kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۱۶۸۸
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۴
مروری کوتاه بر زمینه‌های شکل‌گیری حماسه۱۹ دی۱۳۵۶ - بخش اول

خروشی در برهوت سکوت و اختناق

  
   محسن حسینی نهوجی

هرسخنور و نویسنده‌ای، در محدوده  چارچوب تصوّر، افق وکانون دید خود، توان روایت یک رخداد را خواهد داشت و ادراک همه ویژگی‌های عناصر پراکنده یک پدیده،که زائیده علل مختلف است، به سادگی امکان پذیر نیست. به تعبیر دیگر هنرمند وگوینده و شاعری که مخاطب مسحور را به وجد و حرکت در می‌آورد و حتّی نویسنده زبردستی،که به سان ساحری ماهر، با صور خیال، پهنه زمین پوشیده از برف را فرش ابریشمین و دشت سرسبز آلاله را، مشعر سبز جامگان خونین دستار، و خرمن گندم را، تلّی از طلا، و ظلمت شب را پرده دود می‌نمایاند، اگر شاهد عینی صحنه واقعه 19 دی 56 قم نباشد، با اکتفا به اسناد، نخواهد توانست چیستی و ماهیت عناصر و چگونگی شکل‌گیری پدیده شگفت 19دی را که خاستگاه شور و شهودش؛ خطبه حضرت زینب(س)  در اربعین و تجلّی‌گاه دوباره‌اش؛ حماسه 9 دی 88 است، نمایان سازد. نگارنده نیز، که شاهد دوره جنینی، تکوین و تولّد این پدیده بودم،کمال آن را در آستانه 40  سالگی انقلاب اسلامی انتظار می‌کشم و از بیان همه عناصر موجده آن رویداد الهی عاجز و ناگزیرم با استفاده از اسناد و گفت‌وگو با سایر شاهدان عینی، روایت توصیفی واقعه مزبور را مستند و معتبرساخته، در مقیاس بیکرانه آن سیل خروشان عظیم تعمیم دهم.
شاه دست نشانده، که سلطه بر مردم را ابدی پنداشته بود، در 11 اسفند 53  حزب رستاخیز را تأسیس کرد و می‌کوشید با تشدید ارعاب و شکنجه و قتل و جلوگیری از فعالیّت روشنگرانه شاگردان امام، زمینه تزلزل و انحراف و یأس نسل برکشیده از گهواره‌های 15 خرداد را فراهم و با ترویج آموزه‌ها و ضد ارزش های آمریکائی، نقشه‌های خطرناک نظام سلطه را عملی سازد؛ که ناگاه از سمت بارگاه حضرت سید الشهدا(ع) و از سوی دیار یار، نسیم امید وزیدن گرفت و بیانیّه 21 اسفند53 امام، در مورد حزب رستاخیز را به ارمغان آورد. معظم له در آن بیانیه با حرام دانستن عضویت درحزب رستاخیز، از ملّت اسلام خواستند : تا فرصت از دست نرفته، با مقاومت بیش از پیش و همه جانبه، جلوی نقشه های خطرناک دشمن را بگیرند. بیانیه امام، به طلاب حیات دوباره بخشید و سربازان گهواره‌ای 15 خرداد، به صورت خودجوش از درون دهها دخمه زیرزمینی، تکثیر و پخش پیام در تهران، قم، اصفهان و سایرشهرها را، به عهده گرفتند. سرعت عمل در تکثیر و توزیع؛ لازمه انجام کار، بدون دستگیری و تلفات بود. این تعجیل جمع ما را، به چشم پوشی از دستگاه تایپ و نوشتن با خط نستعلیق بر روی برگه های مخصوص استنسیل و نفوذ به اتاق تکثیر مدرسه رضویه واداشت. علاوه برآن چارچوب‌های دست سازی که ورق استنسیل بر روی آن نصب می شد، بی‌کار نماند و مرتبطین آقای بشارتی و علی قمی و برادرانش نیز، با امکانات تایپ و دستگاه تکثیر، در رقابتی انقلابی به رکورد شکنی پرداختند و با همکاری طلاب شهرستانی، شهرهای مختلف کشور را غرق در بیانیه تحریم حزب رستاخیز ساختند. چندین شبکه مردمی دیگر نیز درتهران و تبریز، به تکثیر و پخش اعلامیه امام پرداخته بودند.
درشرایطی که توده ای ها همکاری با ساواک را بر مبارزه ترجیح داده بودند و از تشکیلات سازمان یافته حزب توده، جبهه ملّی و نهضت آزادی، جز اسمی باقی نمانده بود و چپی های مدّعی مبارزه مسلّحانه نیز، در اتّخاذ استراتژی انقلابِ کارگری یا دهقانی و مشی چریک شهری یا روستائی، سرگردان و به دسته های چند نفره انشعاب یافته بودند و سازمان التقاطی به اصطلاح مجاهدین خلق با کودتای پرولتاریا، مضمحل شده، مسلمانان مقاومی چون مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف، به دست پیشگامان پرولتر ترور شده، مدّعیان پیشتازی، در مصاحبه های تلویزیونی، به تمجید از رژیم و اظهار ندامت پرداخته و برچسب «مارکسیست اسلامی» را به عنوان دستاویزی برای سرکوب انقلاب اسلامی، به ساواک تحفه داده بودند و ساواک با القاءِ اشراف اطلاعاتی، امنیتی و اعلام به بن بست رسیدن تمامی شیوه های مبارزه، جو رعب و وحشت و اختناق را برکشور حاکم کرده بود؛ ناگهان از 15 تا 17 خرداد 54، طلاب انقلابی از فراز بلندای پایگاه تشیّع و از قلب تپنده فیضیه، شعار «تکبیر» و «خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد دشمن خون‌خوارتو» را درفضای معنوی جوار بارگاه مقدّس حضرت معصومه (س) طنین انداختند و با در هم شکستن طلسم شوم سکوت، پویندگان صادق راه نجات را، به پیروی از مکتب الهی امام خمینی، به عنوان راه منحصر به فرد رهایی‌بخش، فراخواندند. دژخیمانی که پنداشته بودند، با جنایت و سرکوب خونین 15خرداد، بیداری اسلامی را به شکست کشانده‌اند، پس از 12 سال اختناق و شکنجه، با شنیدن دوباره نام خمینی، وحشت زده در اطراف فیضیه و دارالشفا صف کشیدند تا چنان زهرچشمی از طلاب بگیرند،که تا ابد فکر مبارزه را از سر به درکنند. نیروهای ویژه از آسمان و زمین، به فیضیه هجوم آوردند و پس از پرتاب صدها نارنجک گاز اشک آور و خفّه کننده، با کابل و باتوم و میل‌گرد و مشت و لگد، طلاّب نحیفی را که طی سه روز با چند خرما و تکّه نانی، سد جوع کرده بودند، مغلوب ساختند و بیش از300 تن از فدائیان غرقه به خون امام خمینی را که نگارنده نیز در بین آنان بود، به شهربانی قم و از آنجا شبانه با چندین اتوبوس و اسکورت، به زندان اوین درتهران منتقل کردند. بی شک ،17خرداد 54، نقطه عطف مبارزات دهه40 و50 و سرآغاز مرحله نوینی از انقلاب اسلامی بود،که امام خمینی در پیام اوّل رجب 1395، آن را «مایه امید و طلیعه درخشان آزادی» و « طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمّال خبیث آن» تعبیر کردند.
درشرایطی که ساواک، به اشکال مختلفی از تبیین مبانی نظری اسلام و تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه وتألیف کتاب و جزوه توسّط شاگردان امام ممانعت می‌کرد وکمونیست ها ازکانال‌های مختلف سیل جزوه وکتاب شـبه علمی و شبه فلسفی، به سوی جوانان سرازیرکرده بودند و برخی از روشنفکران فاقد تخصّص لازم نیز، پیرامون اصول و مبانی اسلام، نظریه پردازی می‌کردند و در شرایطی که به دلیل عدم وجود یک منشور و مانیفست مجمل اسلامی مورد توافق، خطر نفوذ فکری بیگانه و بروز التقاط و انحراف، قشرجوان را در معرض تهدید قرار داده بود، آیت الله سید علی خامنه ای با درک شرایط، به منظور یافتن معبر و نقشه راهی،که بتوان به اتّکاءِ آن، از میان موانع دشمن عبور و جوانان را از خطر التقاط و انحراف صیانت نمود، در دی‌ماه سال 55 عازم تهران شد و در جلسه 10/10/55 (تاسوعا) و11/10/55 (عاشورا) و12/10/55 به اتّفاق آیت الله مطهّری و دکترعلی شریعتی و آقای فخرالدین حجازی در پیرامون تغذیه فکری جوانان، تلاش دشمن و رقیب و لزوم تدوین متون اسلامی و تغذیه فکری نسل جوان به روشنگری و تبیین مسائل پرداختند. آیت الله خامنه ای که مدیریت جلسه را بر عهده داشتند، استنتاج مذاکرات را در قالب قطعنامه زیر ارائه کردند :
ـ احساس یک خلأ فکری و ایدئولوژیک در نسل جوینده و جست‌وجوگر اسلامی
ـ وجود تلاش و کاوش از طرف این نسل و کسب دستاورد فکری و عملی
ـ لزوم کوشش همه جانبۀ اشخاص صلاحیتدار برای بازیافتن و بازگفتن ایدئولوژی
ـ ضرورت تخصّص و صلاحیت لازم برای طرح اصولی مسائل اسلامی
ـ لزوم بسط و توسعه اندیشمندی و احساس مسئولیت اندیشیدن در میان همگان
ـ لزوم تماس مداوم متخصصان با مسائل عینی و درک همه جانبه نیازهای انسان امروز
ـ لزوم بهره گیری از فرهنگ و معارف و میراث فکری اسلامی به عنوان یک اصل اساسی
ـ لزوم بهره گیری از معارف و فرهنگ رایج جهان و استفاده از همه دستاوردهای اندیشه بشری
ـ لزوم طرح همه جانبه اسلام درمباحثات اسلامی [اجتناب ازیکجانبه نگری معنوی یا مادی]