kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۶۰۴۱
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۷
یک اربعین عاشقی (۱۳)

قصه پر غصه خرابه شام و رقیه

 محمد خامه‌یار

 همه جا صدای نوحه و مرثیه و روضه و عزا و ماتم به گوش می‌رسد. روضه‌هایی از جنس کاروان اسرا و اربعین و غم‌های حضرت زینب(س) و قصه پر غصه خرابه شام و رقیه.
یتیمی احساس ناخوشایندی است که رنج آن ما را هم آزار می‌دهد، چه برسد به رقیه و کودکان کربلا. اینجا چشمان همه را ‌اشکبار می‌بینی. کسی نیست که از نسیم روضه‌ای بی‌بهره باشد. اینجا و در همه جای این سرزمین همه در حزن و اندوه بسر می‌برند و نشانه‌اش همین کودکانی هستند که در فاصله‌های نه چندان دور از هم بسته دستمالی را به دست گرفته‌اند تا‌اشک‌ها را با آن پاک کرد.
اینجا هر کسی‌گریه کند احساس آرامش و سبکبالی می‌کند و انگار به بهشت برین راه یافته است چرا که امام حسین(ع) بر این‌گریه‌ها عنایت دارد. اهل‌گریه را می‌شناسد و بهتر از دیگران با زائران خود آشنایی دارد. نام آنان و پدرانشان را می‌داند و بر آنان صلوات و رحمت می‌فرستد.
به راستی مگر نه این است که آسمان چهل روز بر حسین(ع) خون‌گریه کرد.
زمین چهل روز به سیاهی‌گریست. خورشید چهل روز به کسوف و سرخی‌گریه کرد. کوه‌ها قطعه قطعه شدند و از هم پاشیدند. دریاها خروشیدند و فرشتگان چهل روز بر امام حسین(ع)‌گریستند.
اربعین که بیش از چهارده تکرار می‌شود به خاطر مصایب روز عاشورا و به اسارت رفتن خاندان رسالت است. تکرار اربعین تنها سزاوار قصه کربلا، شهیدان و غم جانسوز حادثه آن است. اندوه عاشورا و کربلا برای عراقی‌ها قصه جانسوزی است که با دل و جان پذیرای میلیون‌ها زائر می‌شوند. یکی از خادمین می‌گفت: ما در طول سال بخشی از درآمد خود را برای برپایی موکب اختصاص می‌دهیم و امام حسین(ع) را شریک زندگی خود می‌دانیم...
آنان در ادب و احترام به زائرین سرآمدند. به رفتارشان که دقت می‌کنم ادب را در پذیرایی آنان می‌بینم. برای سلامتی زائران و عزاداران دعا می‌کنند و خود را شرمنده آنان می‌دانند.