kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۲۵۴۴
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۰
عاشورا تجلی اسلام ناب (7)

اسلام ِجذب حداکثری




سید محمد سعید مدنی
«یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم، لا تقنطوا من رحمهًْ الله، ان الله یغفر الذنوب جمیعا» (زمر ۵۳)
ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.          
***
بزرگترین ماموریت ادیان و انبیاء الهی(علیهم‌السلام) ودر راس همه وخاتم آنها اسلام و حضرت محمد مصطفی(ص)، نجات انسان‌ها از ظلمات گمراهی و هدایت آنان به سوی نور و روشنایی است. از دیدگاه توحیدی همه چیز و همه سرمایه‌های خلقت در اختیار انسان و در خدمت این موجود قرار گرفته تا او بتواند در مسیر «شدن» راه را از بیراهه تشخیص دهد و دنیا و آخرت خود را آباد نماید. فلسفه نبوت و رمز رسالت پیامبران تحقق این امر است که البته فقط با برپایی عدل و حاکمیت عدالت امکان‌پذیر است. «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط»(حدید/۲۵). یعنی: «البته ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و معیار به وسیله آنان نازل نمودیم، تا مردم قیام به عدالت کنند.»
این دین هرگز توقع ندارد همه مردم از بدو خلقت «راه‌یافته» و معصوم و بدون خطا، یکسره در مسیر تقرب و تکامل حرکت کنند. از دیدگاه اسلام انسان موجودی غیر معصوم و جایزالخطاست و انسانیت «بودن» نیست بلکه «شدن» است. یعنی این موجود صاحب عقل و اختیار باید از حالت «حیوانی» که در بدو تولد دارد از فرصت در اختیار که «عمر» می‌نامیم بهترین و بیشترین استفاده را ببرد و سرانجام انسان «بشود». این فرصت تا حیات باقی است و زندگی ادامه دارد، در اختیار انسان است.
این فلسفه و نوع نگرش به انسان در قیام عاشورا و نهضت امام حسین(ع) به روشنی و به‌گونه‌ای ملموس قابل لمس و مشاهده است.ویکی از جاهایی که اسلام با تعریف و تفسیر امام حسین(ع) از سایر برداشت‌ها و تعاریفی که از اسلام ارائه می‌شود از اسلام با تفسیر خوارج ومعاویه و یزید گرفته تا اسلام با تفسیر تکفیری وسلفی و اخباری و... درباری و آمریکایی و...! جدا می‌شود، در همین نکته است. اسلام عاشورا انسان را همین‌گونه که هست و خدا خلق کرده قبول دارد و چون چنین است راه را بر هدایت و نجات و بازگشت و توبه و انسان شدن او هرگز نبسته و خداوند با آغوش باز او را می‌پذیرد.
بنابراین در این دیدگاه وتفسیر از اسلام «گذشت» و یا به تعبیر امروزی «جذب حداکثری» یک اصل مسلم وبی بدیل است. این سروده شاعر ابوسعید ابوالخیر شاید در‌باره بحث ما بی‌تناسب نباشد:
باز آ، هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و بت‌پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صدبار اگر توبه شکستی بازآ
و این کلام آسمانی به بهترین شکل اثباتگر‌ مدعای بالاست: «من یعمل سوء اویظلم نفسه، ثم یستغفرالله، یجدالله غفورا رحیما(نسا/۱۱۰) یعنی: هرکس عمل زشتی مرتکب شود و در‌باره خود با ارتکاب گناه ظلم کند و آنگاه در پیشگاه خدا توبه کند؛ خداوند رابخشنده و مهربان
خواهد یافت.
همانطور که ‌اشاره شد این طرزتلقی در‌باره انسان در قیام عاشورا به راحتی قابل رویت و اثبات است. اگر غیر از این بود آن وقت ما با پدیده‌ای عبرت آموز و تکان دهنده به نام «حربن یزید ریاحی» در کربلا مواجه نمی‌شدیم. حر که از فرماندهان لشگر کوفه است و از سوی عبیدالله اولین کسی است که در منزل ذوحسم راه را بر امام حسین و همراهان ایشان می‌بندد وحتی با امام درگیری لفظی هم پیدا می‌کند و تا لحظه آغاز نبرد در صف باطل رودر روی حجت خدا وامام عصر ایستاده بود هیچگاه شانس و فرصت این را پیدا نمی‌کرد که با یک تصمیم و یک «هی زدن» به مرکبش ناگهان از «فاجعه» به «فلاح» برسد ودر یک لحظه از «مزدور یزید بودن» و «هلاک شدن» به «سرباز راه حق» و «شهیدشدن» تغییر ماهیت دهد! اگر این دیدگاه و اصل نبود آن وقت زهیر بن قین ، به شرف صحابی نامدار امام‌حسین(ع) و مقام «شهید عاشورایی»، نائل نمی‌آمد! تاریخ گزارش کرده است که پیش از این؛ زهیر یک شخصیت معروف عثمانی است. اصطلاح «عثمانی» در آن روزگار به کسی اطلاق می‌شد که ادعای بنی امیه در ادعای مظلومیت جناب عثمان بن عفان(خلیفه سوم) و شرکت حضرت علی(ع) را در قتل او تایید می‌کرد. و در مرتبه بالاتر «عثمانی» فردی بود که زیر پرچم خونخواهی عثمان که معاویه وبنی امیه علیه علی(ع) برافراشته بودند، در یک یا چند جنگ بر ضد حضرت علی شرکت کرده بود. آری، جناب زهیر بن قین بجلی از شخصیت‌های معروف عثمانی بود. او در راه بازگشت در مدینه به طور اتفاقی در مسیر کاروان امام حسین(ع) قرار می‌گیرد. امام به او پیام می‌دهد که به صف عاشوراییان بپیوندد و ابتدا زهیر از پذیرش دعوت امام، امتناع می‌کند. و بعد با نهیب و هشدار همسر بصیرش که «فرزند رسول‌الله تو را می‌خواند و تو بی‌اعتنایی می‌کنی..!» از خواب غفلت بیدار می‌شود و در یک تحول روحی و انقلاب فکری، به شخصیتی «حسینی» تکامل پیدا می‌کند و «زهیر شهید» می‌شود!
 اگر این نوع نگاه و طرز تلقی نسبت به انسان در اسلامی که
امام حسین(ع) در کربلا به بشریت و هر آن‌کس که ادعای مسلمانی دارد، نبود آن وقت «یزید بن زیاد» نیز هرگز اجازه این را پیدا نمی‌کرد در حال و سرنوشت خود تجدید نظر کند و آنگاه تحت تاثیر سخنان حرِّ به حسین پیوسته، از اردوگاه باطل جدا و به صف حق بپیوندد.
آری «جذب حداکثری» و «دفع حداقلی» اصلی مسلم از اصول دین حق و مرام مردان خداست. مردانی که سینه فراخ دارند و بزرگوارند و می‌بخشند. وچه زیبا و پرمعنی است که خدا امانتداران وصاحبان رسالت را از میان چنین مردانی بر می‌گزیند.
اسلام عاشورا؛یعنی اسلام با امامت و قرآن با ولایت، اسلام جذب حداکثری است. آن اسلامی که نمی‌بخشد، تنگ نظر است، بر مردمان سخت می‌گیرد، مردم را گناهکار بالفطره می‌داند و با کوچکترین خبط ولغزشی او را خارج ازدین و مرتد می‌نامد و خونش را مباح می‌کند، وراه بازگشت و توبه را می‌بندد اسلام حسین(ع) نیست، اسلام خوارج است. اسلام داعش است. اسلام آمریکایی وهابیت است. کفر نقابزده‌ای است که می‌خواهد با ظاهر اسلامی، و با عملکرد ورفتار مزورانه و وحشیانه، و ایجاد ترس و نفرت، مردم را وجهانیان را از شناخت اسلام ناب فراری دهد... عاشورا و امام حسین(ع) افشاگر چهره پلید و دروغین این مدعیان وپاسخ به سؤال همیشه مطرح «کدام اسلام؟» است... و برای همین هم هست، که تا هست عاشورا باید
زنده بماند!