kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۷۳۴۴
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۶
نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران

یا مرگ یا نان

مسعود کوهستانی‌نژاد، پژوهشگر تاریخ معاصر به پیش زمینه‌های قحطی و عوامل آن‌اشاره کرده و می‌گوید:
... این موضوع یعنی این اختلالی که بر اثر ورود نیروهای متفقین به ایران به‌وجود آمد، به خصوص در زمانی بود که فصل برداشت محصولات کشاورزی ایران محسوب می‌شد و این موضوع تاثیر خودش را در سال 1321 گذارد. چگونه؟ غلات کم شد، آذوقه کم شد. قحطی شدیدی در ایران شروع شد. این قحطی شدید تبعات زیادی داشت. درباره شورش آذر 1321 و بلوای نان در تهران حتما شنیده اید و یا راجع به آن خوانده اید. بلوایی بود که باعث شد، مردمی که گرسنگی به آنها فشار آورده بود، به خیابان‌ها ریختند و ماجرای 17 آذر سال 1321 را بوجود آوردند...۱۲۳
شورش آذرماه 1321، شورش نان یا...؟
در روز 17 آذر 1321 عده‌ای از دانش‌آموزان کلاس‌های خود را رها کردند و به صورت دسته جمعی به سمت بهارستان حرکت کردند. بعد از مدتی گروهی از مردم نیز به آنها پیوستند، مردم فریاد می‌زدند «یا مرگ یا نان». آنها شعار می‌دادند «نان و پنیر و پونه – قوام گشنمونه». و یا «چنین گفت رستم به اسفندیار – که من گشنمه نون سیلو بیار». عصر آن روز تظاهرات شدت گرفت و نیروهای مسلح به میدان آمدند و با مردم درگیر شدند؛ گفته می‌شود طی این ماجرا که به بلوای نان مشهور شد، دهها نفر کشته و زخمی شدند.۱۲۴ ماجرای فوق در بخش‌هایی از سریال تلویزیونی «هزار دستان» ساخته مرحوم علی حاتمی بازسازی شده و به نمایش درآمد.
نسرین نگاهبان، پژوهشگر و کارشناس اسناد تاریخی درباره تبعات روز 17 آذر 1321 در رساله‌ای به نام «انگلستان و بلوای نان آذر 1321، پیامدهای اقتصادی ‌اشغال ایران» می‌نویسد:
«... در ظهر این روز، به دستور قوام‌السلطنه (نخست‌وزیر) تمام روزنامه‌ها اعم از موافق و مخالف دولت، در محاق توقیف قرار گرفتند و به کلیه چاپخانه‌ها با تلفن دستور داده شد از چاپ روزنامه و فوق‌العاده به هر عنوان خودداری کنند. در همان هنگام که دستور توقیف روزنامه‌ها صادر شد، سرپاس رادسر رئیس‌شهربانی و سرتیپ غلامعلی قدر فرماندار نظامی تهران از کار برکنار شدند و سپهبد امیر احمدی به فرمانداری نظامی تهران و فرماندهی پادگان تهران منصوب شد و سرتیپ عبدالعلی اعتماد مقدم نیز به ریاست شهربانی کل کشور برگزیده شد. در عصر 17 آذر اولتیماتومی توسط سفیران شوروی، انگلستان و آمریکا تسلیم دولت ایران شد که در آن خاطر نشان شده بود چون دولت ایران قادر نیست نظم شهر را حفظ کند و جان اتباع خارجه در تهران هر لحظه مورد مخاطره است، فردا صبح قشون ما تهران را‌ اشغال خواهد کرد. قوام در دستوری فوری خطاب به ستاد ارتش، این ستاد را موظف کرد به استقرار نظم و پراکندن عناصر ماجراجو کرد و خواست عبور و مرور از ساعت هشت و نیم ممنوع گردد. سپهبد امیر احمدی پس از چند اخطار، متوسل به اسلحه گرم شد و تیراندازی تا نیمه‌های شب ادامه پیدا کرد و فردای آن روز نیز کم و بیش برخورد مسلحانه با مردم ادامه داشت... صبح روز 18 آذر، قوای روس و انگلیس قبل از طلوع آفتاب به تهران رسیدند ولی در میدان جلالیه چادر زدند و همانجا ماندند. آنها به مدت یک ماه در تهران ماندند. سپهبد امیراحمدی، مسلسل‌ها و‌تانک‌ها را درتقاطع‌های مهم مستقر کرده بود. سربازان انگلیسی و لهستانی در میدان‌های بزرگ به چشم می‌خوردند...۱۲۵
اسناد حاکی از آن است که از بامداد روز 18 آذر، بگیر و ببند آغاز می‌شود. بخشی از کسانی که در تظاهرات شرکت کرده بوده و توسط پلیس شناسایی شده بودند و عده‌ای هم به عنوان بازیگردانان پشت صحنه دستگیر شدند. برخی آمارها حکایت از تلفات حدود 400 نفری روزهای 17 و 18 و 19 آذر 1321 دارد.۱۲۶
شورش مردم در تهران و شهرستان‌ها سرکوب شد
پیش از شورش آذر 1321 در تهران که به بلوای نان مشهور شد، مشابه آن در شهرهای دیگر نیز به وقوع پیوسته بود، از جمله:
در آبان ماه 1320/نوامبر 1941 مردم کرمانشاه در اعتراض به گران شدن و کمبود نان، بازار و مغازه‌ها را تعطیل کرده و در مقابل شهربانی اجتماع کردند، چون مذاکرات آنان با مقامات به نتیجه نرسید، به ساختمان شهربانی حمله کردند که با تیراندازی ماموران شهربانی، یک نفر کشته و سه نفر مجروح شدند. ۱۲۷
در رشت، کوپن برنج و پارچه و قند و شکر در دست مردم باقی بود اما خبری از قند و پارچه و شکر نبود! علاوه‌بر این، مقدار فراوانی سیگار در انبار دخانیات موجود بود اما آنها را بین مردم توزیع نمی‌کردند. اهالی رشت چندبار به فرمانداری مراجعه کردند و خواستار رسیدگی به این وضعیت بودند. به دنبال نتیجه نگرفتن در روز 18 تیر 1321/9 ژوییه 1942 در حدود 2 هزار نفر مرد و زن به کاروانسراها و کارخانه برنج کوبی شهر حمله کردند و آنچه به دستشان رسید، به غارت بردند. چون تعداد پاسبان‌ها در برابر مردم کم بود، آنان موفق به دفع غائله نبودند، از کنسولگری شوروی درخواست کمک کردند که در پی آن چند کامیون سرباز شوروی به شهربانی وارد شدند و مردم را متفرق و عده‌ای را هم دستگیر کردند. ۱۲۸
در 4 مرداد 1321/26 ژوییه 1942 مردم بروجرد در اعتراض به کمبود نان از ساعت 6 صبح شورش غریبی برپا کردند. آنان به دارایی و شهرداری و انبار غله حمله کرده و خساراتی وارد کردند. دخالت ماموران حکومت 2 نفر را به قتل رساند و عده‌ای را مجروح کرد.۱۲۹ در گلپایگان نیز مردم گرسنه دست به شورش زدند. در مهرماه 1321/اکتبر 1942 مردم دهستان‌های اطراف گلپایگان که از سختی معیشت خسته بودند، رو به سوی شهر نهادند و شورش کردند. ماموران شهربانی با استفاده از سلاح گرم، مردم را متفرق کردند. چند روز بعد مردم خمین نیز چنین حرکتی انجام دادند و در اعتراض به وضع نان شورش کردند که آنان را نیز سرکوب کردند.۱۳۰
در آذرماه همین سال، مردم ملایر شورش و در تلگراف خانه شهر تحصن کردند. آنان پس از مکالمه با نخست‌وزیر و دریافت قول مساعد وی، مبنی بر تامین 250 تن گندم از ملایر و نهاوند و تویسرکان و کسب اطمینان از منع خروج غله از شهر، تلگراف‌خانه را ترک کردند.۱۳۱ حرکت مردم ملایر در مقایسه با سایر مناطق، آرام و مسالمت جویانه بود اما مردم تبریز، مرکز غله خیزترین استان کشور، به علت وضع اسفناکی که حاکم بود، دوبار دست به شورش زدند. در بهمن و اسفند 1321/ ژانویه و فوریه 1943 تبریز دچار قحطی شد و در 26 اسفند مردم خشمگین تبریز به خیابان‌ها ریختند و به ساختمان‌های دولتی و انبارهای غله شهر هجوم بردند.۱۳۲ در 8 تیر 1322/29 ژوئن 1943 مردم تبریز برای بار دوم شورش و در خیابان‌ها تظاهرات کردند. مردم گرسنه از محله‌های مختلف تبریز به خصوص نوبر و خیابان در اداره شهرداری جمع شدند و همه از زن و بچه و نیز پیر و جوان فریاد می‌زدند ما گرسنه ایم، به ما نان نداده اند، نمی‌خواهیم بمیریم و پیوسته جمعیت انبوه‌تر می‌شد و فریاد مردم بلندتر که به ما نه چای می‌دهند نه قند. امیدوار به نان خالی بودیم که آن را هم نداده‌اند.۱۳۳