kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۱۴۶۶
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۲
نگاهی به دو سریال پخش شده از سیما

نجوا در بی‌قراری

تلویزیون پس از دوره‌ای رکود در نمایش سریال‌های جدید، به تازگی به پخش مکرر و بی‌وقفه سریال‌های جدید رو آورده است. آثاری که البته به ضعف‌هایی هم دچار هستند و باید آسیب شناسی شوند. در این مطلب، دو سریال «نجوا» و «بی قراری» هدف نقد و ارزیابی قرار گرفته‌اند.
مادرانه با داستانی غیرواقعی!
شبکه دو سیما شبکه‌ای اجتماعی و خانواده محور است و لذا مدیران و دست‌اندرکاران این شبکه درپی تهیه و تولید سریال‌ها و برنامه‌هایی هستند که با موضوعات خانوادگی تهیه و تولید شود. «بی قرار» نیز با سوژه‌ای خانواده محور به نمایش درآمد. سریالی که با حال وهوای عاطفی و احساسی به مسائل خانوادگی پرداخت اما به خاطر ضعف‌های ساختاری و داستانی، محصول موفقی ارزیابی نمی‌شود.
«بی قراری» اگرچه تلاش کرده که مسائل و مشکلات خانواده‌هایی از دو قشر ضعیف و متمول را در یک قاب نشان دهد و همچنین تفاوت‌های این دو قشر را از هم تفکیک کرده و مخاطبان را به قضاوت دعوت کند. این مجموعه فضایی را به وجود آورده تا حس مادرانه را در دو تراز متفاوت برای تماشاگران به نمایش دربیاورد، مادری که واقعی است و بچه را به دنیا آورده و همچنین مادری که علیرغم اینکه مادر واقعی نیست اما عاشق هانیه است و در پرورش و شکل گیری شخصیت بچه نقش اصلی داشته و وابستگی‌های مادر و فرزندی او را عین مادر واقعی نشان داده است.
 سناریوی این سریال علی‌رغم اینکه داستان گیرایی دارد اما در مسیر تولید به فیلم نتوانسته به شفافیت‌های لازم دست پیدا کند.  
بنابراین « بی‌قراری» نگاه موشکافانه به محیط گرم وصمیمی خانواده‌های ایرانی دارد و به نوعی می‌خواهد پیوند‌های عاطفی محکم را در درون خانواده‌ها با هرمعیاری نشان دهد. نقطه قوت این سریال، ایجاد حس مادرانه است.
با این حال آنچه در این سریال از آغاز تا پایان دنبال شد، تکرار مکررات بود؛ چون قبل از این هم شاهد پخش آثاری با این موضوعات از تلویزیون بوده ایم. اما این سریال هم در باز گویی قصه‌اش به دنبال خیال پردازی است و خیلی از مواردی که دراین سریال رخ می‌دهد به دور از واقعیات جامعه ماست.
پرداختن به دختری به نام هانیه در یک خانواده متمول که خود فرزندی ندارند و هانیه را درپس یک ماجرای پشت پرده خریداری کرده و به فرزندی قبول کردند در مسیری دنبال می‌شود که مخاطب با تماشای آن دچارسردرگمی می‌شود. قابل باور نیست که پدرخوانده هانیه به راحتی و بدون اینکه پلیس را در جریان ماجرا قرار دهد مبالغ هنگفتی را دراختیار تهدیدکنندگان و تبهکاران قرار دهند. و از وحشت و اظطراب به فرانسه مهاجرت کنند!
از طرفی هم ورود پلیس به ماجرا در یک فضای بی‌روح و ضعیف دنبال می‌شود و برعکس چهره تبهکاران مصمم تراز پلیس نشان داده شده است. باید گفت که سریال « بی‌قرار» نتوانسته بازگو‌کننده تلاش جدی  پلیس برای مخاطب باشد. همچنین حضور رعنا در این فضای مسموم که شاید به زعم فلورا سام کارگردان این سریال، نوعی همکاری با تبهکاران تلقی می‌شود مخاطب را سردرگم می‌کند. موضوعی که موجب کاهش تاثیرگذاری قصه سریال شده است.
تولید و ساخت سریال‌هایی با محتوای اجتماعی و به خصوص خانواده کار آسانی نیست و اصولا فیلمنامه‌نویس و کارگردان این چنین سریال‌هایی باید در مسیر کار خود حتما از کارشناسان علمی و روان شناسان بهره ببرند.
نجوا؛ گنگ و نامفهوم
«نجوا» سریالی با روایتی چند وجهی در حدفاصل مرگ و زندگی و با ترسیم دغدغه‌های زندگی امروزی آدم‌ها در کلان شهرها در قاب شبکه یک سیما نشست‌.اما دور بودن فضا، داستان و شخصیت‌های سریال با جامعه و زندگی روزمره مردم باعث شد تا به هدفش نرسد. چون مخاطب خودش را در فضایی نامأنوس می‌بیند.
جلال شایان مرد قصه این مجموعه که به روایت کارگردان درادامه این سریال حذف می‌شود. از نگاه بازیگران و روایت قصه سریال، سه دوستی که از این دنیا رخت بربسته‌اند ماجرای سریال را وارد فاز جدیدی می‌کند. فروغ‌، همسر جلال که حالا تنها مانده و می‌بایست به تنهایی کارهای همسرش را ادامه دهد خود بخش تازه‌ای از داستان این مجموعه می‌شود که مخاطب را به فضای جدیدی می‌ برد.
درادامه داستان این مجموعه دوست نزدیک جلال که به نظر می‌رسد هنوز مرگ او را باور ندارد و همچنان وفادار به جلال و زندگی‌اش هست تلاش می‌کند که از اموال و داشته‌های جلال حراست کند و البته بدش هم نمی‌آید که به اموال جلال شایان دسترسی پیدا کند. او سعی دارد که در زندگی جلال کنجکاوی کند و به همین خاطر در تلاش است که به نوعی به فروغ، همسر جلال نزدیک شود و برای حفظ اموال و داشته‌های جلال به وی کمک نماید.
در مضامین مفهومی این مجموعه، کارگردان تلاش می‌کند که با ایجاد یک فضا در باور و خیال کاراکترهای قصه به نوعی با طرح مرگ جلال و مفهوم بخشیدن به آن، فضای جدیدی را شکل دهد و موضوع روح را تجسیم بخشد تا نشان دهد روح همواره در همه مراحل زندگی حاضر است. در ادامه هم می‌بینیم آدم‌های طمع کار قصه که دراندیشه زراندوزی و سرگرم پول درآوردن از مسیرهای خلاف هستند، دچار کابوس، پوچی و ولنگاری می‌شوند و از زندگی واقعی دور هستند. همچنین در این سریال مفهوم زندگی خوب از نگاه زنی که علیرغم عشق به فرزندش اما به خاطر توجه به دغدغه‌های زندگی ماشینی مجبوراست علایقش را زیرپا بگذارد نشان داده شده است.
مشکل اصلی «نجوا» این است که روند قصه این سریال به گونه‌ای پیش می‌رود که مخاطب نمی‌تواند آن سوی ماجراها را به روشنی درک کند. این سریال برای تماشاگران قدری کسل‌کننده به نظر می‌رسید و در تفهیم داستان آن هم دقت لازم به کار گرفته نشد. چنانچه اگر بیننده سریال، یک قسمت را از دست بدهند، برقراری ارتباط با آن دشوار می‌شود.
 هرچند در این مجموعه تلاش شده با زبان تصویر، مفاهیم تبیین شود اما واژه‌ها و کلام گفتاری این سریال هم بقدری پیچیده و در برخی سکانس‌ها نامفهوم است که مانع شده تا مخاطب به عمق داستان نزدیک شود. چه خوب بود عوامل سازنده این سریال با زبانی ساده و مفهومی‌تر جان کلام را برای بیننده توجیه می‌کردند.  
رسول شمالی ورزنده