kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۹۹۲
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۹
نگاهي به روش‌هاي آموزش قرآن در جامعه (بخش نخست)

نهضت قرآن‌آموزي از خانواده تا جامعه (گزارش روز)


گروه گزارش
«بايد بدون استثناء همه مردم در اين کشور قادر به روخواني قرآن باشند اين قاعده است. نمي‌شود قبول کرد در کشوري که مردمش معتقد به اسلام هستند، احدي از آحاد مردم- غير از اطفال بسيار کوچک- باشند که نتوانند قرآن را بخوانند، چه رسد به اين‌که در نظامي، مردم بر پايه اسلام زندگي کنند».
مطالب فوق بخشي از بيانات رهبر معظم انقلاب است که 24 سال قبل (69/1/19) بيان کرده و خواستار فراگيري روخواني قرآن در سراسر کشور شده‌اند. البته ايشان در مقاطع مختلف و مناسبت‌هاي پديد آمده مرتبا بر لزوم فراگيري قرآن و علوم وابسته به آن تأکيد کرده‌اند اما آنچه در بيانات فوق بسيار مهم به نظر مي‌رسد اينکه ايشان تأکيد کرده‌اند همه مردم ايران بايد قادر به روخواني قرآن باشند.
واقعيت اين است که در نظام اسلامي بايد تمام ارکان کشور اعم از مردم و مسئولان با کلام الهي مأنوس بوده و اين انس را هم از طريق مداومت بر قرائت صحيح کسب نمايند. اما علي رغم اين اصل بديهي و مسلم متأسفانه بايد اذعان کنيم که با گذشت ربع قرن از خواسته رهبر عزيزمان هنوز تا تحقق آن مبني بر اينکه همه مردم بدون استثناء قادر به روخواني قرآن باشند فاصله داريم.
البته در طول سي و پنج سال گذشته فعاليت‌هاي ارزنده و شايسته‌اي در زمينه آموزش قرآن صورت گرفته و بخشي از آحاد جامعه نيز با بهره‌گيري از همين تعليمات توفيقات خوبي در مطالعه کلام الهي بدست آورده‌اند ولي با وجود اين دستاوردهاي مطلوب همچنان برخي خانواده‌ها نمي‌دانند چرا پسر و دخترشان به رغم تحصيلات دانشگاهي در قرائت ساده آيات روحبخش کلام خدا ضعف دارند؟ چرا خود و فرزندانشان در ساير رشته‌هاي زباني و علمي پيشرفت‌هاي چشمگيري داشته‌اند اما در روان خواني قرآن با مشکل مواجهند؟
براي دريافت پاسخ مناسب به اين سؤالات و دغدغه‌هاي بايسته به سراغ تعدادي از معلمان و کارشناسان قرآن رفتيم تا ببينيم مشکل کجاست و چه بايد کرد؟
همه بپذيريم غفلت کرده‌ايم
يک فعال قرآني که بيش از 20 سال سابقه فعاليت قرآني دارد در پاسخ به اين سؤال که چرا با گذشت سه دهه از تغيير «نظام آموزشي هنوز بسياري از دانش‌آموزان و حتي دانشجويان دانشگاه‌ها توانايي روخواني مطلوب قرآن را ندارند، مي‌گويد: «شايد قبل از اينکه لازم باشد به دنبال مقصر بگرديم که چه کسي و يا چه عواملي موجب اين آسيب در فراگيري قرآن‌کريم شده است، بايد هرکدام به سهم خود بپذيريم که در اين زمينه مقصريم و از ظرفيت‌هاي موجود فردي، خانوادگي، مديريتي و... غفلت کرده‌ايم.»
محسن چيني‌فروشان با اشاره به کلاس‌هاي قرآن‌آموزي در دوران پيش از انقلاب مي‌افزايد: «در آن زمان با وجود جو فرهنگي ضداسلامي و نامناسب، هسته‌هاي قرآن‌آموزي در خانه‌ها و مساجد و تکيه ها و هيئات ديني به طور ويژه‌اي رواج داشت و در شکل حتي خصوصي‌تر، والدين خود را بيشتر موظف به ياددهي قرآن مي‌دانستند اما پس از انقلاب شايد برخي خانواده‌ها احساس کرده‌اند که امر آموزش امور ديني و قرآني به فرزندانشان ديگر از عهده آنها خارج شده و صرفا برعهده دولت و حکومت است بنابراين قدري شانه خالي کرده‌اند.»
وي مي‌افزايد: «علاوه بر خانواده، محيط جامعه رکن دومي است که در يادگيري قرآن مي‌توانست نقش ايفا کند. اگر محيط جامعه سمت و سوي قرآني پيدا کند ناخودآگاه بسياري از آحاد ملت به سمت فراگيري قرآن مي‌روند. به طور مثال ما در مقطعي از دهه دوم انقلاب شاهد ترويج موضوع حفظ قرآن از سوي برخي تشکل‌ها و مؤسسات قرآني در سطح گسترده بوديم. مثلا يک مؤسسه براي ترويج حفظ قرآن با استفاده از ضبط‌صوت و هدفن و با تکيه بر نوارهاي استاد پرهيزگار توانست موج وسيعي در کل کشور درباره حفظ قرآن ايجاد نمايد. مسئولان هم از اين موج تا حدودي حمايت کردند، بسياري از خانواده‌ها در آن مقطع وقتي اين فضا را ديدند خواسته يا ناخواسته تشويق شدند تا فرزندانشان را ترغيب به حفظ قرآن نمايند.
اين موضوع حتي از سنين خردسالي يا نوجواني فراتر رفت و بسياري از بزرگسالان نيز به امر حفظ قرآن پرداختند. اما متأسفانه پس از چندي به دليل اينکه فضاي مذکور براساس يک برنامه از پيش طراحي شده نبود و بيشتر شکل هيجاني داشت شاهد افول موضوع حفظ قرآن بوديم در حالي که اگر همان زمان مسئولان امور فرهنگي به هدايت صحيح آن فضا مي‌پرداختند و کار را به صورت يک روش تکاملي و ادامه‌دار دنبال مي‌کردند يقينا ما توفيقات بسيار ارزنده‌اي در موضوع حفظ و قرائت قرآن کسب مي‌کرديم.»
چيني‌فروشان در ادامه با انتقاد از کم‌کاري برخي مسئولان در زمينه توجه به تعليم قرآن در سطح گسترده مي‌افزايد: «اگر مسئولان واقعا بيانات رهبري درباره تعليم قرآن را نصب‌العين خويش قرار مي‌دادند و براي فراگيري کلام الهي در سطح عموم مردم برنامه‌ريزي‌هاي شايسته‌اي مي‌کردند امروز وضعيت ما بهتر از اين بود. همچنين در اين‌باره بايد از نبود نظارت کافي بر برخي مجموعه‌هاي مدعي کار قرآني و نيز واگذاري‌هاي بي‌حساب و کتاب اموال بيت‌المال به برخي افراد نالايق و فاقد صلاحيت گلايه کرد که متاسفانه عده معدودي به اسم قرآن برخي امکانات و بودجه‌هايي را در طول سال‌هاي قبل گرفتند ولي نه تنها فعاليت قرآني چنداني نداشتند بلکه حرف و حديث‌هاي فراواني را نيز آفريدند که بيش از اين به آن نمي‌پردازم.»
استفاده از ظرفيت‌هاي هنري و علمي
يک فعال قرآني با اشاره به ضرورت استفاده از ظرفيت‌هاي علمي و هنري در آموزش قرآن مي‌گويد: «متاسفانه در موضوع آموزش قرآن کمتر از ظرفيت‌هاي هنري و روان‌شناختي بهره گرفته‌ايم. در حالي که ما در آموزش ساير زبان‌ها شاهد استفاده از هنر و خلاقيت هستيم. همچنين نکته مهم ديگري که در امر تسهيل آموزش قرآن بسيار مهم است اينکه هر چقدر ميزان فهم اوليه معناي آيات قرآن در ميان مردم بالا برود به همان نسبت مردم شوق بيشتري براي خواندن متن عربي قرآن خواهند داشت.
مرحوم استاد ما، آقاي سيدهادي محدث(ره) همواره به ما توصيه مي‌کردند که عزيزانم، مردم حلاوت معناي واژگاني که مي‌خواهند تلاوت کنند را نچشيده‌اند لذا اصرار داشتند که حداقل واژه‌هاي آشنا و نزديک به زبان فارسي را بيشتر در اولويت آموزش مخاطبين قرار دهيد.»
وي تصريح مي‌کند: «نکته ديگري که در باب تعليم قرآن مهم است اينکه ما در تعاليم ديني خود دستورات و تاکيدات فراواني بر تلاوت قرآن و آثار مترتب آن بر زندگي روزمره داريم خوشبختانه اين تاکيدات که در منابع حديثي و گنجينه‌هاي روايي ما مثل ميزان الحکمه جلد 10 فراوان آمده و ترجمه شده است به راحتي در اختيار عموم مردم خصوصا نخبگان و اهالي رسانه است بنابراين بايد اين تاکيدات و دستورات با شيوه‌هاي مختلف هنري و رسانه‌اي مدام در جامعه اعلان شود تا مردم بدانند قرائت عادي قرآن حتي براي زندگي معيشتي و دنيوي آنان هم مفيد و موثر است.»
اين فعال قرآني سپس بر پرهيز از نگاه کاسب‌کارانه به مقوله آموزش قرآن تاکيد کرده و مي‌گويد: «اگر نگاه سوداگرانه بر اين مسئله حاکم شود اولا شاهد دفع مخاطب و ثانيا انجام کارهاي تکراري و مشابه خواهيم بود که نتيجه‌اي جز دلزدگي نخواهد داشت.»
دو دليل براي ضعف دانش‌آموزان
يک معلم قرآن مدرسه راهنمايي مي‌گويد: «ناتواني برخي دانش‌آموزان در روخواني قرآن به ذهنيت نادرست برخي خانواده‌ها درباره درس قرآن و نيز ناکارآمدي بعضي از معلمان قرآن برمي‌گردد.»
محسن طيبي با بيان اينکه من معلم قرآن کلاس هفتم جديد يا همان دوم راهنمايي قديم هستم، مي‌افزايد: «وقتي ما در درس قرآن قدري سخت‌گيري مي‌کنيم و مثلا از دانش‌‌آموز مي‌خواهيم که اگر طالب نمره 20 هست بايد برايش تلاش کند بلافاصله برخي خانواده‌ها موضع‌گيري مي‌کنند که مگر مي‌شود نمره درس قرآن بچه من غير از 20 باشد! آنها گمان مي‌کنند که همواره نمره درس قرآن بايد 20 باشد حالا مي‌خواهد فرزندشان قرآن بلد باشد، بخواند يا نه، ولي معلم موظف است که درس قرآن را 20 بدهد! خب اين مسئله ناشي از ذهنيت غلط برخي اولياست. چرا آنها حاضر نيستند اندازه پولي که بابت کلاس زبان فوق‌العاده فرزندشان خرج مي‌کنند براي فراگيري قرآن او هزينه کنند؟ چرا بايد معلم همواره به فرزندشان نمره بالا بدهد؟ آيا همين برخورد را با معلم زبان يا رياضي هم دارند يا نه در آن درس‌ها تلاش مي‌کنند حتي با معلم خصوصي نيز قدري توان فرزندشان را بالا ببرند.»
وي در ادامه مشکل ديگر در زمينه آموزش قرآن مدارس را ناکارآمدي يا سستي بعضي از معلمان قرآن مي‌داند و مي‌گويد: «متاسفانه بعضي از همکاران ما براي تعليم قرآن در مدارس همت چنداني ندارند. مثلا امتحان را جدي نمي‌گيرند و يا براي اوقات کلاس برنامه‌ريزي دقيق نمي‌کنند و آخر سال هم به تمام بچه‌ها نمره بالا مي‌دهند که همين مسئله باعث مي‌شود تا بعضي از دانش‌آموزان در سالهاي بعدي با مشکل جدي در روخواني قرآن مواجه شوند.»
طيبي مي‌افزايد: «اگر معلمان قرآن در کار خويش جدي باشند و مديران مدارس هم از معلمان کار جدي بخواهند مي‌توانيم به آينده طرح فعلي قرآن‌آموزي در مدارس اميدوار باشيم. البته نقش خانواده‌ها نيز در اين ميان مهم است و آنها هم بايد به درس قرآن همچون دروس ديگر اهميت بدهند.»
مثلث سه ضلعي
يک کارشناس امور قرآني معتقد است بحث آموزش قرآن يک مثلث سه ضلعي است که يک ضلعش قرآن آموز، ضلع ديگرش معلم و ضلع سوم آن برنامه آموزشي است.
خانم فشارکي مي‌افزايد: «در حال حاضر مدارس قرآني و کانون‌هاي قرآن در دانشگاه‌ها خيلي خوب کار مي‌کنند ولي بايد اين کارها در طول يکديگر و هماهنگ با هم باشد.»
وي سپس به نقاط ضعف برنامه‌هاي آموزش قرآن اشاره کرده و مي‌گويد: «برنامه‌هاي آموزشي اغلب جذاب نيستند، تنوع ندارند و بعضا خسته‌کننده هستند. مثلا ما چند سال پيش يک تحقيقي روي روش‌هاي آموزش مفاهيم قرآن انجام داديم که در نهايت به اين نتيجه رسيديم که از 5 روش آموزش مفاهيم فقط يک يا حداکثر دو روش آنها مناسب و جذاب بوده و باعث جذب مخاطبان شده است.» اين کارشناس امور قرآني با بيان اينکه اگر مي‌خواهيم کلاس‌هاي قرآن ما پررونق باشد بايد معلمان قرآني فوق‌العاده اخلاق‌مدار باشند، مي‌افزايد: «شيوه‌هاي نوين تدريس و استفاده از ابزارهاي جديد کمک شاياني به معلمان مي‌کند. ضمن اينکه بايد بدانيم هر قاري يا حافظ قرآن هرچند خوب قرائت کند يا حافظ خوبي باشد صرفا نمي‌تواند مربي خوب قرآن باشد بلکه بايد توانمندي‌هاي يک مربي و معلم ماهر قرآن را نيز داشته باشد. به طور مثال مربي موفق قرآني بايد بتواند نشاط لازم را در کلاس يک ساعته  خود ايجاد نمايد.»
وي با بيان اينکه در حال حاضر دوره‌هاي تسهيل‌گري آموزش در رشته‌هاي مختلف با استقبال مواجه شده، ادامه مي‌دهد: «تسهيل‌گري آموزش به نحوه ارتباط با مخاطب برمي‌گردد، هر چند اصل اين موضوع غربي است ولي الان يک گروهي موضوع تسهيل‌گري آموزش را بومي‌سازي کرده‌اند و طي آن به مربي آموزش مي‌دهند که چگونه شور و نشاط را در کلاس‌هاي آموزشي ايجاد نمايد.»
خانم فشارکي درخصوص راهکار فراگيري آموزش قرآن در سطح عموم جامعه هم مي‌گويد: «رسانه ملي يکي از ابزارهاي مهمي است که مي‌تواند در آموزش روخواني قرآن به عموم مردم نقش بارزي ايفا کند. مثلا ببينيد الان هر روز ساعت 7 صبح از راديو آيت‌الکرسي با نواي زيبايي پخش مي‌شود به گمانم بسياري از کساني که در آن مقطع زماني در حال رفتن به سر کار هستند و صداي راديو را از طريق اتوبوس، مترو يا تاکسي مي‌شنوند الان خيلي خوب آيت‌الکرسي بلدند زيرا بيش از يک سال است که روزانه اين آيات در ساعت مقرر از راديو پخش مي‌شود و مخاطبان هم از آن استقبال کرده‌اند.
حالا اگر همين حرکت از رسانه ملي و خصوصا شبکه‌هاي تلويزيوني پربيننده مثل شبکه‌هاي يک، سه و پنج به صورت روزانه و در ساعت مقرر پخش شود شما طي مدت کوتاهي خواهيد ديد که بخش اعظمي از مردم آيت‌الکرسي را از حفظ خواهند بود.»
اين کارشناس قرآني مي‌افزايد: «يکي ديگر از اقداماتي که مي‌توان در فراگيري آموزش قرآن به آن توجه کرد پخش آيات الهي در تمام مراکز عمومي است. مثلا الان در يکي از کشورهاي عربي در تمام پاساژها هر روز صبح در ساعت 9 و پيش از شروع فعاليت خود 10 دقيقه قرآن پخش مي‌شود که همين مسئله باعث شده بسياري از کسبه و مشتريان با آيات‌ الهي مأنوس بوده و در ساعت مقرر اين آيات را همنوا با صوت قاري زمزمه کنند. همچنين يکي ديگر از برنامه‌هاي ساده و کم‌هزينه براي آموزش فراگير قرآن استفاده بهينه از قرآن صبحگاه مدارس است. مديران مدارس بايد اين برنامه صبحگاهي را هدفمند کرده و مثلا براي يک دوره سه ساله طراحي نمايند تا دانش‌آموز در پايان سه سال تحصيل خود در مدرسه مذکور بتواند فقط از ناحيه شنيدن آيات مذکور بخش اعظمي از کلام الهي را فرا گرفته باشد.»
در همين رابطه مي‌توان براي قرآن صبحگاهي دوران سربازي نيز برنامه‌ريزي کرد زيرا سربازان ما طي دو سال تقريبا هر روز برنامه صبحگاه و قرآن صبحگاهي دارند حتي بعضي‌ها شامگاه دارند. بنابراين با يک برنامه‌ريزي خيلي ساده مي‌توان به شکل مطلوب قرآن را در دوره سربازي ترويج داد. مثلا هر روز صبح به مدت چند هفته فقط يک يا دو صفحه از قرآن مدام تکرار شود و بعد از اينکه سربازان با اين آيات کاملا آشنا شدند به سراغ آيات ديگري برويم.
وي در ادامه با بيان اينکه سطح آموزش ضمن خدمت مربيان قرآن در آموزش و پرورش بايد به‌طور جدي ارتقا يابد. مي‌گويد: «دوره‌هاي آموزش ضمن خدمت نبايد فقط براي گذران وقت و رفع تکليف باشد بلکه بايد واقعا روش‌هاي جديد و علمي در اين دوره‌ها ديده شود و حتي معلمان قرآن در اين دوره‌ها مورد ارزيابي دقيق قرار بگيرند و توانمندي‌ها و احيانا ضعفهاي آنها بايد مورد شناسايي قرار گيرد. همچنين دانشگاههاي ما نبايد به کساني که در رشته‌هاي الهيات و قرآني تحصيل مي‌کنند و در زمينه روخواني قرآن ضعف دارند مدرک اتمام تحصيل بدهند حوزه‌هاي علميه نيز به طلابي که در اين باره ضعيف هستند نبايد مدرک بدهند.
از سوي ديگر سطح انتظار مردم از مدارس درباره آموزش قرآن بايد بالا برود و اولياء بايد مديران مدارس را در اين باره مورد سؤال قرار دهند تا مديران هم مجبور شوند به سراغ معلمان قوي و توانمند بروند.
همچنين حوزه‌هاي علميه نيز بايد مددکار مديران مدارس باشند و ضمن تقويت طلاب خود در زمينه علوم قرآني آنها را تشويق به همکاري با مدارس نمايند. خلاصه‌ اين زنجيره بايد مدام تقويت شده و همزمان بر مهارت‌افزايي معلمان افزوده شود.»