kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۱۶۱۹
تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۵

در محضر امام خمینی(ره)



تعیین شیوه و محدوده مبارزه با اسرائیل
‏‏ بعد از عملیات موفق و پیروزمند بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر،‏‎ ‎‏استکبار جهانی و ارتجاع منطقه که تمام نقشه‌های خود را در پشتیبانی از‏‎ ‎‏صدام بر باد رفته می‌دید، احساس خطر کرده و برای نجات این جرثومه ظلم و‏‎ ‎‏تجاوز و جنایت به طور هماهنگ به دو کار اقدام کرد: اول اینکه صدام برای‏‎ ‎‏پذیرش صلح و عقب‌نشینی از مناطق غربی ایران اعلام آمادگی کرد و از‏‎ ‎‏طرف دیگر برای عدم سرایت اثرات این پیروزی به ملت‌های مسلمان و مبارز،‏‎ ‎‏خصوصاً شیعیان لبنان و مبارزین فلسطینی و در نتیجه در خطر قرار گرفتن‏‎ ‎‏رژیم‌اشغالگر قدس، اسرائیل با تمام قوای نظامی از زمین و دریا و هوا تهاجم‏‎ ‎‏سنگینی را به جنوب لبنان آغاز کرد و تا حوالی بیروت پیشروی نمود. در این‏‎ ‎‏ارتباط هیئتی عمدتاً از مسئولین نظامی جمهوری اسلامی ایران از جمله آقایان‏‎ ‎‏سردار رضایی، سرهنگ سلیمی (وزیر دفاع وقت)، رفیقدوست (وزیر سپاه)،‏‎ ‎‏بنده و آقای ولایتی به کشورهای سوریه و لبنان مسافرت کردند. در سوریه‏‎ ‎‏ملاقات‌هایی با آقای حافظ اسد، رئیس‌ستاد مشترک ارتش و وزیر دفاع آنها‏‎ ‎‏داشتیم که واقعاً از هیئت استقبال خوبی به عمل آوردند. برادران حزب‌الله‏‎ ‎‏ ‏لبنان را هم در دمشق ملاقات کرده و مذاکراتی انجام دادیم. این برادران‏‎ ‎‏تصورشان این بود که ما با تجهیزات پیشرفته و پیچیده با عراق می‌جنگیم که‏‎ ‎‏بعد از اطلاع از تجهیزات ما واقعاً تعجب کرده بودند. ‏
‏‏ در بحث‌هایی که در آنجا صورت گرفت، تا آنجا پیش رفتیم که یک خطّ‏‎ ‎‏دفاعی مشترک در خاک لبنان و روی ارتفاعات مشرف به بیروت تا معبر‏‎ ‎‏ورودی مرز سوریه با اسرائیل درست کنیم. قرار شد ما با استعداد یک لشکر‏‎ ‎‏در وسط باشیم و سوریه هم در سمت چپ ما قرار بگیرد.‏
‏‏ در بازگشت به تهران از فرودگاه تهران، مستقیماً به خدمت حضرت امام‏‎ ‎‏رفتیم. به نظرم می‌رسد که جلسه شورای‌عالی دفاع هم برقرار بود. حضرت‏‎ ‎‏آیت اللّه خامنه‌ای و آقای هاشمی هم حضور داشتند. اوائل مغرب بود و قرار‏‎ ‎‏بود که در اتاق حضرت امام جلسه شروع شود که دیدیم حضرت امام دارند‏‎ ‎‏برای نماز آماده می‌شوند. دیگران هم با شوق، نماز را به جماعت ایشان به‏‎ ‎‏جای آوردند. ‏
‏‏ بعد از اتمام نماز، حضرت امام روی همان سجاده به طرف جمع برگشته و‏‎ ‎‏گفتند همین‌جا بحث کنیم. جمع ما در یک نیم دایره‌ای بر گرد حضرت امام‏‎ ‎‏حلقه زدیم و توّسط برادر رضایی گزارش مفصّلی از سفر داده شد. پس از‏‎ ‎‏اتمام توضیحات ایشان، حضرت امام فرمودند که من وارد مسائل ریز اجرائی‏‎ ‎‏نمی‌شوم و یک توصیه‌ای دارم که خوب است روی آن فکر کنید. آن بزرگوار‏‎ ‎‏مطالب خود را با ذکر مثالی بدین شرح بیان فرمودند؛ در محله‌ای از اصفهان‏‎ ‎‏بقالی بود که مشتریانش همه اهل همان محله بوده و همگی با هم دوست و‏‎ ‎‏رفیق بودند و امور به طور عادی جریان داشت. تا اینکه یک روز صبح زود‏‎ ‎‏یکی از مشتری‌ها می‌بیند دزدی قصد سرقت از بقالی دارد. با وی گلاویز‏‎ می‌شود. بقال هم بعداً می‌آید. زمانی که کشمکش طولانی می‌شود و بقال‏‎ ‎‏می‌بیند که این دعوا مزاحم کسب و کار روزانه‌اش شده است، دست رد بر سینه‏‎ ‎‏هر دو طرف، هم دزد و هم مشتری خودش، نهاده و می‌گوید که از اینجا‏‎ ‎‏بروید و مزاحم کسب و کار ما نشوید. ‏
‏‏ امام ادامه دادند: «حالا مواظب باشید این داستان آنجا در مورد شما اجراء‏‎ ‎‏نشود. یعنی اینطور نباشد که شما بین زمین و آسمان در لبنان رها شده و‏‎ ‎‏پشتیبانی و عقبه نداشته باشید. کمک کردن درست، اما از راهش. راه شما‏‎ ‎‏زمینی است که باید از سه ـ چهار کشور عبور کنید. شما که به لحاظ جغرافیایی‏‎ ‎‏به لبنان وصل نیستید و مشکل ارتباط زمینی دارید. اگر بخواهید بجنگید، کار‏‎ ‎‏آسانی نمی‌باشد زیرا در تداوم پشتیبانی گرفتار خواهید بود».‏
‏‏ این توصیه حضرت امام خطّ اصلی و سیاست کلی را برای ما مشخص کرد‏‎ ‎‏و باعث تجدید نظر و تامل در چگونگی کارشد. لازم به ذکر است که این‏‎ ‎‏هیئت با کسب اجازه از حضرت امام(س) به آنجا رفته و بعدها هم با اجازه‏‎ ‎‏آن بزرگوار همکاری را ادامه دادند. بنابراین ایشان حضور ما در لبنان را نفی‏‎ ‎‏نکرده، بلکه به طریقی محدوده آن را مشخص ساختند.‏
‏‏ در راستای بحث همین جلسه، بعدها حضرت امام جمله معروف «راه‏‎ ‎‏قدس از کربلا می‌گذرد» را فرمودند که بسیار خط دهنده و بیدار‌کننده بود و‏‎ ‎‏ما را از ورود به جبهه انحرافی باز داشته و متوجه جبهه اصلی کرد.‏(1)
______________________
1. سردار غلامعلی رشید - کتاب امام و دفاع مقدس - ص 16.