پمپئو، کتاب مقدس و دکترین منطقهای ترامپ(نگاه)
محمدرضا مرادی
با بررسی دوران پس از جنگ جهانی دوم این نتیجه به دست میآید که در این زمان آمریکا 10 دکترین را تجربه کرده است. دکترینهای آمریکا در زمینه سیاست خارجی نیز همواره به نام روسای جمهور این کشور نامگذاری شدهاند: دكترين هاي ترومن(مهار شوروي در اروپا)، آيزنهاور(تعميم مهار شوروي به آسيا و خاورميانه) ، كندي(همزيستي مسالمت آميز)، نيكسون(عدم اعزام نيروي زميني رزمي براي حمايت از متحدان آسيايي)، كارتر(استثنا دانستن خليج فارس از دكترين نيكسون)، ريگان(حمايت از گروه هاي برانداز و تغيير رژيم) ، بوش پدر(نظام تك قطبي چندجانبه گرا)، كلينتون(مداخله بشر دوستانه)، بوش(جنگ پيش دستانه) و اوباما(چرخش به آسيا).
دونالد ترامپ در 2 سال نخست ریاست جمهوری به صراحت چارچوب مشخصی را برای دکترین خود مشخص نکرد و به نوعی به تقابل با اروپا، چین، روسیه، ترکیه و ایران پرداخت. اکنون مایک پمپئو در قاهره از دکترین ترامپ نیز به عنوان یازدهمین دکترین سیاست خارجی آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی دوم رونمایی کرد. البته سخنان پمپئو بیشتر ناظر بر بخش خاورمیانهای دکترین ترامپ بود.
انتخاب قاهره نیز برای اعلام دکترین جدید بسیار مهم بود. مصر به دلیل اهمیت در جهان عرب همواره از سوی روسای جمهور آمریکا در کانون سیاستهای این کشور در مورد جهان اسلام قرار داشته است. در واقع از کاندولیزا رایس وزیر خارجه جورج بوش تا باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا و اکنون پمپئو، همواره قاهره برای رونمایی از سیاستهای جدید آمریکا در خاورمیانه انتخاب شده است. رايس در سال 2005 در دانشگاه آمريکايی قاهره اعلام کرد، برای مدت 60 سال، کشور من آمريکا، دموکراسی را فدای ثبات در منطقه خاورميانه کرد اما ما به هيچ کدام دست نيافتيم. در واقع رایس دکترین جدید آمریکا مبنی بر «حمایت از دموکراسی در خاورمیانه» البته همزمان با جنگ پیشدستانه را در قاهره اعلام کرد. بعد از چهار سال اوباما نیز در سال 2009 در قاهره بهاشتباهات غرب در برابر جهان اسلام اذعان کرد و خواستار یک «آغاز جدید» شد. در سال 2019 نیز قاهره برای اعلام دکترین منطقهای جدید آمریکا انتخاب شد. پمپئو با بیان اینکه در دفترم، روی میزم، کتاب مقدس را باز نگه میدارم تا این امر، خدا، کلمهاش و حقیقت را به من یادآوری کند رویکرد اوباما را مملو از «سوء تفاهمات» دانست که نتایج «وخیمی» به بار آورد. البته کتاب مقدسی که قرار بود حقیقت را به پمپئو یادآوری کند ظاهرا موفق نشده بود، چرا که وی هیچاشارهای به جنایتهایی که در عراق، افغانستان، سوریه، لیبی و یمن توسط آمریکا صورت گرفته، نکرد. با این حال پمپئو از فرا رسیدن یک «آغاز جدید واقعی» خبر داد. آغازی که بارزترین مشخصه آن، مقابله با ایران، است. پمپئو در سخنرانی 3500 کلمهای خود در قاهره 27 بار نام ایران را به زبان آورد. وزیر خارجه آمریکا در قاهره تاکید کرد، ما تا زمانی که ایران رفتار خود را مانند یک کشور هنجارمند تغییر ندهد، فشارها را سختتر و سختتر خواهیم کرد. علاوهبر این، بینالمللی کردن مقابله با ایران نیز یکی از محورهای دکترین ترامپ است. در این ارتباط قرار است 24 و 25 بهمن همایشی ضدایرانی به میزبانی آمریکا در لهستان برگزار شود. در کل همانطور که پل پیلار در پایگاه لوبلاگ نوشته سخنرانی پمپئو را میتوان اینگونه توصیف کرد: ایرانستیزی، اوباما ستیزی و اندکی چیزهای دیگر! سخنرانی پمپئو با تمام اوصاف قرار است دکترین منطقهای ترامپ را تشکیل دهد.
به نظر میرسد دکترین ترامپ به نوعی تلفیقی از دكترين نيكسون و ريگان است. دكترين نيكسون عبارت بود از عدم اعزام نيروي زميني آمريكايي براي حمايت از متحدان آمريكا كه ترجمهاش در غرب آسیا ميشد سياست دوستوني با ايران و عربستان. دكترين ريگان نیز حمايت از جنبشهاي برانداز به منظور تغيير نظام است. در واقع دکترین ترامپ تركيبي از عدم اعزام نيروي زميني رزمي در كنار حمايت از گروههاي برانداز در قبال كشورهاي غير همسو است.
دلیل انتخاب چنین دکترینی از سوی ترامپ به ناکامی 27 ساله آمریکا در غرب آسیا بر میگردد. دکترین جنگ پیش دستانه جرج بوش که ایران را جزئی از محور شرارت خوانده بود و خواستار حمله به ایران بود عملا با شکست مواجه شد. در دوران اوباما نیز سعی شد از طریق قدرت نرم و ابزار تحریم ایران را وادار به عقبنشینی کنند که این دکترین نیز به نتیجه نرسید. بنابراین دونالد ترامپ با بررسی دکترینهای دیگر سعی کرده است در دکترین خود ضمن تشدید مقابله با ایران، بار این تقابل را بر کشورهای عربی تحمیل کند. راهکار وی نیز تشکیل ناتوی عربی است، طرحی که با همکاری اعضای شورای همکاری خلیجفارس به علاوه مصر و اردن قرار است به عنوان سدی در مقابل ایران باشد.
البته دکترین ترامپ و دال مرکزی آن یعنی مقابله با ایران با چالشهایی مواجه است. استفان والت استاد دانشگاه هاروارد اخیرا در واکنش به دستور ترامپ مبنی بر خروج نظامیان آمریکایی از سوریه تاکید کرد،کمترین چیزی که در طول ۱۵ سال گذشته آموختهایم، این است که آمریکا هرگز نخواهد توانست کنترل هیچ کشوری در خاورمیانه را به دست بگیرد. این سخن استفان والت به معنای این است که آمریکا در 27 سال گذشته تنها ارمغانی که برای منطقه غرب آسیا آورده است بیثباتی و گسترش تروریسم بوده است. دونالد ترامپ نیز در سخنانی این گزاره را تایید کرد و گفت، ما در خاورمیانه 7 تریلیون دلار هزینه کردهایم بدون اینکه چیزی به دست بیاوریم. با این وجود مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در سفر دورهای خود به غرب آسیا و مصر عبارات قابل تاملی به زبان آورد. وی در قاهره ضمن متهم کردن ایران به حمایت از بیثباتی و ناامنی منطقه اعلام کرد که آمریکا یک نیروی خیر و به اصطلاح فرشته نجات(A Force For Good) برای خاورمیانه است. این اظهار نظر پمپئو به سرعت باعث واکنش بسیاری از نویسندگان و رسانههای آمریکایی شد و پمپئو را متهم به فریبکاری کردند. شادی حمید یکی از اعضای ارشد اندیشکده بروکینگر این سخنرانی را یکی از بدترین سخنرانیها توصیف کرد و آن را بدبینانه، نیش دار، پیش پا افتاده، بیربط،کوچک و احمقانه دانست. چرا که آمریکا در خاورمیانه عامل اصلی ناامنی بوده و قطعا یک نیروی خیر برای این منطقه نبوده است.
تحقیقات موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک آمریکا نشان داده است که شمار گروههای تروریستی از سال 2001 تاکنون حدود 270 درصد رشد داشته است. در سال 2018، 67 گروه تروریستی در سراسر جهان معرفی شد که شمار آنها نسبت به سال 2001 حدود 180 درصد افزایش داشته است. در همین سال آمار عناصر تروریستی به بیش از 280 هزار نفر رسید که بالاترین میزان طی 4 سال گذشته بوده است. نشنال اینترست هم تاکید کرده که آنچه بیش از هرچیز نگرانکننده به نظر میرسد این است که بیشتر گروههای تروریستی در کشورهایی سربرآوردهاند که آمریکا حضور و نفوذ خود را در آنها گسترش داده است؛ کشورهایی همچون لیبی، افغانستان و عراق که آمریکا با ورود خود به ایجاد گروههای تروریستی در آنها دست زد و یا به تعبیری دیگر، زمینه ایجاد این گروهها را فراهم آورد. با توجه به این سابقه دکترین جدید ترامپ نیز قرار نیست برای منطقه غرب آسیا چیزی جز ناامنی و ترور بیشتر به ارمغان بیاورد. شاید اکنون وقت آن باشد تا دیپلماسی منطقهای ایران با هدف تقابل با این دکترین مداخلهگرانه، سیاست انسجام بیشتر نیروهای مقاومت از یکسو و بهرهگیری از دیپلماسی عمومی برای روشنگری در میان ملتهای مسلمان منطقه و افشای اهداف پشت صحنه آمریکا برای آنان باشد. ملتها در صورت بیداری به جبهه گسترده مقاومت میپیوندند که باطلالسحر ترفندهای آمریکا و
متحدانش است.