kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۵۲۵۵
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۹
جامعه‌شناس آمریکایی در گفت‌وگو با کیهان:

اخلاق در آمریکا مرده است

اشاره:
«اخلاق» همواره به عنوان یکی از مقوله‌های گم شده در جامعه آمریکا به حساب آمده است. با سر کار آمدن «ترامپ» این لکه سیاه در آمریکا بزرگتر شد. ترامپ در برخی رفتارها و انتصابات خود نیز نشان داد هیچ اهمیتی به این بی‌آبرویی‌ها نمی‌دهد. همه دیدیم وی در آخرین انتصابش، «برت کاوانا» را به عنوان مقام قاضی دیوان عالی آمریکا پیشنهاد کرد که تصویب هم شد. پستی که به کاوانا داده شد از مهم‌ترین عناصر اجرای عدالت در آمریکا محسوب می‌شود. نکته مهم در این انتصاب این بود که وی هم مثل ترامپ محکوم به فساد اخلاقی است و جامعه آمریکا بارها علیه این انتخاب راهپیمایی کردند اما ترامپ باز هم به آنها اعتنایی نکرد.
«هنری جیروکس» جامعه‌شناس آمریکایی و استاد دانشگاه «مک مستر» کانادا طی یادداشتی که بازتاب خوبی هم داشت، اعلام کرد انتصاب کاوانا آغاز «فاشیسم نئو لیبرالیستی» در آمریکاست. کیهان بار دیگر با وی هم کلام شده تا هم مفهوم «فاشیسم نئولیبرالیستی» را از وی جویا شود و هم به ابعاد مخفی انتصاب «برت کاوانا» پی ببرد. «جیروکس» مولف بیش از 50 کتاب در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی است. مصاحبه کیهان با نویسنده کتاب «آمریکا در جنگ با خو د«America at war with itself را در ادامه خواهیم خواند:
1) به عنوان اولین سؤال برای خوانندگان کیهان توضیح دهید که فاشیسم نئولیبرالیستی که شما آن را در مقاله‌های خود به طور متداول استفاده می‌کنید، به چه معناست؟
«فاشیسم نئولیبرالیستی» را می‌توان در دو قالب «پروژه» و «جنبش» بررسی کرد. به عنوان یک پروژه ،« فاشیسم نئولیبرالیستی» قصد دارد تمام نهادهایی را که در ایجاد و تقویت بنیان دموکراسی نقش دارند از بین ببرد و صورت موازی، قدرت را صرفا در دستان صاحب‌منصبان اقتصادی قرار دهد. اما به عنوان یک جنبش، «فاشیسم نئولیبرالیستی» در سطح جامعه نابرابری‌های اقتصادی را در قالب‌های قانونی و همه‌جانبه ایجاد خواهد کرد.  
2) حالا بفرمایید حکومت درآمریکا در دوران «فاشیسم نئولیبرالیستی» چه خصوصیاتی خواهد داشت؟
«فاشیسم نئولیبرالیستی» به طور هم زمان سعی دارد تا دولت سیاسی را به دولت تحت نفوذ شرکت‌های بزرگ تبدیل کند. در این فضا از همه ابزار استفاده می‌شود تا رسانه‌ها منتقد به ساکت شدن مجبور شوند. نظارت همه‌جانبه و استفاده ابزاری از قانون برای نادیده گرفتن حقوق‌های مدنی همزمان با سانسور کردن انتقادات از جمله مبانی «فاشیسم نئولیبرالیستی» است. در این فضا هرگونه اعتراض نسبت به کمبود‌ها و تبعیض‌ها در حوزه حقوق‌های اجتماعی به عنوان یک جرم شناخته می‌شود. خشونت علیه دانشجویان از جمله خصوصیات «فاشیسم نئو‌لیبرالیستی» است که اکنون هم در جامعه آمریکا ایجاد شده است. مردم سایر نژاد‌ها، پناهجویان بدون مدارک انسان‌های بی‌ارزشی در این فضا محسوب می‌شوند.
3) ترامپ پرونده سیاهی در حوزه اخلاقی دارد. ظاهرا افرادی که با وی کار می‌کنند هم پرونده‌هایشان در این حوزه سیاه است. مثلا دیدیم که«برت کاوانا» با پیشنهاد ترامپ، قاضی دیوان عالی آمریکا شد، در حالی که پرونده تجاوز جنسی او به یک زن آمریکایی در جریان بود. چطور می‌شود این تناقض را درک و توجیه کرد؟
انتصاب «برت کاوانا» به عنوان قاضی دیوان عالی آمریکا، علیرغم ادعا مبنی بر تجاوز جنسی به دو زن نشان می‌دهد که تمامی انتخاب‌های ترامپ به گونه‌ای تحت تاثیر فضای سیاسی این کشور قرار دارد. تسلط دیوان عالی آمریکا به دست فردی که دارای تفکرات شدید راستگراست همواره مطلوب و هدف جمهوری‌خواهان آمریکا بوده است. اکنون اقشار آسیب‌پذیر آمریکا از جمله ، فقیران ، زنان و مردم با سایر نژاد‌ها در آمریکا بهای سنگینی به خاطر انتصاب «برت کاوانا» به عنوان قاضی دیوان عالی آمریکا پرداخت خواهند کرد. مورد «برت کاوانا» نشانگر ریشه‌های عمیق «فاشیسم نئولیبرالیستی» سرکار در جامعه آمریکاست. وی نه تنها نشانگر وجود فساد گسترده بین جامعه آمریکاست، بلکه، نماد سلطه بی‌قید و شرط سفید پوستان در جامعه آمریکاهم هست.
هرچند انتقادات شدیدی علیه «برت کاوانا» برای پذیرفتن این پست صورت گرفت و رفتار وی مصداق عینی، «نفرت از زنان» در دادگاه عالی آمریکا است اما نباید از خاطرمان برود که مقصر اصلی در این میان سیستمی است که وی را در این سمت گمارده است.
4) چرا آمریکا بتدریج و آرام در حال از دست دادن موازین اخلاقی در جامعه خود است؟
آمریکا تمام موازین اخلاقی و دموکراتیک را به قوانین بازار باخته و از بین برده است. موازین اخلاقی را از میان برده و به جای آن کاپیتالیسم را ایجاد کرده است. سیستمی که در آن بیشترین تمرکز بر پولدار شدن دارا‌ها، و از سویی دیگر فرو رفتن بیشتر فقیر‌ها در بیچارگی است. «نئولیبرالیسم» اکنون نظام سرمایه‌داری را با چاشنی چیرگی سفیدپوستان تغییر داده و تفکرات ملی‌گرایی افراطی را به جامعه بازگردانده است. نا متوازن کردن شرایط اقتصادی و سخت کردن شرایط اقتصادی برای فقیران جامعه با حمله کردن به ارزش‌های اجتماعی گره خورده است. در این طرز فکر، هر گونه سعی و تلاشی برای تغییر دادن شرایط و کسب فضای بهتر غیر ممکن تلقی می‌شود. جنگ ترامپ علیه دموکراسی، به شدت رشد پیدا کرده است. سرعت و شدت شیوع تفکراتی شیطانی در جامعه آمریکا آنقدر زیاد شده که دیگر کنترل آن به شدت مشکل شده است.