پشت پرده حماقتهای سریالی بن سلمان(نگاه)
محمدرضا مرادی
جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد سعودی را این روزها همه میشناسند. منتقدی میانهرو که توسط آلسعود به قتل رسید. اما سخن از چگونگی قتل و ناپدید شدن و یا حتی مشی خاشقجی این روزها همه جا نقل مجالس است و پرداختن به آن چندان ضرورت ندارد. بنابراین باید از دیدگاهی جدید به مسئله نگریست. مسئله مهمی که در ماجرای خاشقجی کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که چرا بنسلمان مرتکب این حماقت شده است؟ چرا که برای کشتن خاشقجی روشهای بسیار کم هزینهتری نیز وجود داشت و اساسا خاشقجی منتقد و نه مخالف آلسعود بود و هیچگاه به دنبال تغییر نظام پادشاهی نبوده و خود بارها تاکید کرده که قصد دارد در درون این نظام به اصلاحات بپردازد. علاوهبر این هزینههایی که بعد از قتل خاشقجی متوجه آلسعود شده حماقتآمیز بودن قتل خاشقجی را تایید میکند.
پیامدهای قتل خاشقجی برای بن سلمان
-به دنبال طرح احتمال قتل خاشقجی توسط عربستان، شرکتها و رسانههای غربی اعلام کردهاند در کنفرانس سرمایهگذاری عربستان که روزهای ۲۳ تا ۲۵ اکتبر (۲ تا ۴ آبان) در ریاض برگزار خواهد شد شرکت نخواهند کرد. هدف این کنفرانس که دراشاره به نشست اقتصادی سالانه «داووس» به «داووس در صحرا» معروف شده، جذب سرمایهگذاران خارجی برای طرحهای چندصد میلیارد دلاری «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی است.
-بن سلمان در یک سال گذشته تلاش زیادی کرده تا با کمک دلارهای نفتی خود را به عنوان معمار عربستان نوین و اصلاحگری در قلب صحرا معرفی کند. اما قتل خاشقجی باعث شد تا این چهره تصنعی در رسانههای دنیا به هم خورده و تمام تلاشهای وی برای معرفی خود به عنوان شاهزادهای با افکار مدرن با شکست مواجه شود.
-این مسئله همچنین باعث خواهد شد تا سرمایهگذاران خارجی رغبت کمتری برای سرمایهگذاری در عربستان نشان دهند. این مسئله از آنجا بسیار مهم است که یکی از پایههای اصلی سند چشم انداز 2030 بن سلمان جذب سرمایهگذاری خارجی بوده است.
اما سؤال اصلی این است که با وجود آگاهی بن سلمان از این پیامدها چرا مرتکب حماقت شده و خاشقجی را در کنسولگری عربستان در اسلامبول به قتل رسانده است؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال دو فرضیه وجود دارد:
هشدار به مخالفان
یکی از احتمالات این است که بن سلمان به خوبی تبعات قتل خاشقجی را سنجیده و باز به این نتیجه رسیده است که باید وی را از میان بردارد. علت این مسئله نیز به این برمی گردد که ولیعهد سعودی در عرصه داخلی با مشکلات زیادی مواجه شده و حتی پادشاهی وی نیز در هالهای از ابهام قرار گرفته است. علاوهبر این مخالفان بن سلمان مانند احمد بن عبدالعزیز مشغول یارگیری هستند. به همین دلیل بنسلمان نیاز داشته تا هشداری قاطع به مخالفان دهد و به همین دلیل معروفترین چهره رسانهای عربستان را انتخاب کرده است. بر این اساس بن سلمان دریافته که اگر نتواند اقدامی جدی علیه مخالفان انجام دهد باید با تخت پادشاهی خداحافظی کند و به همین دلیل تبعات قتل خاشقجی را پذیرفته است.
رویه شدن حماقتهای بن سلمان
اما مسئله و احتمال دیگر که به واقعیت نزدیکتر است اینکه بن سلمان از سال 2015 حماقتها واشتباهات زیادی مرتکب شده و به دلیل اینکه هیچکس در برابر این اقدامات و اشتباهات، وی را توبیخ نکرده این مسئله تبدیل به یک رویه شده است.
جنگ یمن: در سال 2015 بن سلمان فرمان حمله به یمن را صادر کرد که این مسئله به گفته واشنگتن پست به شهادت 50 هزار نفر یمنی منجر شده و سازمان ملل اعلام کرده که بحران یمن بدترین بحران کره زمین است.
کودتا علیه بن نایف: در خرداد ماه 96 بنسلمان سرانجام آخرین گام کودتای خود را تکمیل و محمد بن نایف را از ولیعهدی برکنار و خود ولیعهد شد. پیش از این وی مقرن بنعبدالعزیز را نیز مجبور به استعفا از ولیعهدی کرده بوده و متعب بن عبدالله رقیب قدرتمند خود برای پادشاهی را نیز از دور خارج کرده بود.
حصر سعد حریری: ولیعهد سعودی 13 آبان ماه 96 سعد حریری نخستوزیر لبنان را در حصر خانگی قرار داد و وی را مجبور به استعفا کرد. تنها پس از وساطت فرانسه، بن سلمان نخستوزیر لبنان را آزاد کرد.
دستگیری 200 مخالف: بن سلمان سال گذشته بیش از 200 تن از شاهزادگان، فعالان اقتصادی و رسانهای و چهرههای بانفوذ عربستان را در هتل ریتز کارلتون زندانی کرد و در نهایت 100 میلیارد دلار از آنها باج گرفت. علاوهبر این علمای وهابی زیادی نیز مانند سلمان العوده اکنون در بازداشت بن سلمان به سر میبرند.
قطع روابط دیپلماتیک با کانادا: بن سلمان حتی به دلیل یک انتقاد بسیار ساده کلیه روابط دیپلماتیک با کانادا را قطع کرد.
در واقع بر این اساس بن سلمان در سه سال گذشتهاشتباهات و حماقتهای زیادی مرتکب شده و از آنجا که هیچ کشور و یا مقام غربی علیه بن سلمان موضعگیری جدی نکرده و به اصطلاح علیه وی اقدامی تنبیهی انجام نداده است این حماقتها تبدیل به یک رویه شده و در نهایت وی به خود اجازه داد که دستور قتل خاشقجی را صادر کند. در واقع همانطور که نیویورک تایمز تاکید کرده حمایتهای بیحد و حصر ترامپ از بنسلمان باعث گستاخ شدن این قاتل بیرحم وحشی شده است.
نتیجه
در کل میتوان گفت که هرچند بن سلمان موفق شده از بحرانهای قبلی مانند حصر سعد حریری، دستگیری شاهزادگان و کودتا علیه بننایف جان سالم به در ببرد اما مسئله خاشقجی بسیار متفاوتتر است و افکار عمومی دنیا این بار در برابر بن سلمان ایستاده است. نمایندگان کنگره آمریکا نیز ترامپ را تحت فشار قرارداده تا اقدامات تنبیهی علیه ولیعهد سعودی اعمال کند. هرچند ترامپ تاکید کرده که اگر مشارکت عربستان در این قتل اثبات شود اقدامات سختی علیه عربستان اتخاذ خواهد کرد اما به صراحت اعلام کرده که قرارداد 110 میلیارد دلاری فروش سلاح به عربستان لغو نخواهد شد. بن سلمان این بار در باتلاقی سخت و بنابر گفته توماس فریدمن حتی سختتر از باتلاق یمن گرفتار شده است. چرا که در مسئله یمن، آمریکا در کنار عربستان است اما در مورد خاشقجی به دلیل اینکه وی اقامت دائم آمریکا را داشته و ستون نویس روزنامه واشنگتن پست است بسیار بعید است که بن سلمان به راحتی بتواند از مخمصه نجات پیدا کند. در واقع غرب تحت فشار اجماع جهانی که در این مورد ایجاد شده نمیتواند بیتفاوت باشد. البته نباید انتظار تنش جدی در روابط عربستان و آمریکا را داشت چرا که ترامپ به این راحتی چشم از انبانِ دلارهای نفتی عربستان برنخواهد داشت.