نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران / دستور وزیر مختار انگلیس به نخستوزیر ایران:
از انتصاب مخالفان ما خودداری کنید
دخالتهای بیگانه
ارتشهای اشغالگر پس از تجاوز به خاک ایران و اشغال آن، تنها به قتل و غارت و از بین بردن حرث و نسل این ملت اکتفا نکرده و به طور گستاخانهای به دخالت در امور مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی آن پرداختند. از تغییر رئیسحکومت تا انتصابات ریز و درشت کشوری و لشکری تا دستگیری و بازداشت اقشار مختلف مردم و بازجویی و اعزام آنها به بازداشتگاهها، زندانها و تبعیدگاههای خود و تا سانسور و بازبینی و جرح و تعدیل و حذف نشریات و نامهها و تلگرافها و بستههای پستی و غیرپستی و روزنامهها و کلیه امور فرهنگی و هنری که زیر نظر عوامل اطلاعاتی متفقین انجام میشد.
الف) تغییر حکومت
یکی از بارزترین دخالتهای متفقین در دوران اشغال ایران طی جنگ جهانی دوم، تغییر حکومت و رئیسحکومت، ورای خواست ملت و مردم بود. نیروهایاشغالگر به سادگی به خود اجازه داده و در واقع حق خود میدانستند که علاوه بر در اختیار گرفتن خاک ایران؛ برای حکومت آن نیز تعیین تکلیف کنند.
سجاد راعی، محقق و کارشناس اسناد تاریخی در این باره با اشاره به اسناد موجود میگوید:
... در تمام مکاتباتی که سر ویلیام بولارد، وزیر مختار انگلیس در ایران دارد اعم از نامههای خصوصی، خاطراتش و همچنین اسناد و مدارکی که در وزارت خارجه ایران وجود دارد، نشان میدهد که اینها بلافاصله میخواهند حکومت در ایران عوض شود و براساس سیاست اصلی خود تمام توان سیاسی و نظامی و تدارکاتی خودشان را در جبهه شوروی مستقر بکنند...
از همین روی مهمترین اقدام مداخلهگرانه انگلیسیها پس از اشغال ایران با رایزنی و مشورتهایی که با روسها کردند، برکناری و تبعید رضا شاه بود. آنها در 25 شهریور 1320 رضاشاه را مجبور به استعفا کرده و سپس تحت نظر انگلیسیها به خارج از کشور تبعید نمودند. به لحاظ حقوق بینالملل تغییر رئیسحکومت، آشکارترین و بالاترین درجه مداخله در امور داخلی یک کشور محسوب میشود و چون این تغییر رئیس حکومت، در شرایطاشغال نظامی بوده، مزید بر علت میشود یعنی این موضوع را تأکید و تشدید میکند که مداخله، تمام عیار
بوده است...۲۱۶
ب)انتصابات لشکری و کشوری
مسئله دخالت اشغالگران در حکومت ایران، از بالاترین مقام مملکتی یعنی شاه را در بر میگرفت تا ردههای پایینتر اعم از وزراء، نمایندگان مجلس، استانداران و فرمانداران و زیر مجموعههای آنان و خصوصا در نیروهای نظامی که فاجعه بارترین شکلاشغالگری و استعمار بود.
یعنی دخل و تصرف در نیروهایی که قاعدتا مأموریتشان، ایستادگی و مقاومت دربرابر تجاوز بیگانه به خاک کشور است و حالا همانها که به خاک میهن تجاوز کرده بودند، برای نیروی نظامی کشور تحتاشغالشان، تکلیف معین میکردند.
سند زیر دستورالعمل وزیر مختار انگلیس به نخست وزیر ایران است که انتصاب ماموران نظامی ایران را با جلب نظر فرماندهان انگلیسی نشان میدهد:
سند:
22 فروردین 1321
شماره 1058
آقای نخست وزیر عزیزم
چند ماه قبلاشعار داشتم که از لحاظ منافع طرفین مقتضی است که بدون مشاوره با این سفارت، مامور ارشد یا افسر نظامی در نواحی که در آن قشون انگلیس میباشد، تعیین نگردد.... به علاوه موضوع پستهای مهم کشوری از قبیل استاندار و فرماندار و رؤسای امنیه و شهربانی و ادارات دارایی و فرهنگ در بین است. ممکن است از انتصاباتی که معاضدت انگلیس را مشکل میسازد.... اجتناب شود...
سرریدر بولارد ۲۱۷
این دخالتها حتی احاطه کامل و اطلاعات بیحد وحصر درباره نیروهای نظامی و انتظامی کشور را نیز دربرمی گرفت. یعنی آنچه که باید جزو اسرار کشور باشد و حتی در معرض اطلاع عموم مردم هم قرار نگیرد تا مبادا مورد سوء استفاده نیروهای بیگانه واقع شود اما در طی سالهای اشغال و در طول جنگ جهانی دوم، ریزترین و جزییترین اطلاعات نظامی و انتظامی کشور در اختیار نیروهای اشغالگر قرار میگرفت و آنها گستاخانه اطلاعات این گونه نیروها را خواستار شده و حتی درباره تعداد و میزان نیروهای نظامی و انتظامی در هر منطقه اظهار نظر کرده و دستورات مورد نظر خود را صادر میکردند که مثلا ایران در این منطقه مجاز است فلان تعداد نیروی نظامی و فلان تعداد نیروی انتظامی داشته باشد و بیشتر از آن تخلف محسوب شده و موجب برخورد ارتشهای متفقین خواهد گردید. یعنی ملاحظه میفرمایید چگونه یک ملت و کشوری را تحقیر میکنند، آن هم کشوری که اعلام بیطرفی در جنگ را کرده بود. دو سند زیر مثالهایی از همین درخواستهای نامشروع است:
دستور سفارت بیگانه مبنی بر تعیین
تعداد نیروهای نظامی و انتظامی کشور
سند:
وزارت کشور
اداره انتظامات
تاریخ 23/10/1320
شماره 11940/ن1288
پیوست: دو برگ، محرمانه
وزارت امورخارجه
... در غالب نقاط که صورت تعداد افسران و افراد شهربانی و امنیه از طرف مصادر نیروی سرخ مطالبه شده، صحیحا تسلیم گردیده است و اینکه سفارت کبرا در پایان نامه متذکر شدهاند که تقاضای مقامات نظامی شوروی برای دادن صورت افسران و افراد مربوط به محدود نمودن یا کم کردن تعداد آنها نبوده، صحیح نیست.
زیرا گزارشهای رسیده از استانداریهای تبریز و رضاییه و همچنین شهربانیهای محل حاکی است که از طرف کماندانهای نظامی شوروی مقیم آن نقاط مخصوصا به دوایر شهربانی و امنیه رسما صورتی داده و گفتهاند فقط به تعداد مصرحه در صورتی که داده شده باید پاسبان و امنیه داشته باشند و مازاد بر صورت را به تهران رجعت دهند.
صورت تسلیمی نیز تفاوت فاحش با عده موجود داشته و تقلیل زیادی در تعداد سازمانی ادارههای نامبرده میدارد...
وزیر کشور
احمد امیر احمدی ۲۱۸