حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - ۳۱
شروع کار سازمان کوک با اعضای یهودی و بهایی
اولین جلسه رسمی کمیته مرکزی سازمان کوک، 50 روز پس از کودتای 28 مرداد سال 1332ش، به ریاست سپهبد حاجعلی کیا و عضویت چهار نفر دیگر به اسامی: «امیرقاسم اشراقی. تقی خستو، موسی طوب، علی غضنفری» که دو نفر از آنان، بهایی و یهودی بودند، تشکیل و مراسم تحلیف که محتویِ اجرای «قسمنامه» بود، نیز اجرا گردید.
در بخشی از این قسمنامه آمده است:
«من به این کتاب مبین و قرآن کریم که قطع دارم بیانات خداوند عظیم است، سوگند یاد میکنم که در دوستی با هم مسلکان عزیز، به منظور خدمت به کشور و شاهنشاه و حفظ مصالح عالیه کشور و اجرای مفاد فرمان و آیین نامههای کوک و مساعدت به رفقا، جز با صدق و صفا، راستی و درستی، قدمی بر ندارم.
سوگند یاد میکنم که سربازان کوک را برادر یا خواهر و یا فرزندان خود بدانم و همیشه برای تأمین سعادت و پیشرفت آنان بکوشم. پدر و مادر و اقوام صالح آنها را به مثل پدر و مادر و اقوام صالح خود بپندارم. حفظ ناموس آنان را به مثل حفظ ناموس خود مقدس و محترم بشمارم و اگر از این نیات مقدس، که به تمام آنها برای همیشه معتقدم، انحرافی از من دیده شود، در مقابل خدا، شاه، میهن خود را مقصر دانسته، هرگونه مجازاتی را با آغوش باز استقبال نمایم.»
در این جلسه، امیرقاسم اشراقی که از اعضایِ تشکیلات بهاییت بود، به قرآن قسم خورد و موسی طوب که یهودی بود، مراسم قسم را با تورات اجرا نمود.
مراسم اجرایِ قسمنامه در کمیته نظامی که به ریاست سپهبد کیا شکل گرفت، به این شیوه بود که:
«یکی یکی از آقایان در حالی که آقایان دیگر به حال احترام و خبردار ایستاده بودند، انجام و سپس همدیگر را با یک احساسات برادرانه و گرم عجیبی بوسیده و به هم تبریک گفتند.»
در این مرحله، سازمان کوک باوجود بهرهگیری از نیروهای نظامی، از سبک و سیاق تشکیل گروههای پارتیزانی به سازماندهی کمیتههای اطلاعاتی و عضوگیری از بین رجال سیاسی سوق داده شد تا هم نوعی کارکرد حزبی داشته باشد و هم به عنوان سازمانی اطلاعاتی، به جمعآوری اخبار سیاسی اجتماعی مشغول گردد.
در این موقع نیز، محمدرضا پهلوی در رأس سازمان کوک قرار داشت، که گزارش تشکیل کمیته مرکزی با روشِ جدید، در روز سوم آبان ماه سال 1332ش، توسط سپهبد کیا به اطلاع او رسانده شد:
«در امتثال امر مبارک، کمیته مرکزی سازمان کوک افتخار شرفیابی حاصل کرده و از موهبتی که امروز نصیبش شده سپاسگزاری میکند؛ فقط یکی از آقایان اعضای کمیته (آقای موسی طوب) به علت کسالت نتوانست امروز به درک این افتخار نایل شود، به همین دلیل چاکر را مترجم احساسات شاهدوستی خود قرار داده و استدعا کرده است اجازه فرمایند در موقعیت دیگری به آن افتخار برسد. اگرچه طبق فرمان شاهنشاه، فقط اشخاصی کمیتههای این سازمان را تشکیل میدهند که گذشته از شخصیت اجتماعی و محاسن اخلاقی، دارای ایمانی راسخ به اصل مقدس خدا، شاه و میهن هستند؛ ولی چون درجه خداشناسی، شاهدوستی و میهنپرستی آقایان به قدری است که شایستگی هدایت کمیتههای زیادی را دارند، چاکر مطمئن است در آتیه آقایان در نتیجه کوشش و فداکاری در این راه، طوری رضایت خاطر خطیر ملوکانه را فراهم خواهند نمود که این کمیته به فرمان مبارک شاهنشاه در زمره کمیته ممتاز قرار گرفته و گروه زیادی از فداییان شاه را در این سازمان هدایت خواهد نمود.
نظر به اینکه مناسبات بین افراد کمیتههای کوک، صرفاً روی اصل برادری و برابری استوار است؛ اینک طبق تصمیم کمیته با کسب اجازه، گزارش عملیات گذشته و برنامه آتیه کمیته به وسیله جوانترین عضو آن (سرهنگ غضنفری) به شرف عرض میرسد.»
پس از این ملاقات، پیشنهاد عضویت اعضایِ دیگر و تشکیل کمیتههای فرعی و همچنین بنا بر فرمانِ محمدرضا پهلوی، «تهیه آرم مخصوص برای جمعیت»، در دستور کار قرار گرفت:
«1.همانطوری که اعلیحضرت همایونی مقرر فرموده بودند، سرتیپ کیا با عدهای از کاندیداهای انتخاباتی دوره مجلس آتیه به شرح زیر تماس حاصل نموده است
الف. با آقای عباسی به اتفاق سرهنگ منصورپور تماس حاصل شد. نامبرده تعهدات لازمه را برای قبول شرایط پارتیزانی به عمل آورده و بنابراین در ردیف سربازان پارتیزانی قرار گرفته است.
ب. با آقای تیمورتاش، سرتیپ کیا به طور جداگانه تماس حاصل نمود. نامبرده بسیار به این اصول پارتیزانی اظهار علاقه کرده و نظر به اینکه خودش نیز اغلب حضور شاهنشاه شرفیابی حاصل میکرده، تقاضا داشت برای چند دقیقه هم شده شرفیاب شود، بعداً مراسم تحلیف و تشریفات را انجام دهد. ضمناً میگفت من با اجازه اعلیحضرت همایونی مدتی است که جزء حزب سومکا شدهام.
ج. با آقای افشار صادقی، سرتیپ کیا به اتفاق سرتیپ نصیری تماس حاصل و مراسم تحلیف را در حضور این دو نفر به جا آورده و از[ناخوانا] این طور استنباط میشود که افشار صادقی در آتیه یکی از سربازان بسیار فعال گروه پارتیزان به شمار آید.
2. با آقایان شقاقی و رنجبر روز پنجشنبه 26/9/39 سرتیپ بختیار و سرتیپ نصیری تماس گرفته، شقاقی که آماده قسم خوردن بود، مراسم تحلیف را به جا آورده، ولی آقای رنجبر قرار شده است در جلسة بعد قسم بخورد.
3. سرتیپ بختیار با سرهنگ مرادیان و سرهنگ روحانی تماس حاصل نموده، نامبردگان در نظر موافق نشان دادهاند و قرار شده است در آتیه نزدیک مراسم تحلیف را به عمل آورند.
4. روز چهارشنبه 25/9/32 سرهنگ علویکیا با آقای جعفری کفیل وزارت فرهنگ در همان اتاق وزیر تماس حاصل نموده و مراسم تحلیف را به جا آورده است.