پیامبر همین بس که او مشغول نماز (مستحبی) بود، چون صدای پیامبر(ص) را شنید نماز را رها کرد و بسوی آن حضرت آمد و به او سلام کرد. پیامبر(ص) پس از جواب دست بر سر او کشید و فرمود: دخترم حالت چطور است؟ خدا تو را مورد رحمت و غفران قرار دهد.(همان، ص 40)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً» صدا کردن پیامبر را در میان خود مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید.