kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۹۸۸۱
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۱۹

دولت در پنج سال گذشته به هشدارهای کارشناسان اقتصادی گوش نکرد(خبر ویژه)

یک کارشناس اقتصادی حامی دولت می‌گوید: دولت، به سودای برجام، پنج سال فرصت اصلاح اقتصادی را از دست داد.

علی سرزعیم در گفت‌وگو با فرارو اظهار داشت: آقای خاتمی حاضر نشد در اقتصاد اصلاحات جدی بکند و سعی کرد با مشکلات مماشات کند و این کار سخت را به دوره بعد محول کند. وی می‌افزاید: دولت آقای روحانی هم تصمیمات جدی برای اصلاح اقتصادی نگرفت، بلکه با این بیماری کمابیش کنار آمد. تحریم‌ها روی همین بدن نحیف سوار شد و این اقتصاد به واسطه این بیماری آسیب‌پذیرتر شد و به همین دلیل تحریم شدیم.
وقتی تحریم‌ها رفع شد، به دولتمردان گفتیم الان وقت درمان این بیماری است. می‌گفتیم برجام و روابط خارجی شرط لازم برای اصلاحات است، اما شرط کافی نیست. این ذهنیت وجود داشت که اصلاح وضعیت اقتصادی ما عمدتاً با سرمایه‌گذاری خارجی ممکن است. وی می‌افزاید: دولت می‌گوید وقتی مردم راغب نیستند چرا من بدنام شوم؟ البته بماند که در خود دولت هم عده‌ای اصلاً راغب نبودند. این افراد بیش از آنکه مسئول اقتصادی باشند سیاستمدار بودند و روشن است که سیاستمدار هم دنبال محبوبیت است خصوصاً محبوبیتی که در کوتاه‌مدت به کارش می‌آید. مجموعه این‌ها باعث شد که پیوسته بیماری اقتصاد عود کند. ما انتظار وخیم شدن اوضاع را داشتیم، اما تحلیل‌مان این بود که این شرایط بد از آخر سال 98 اتفاق می‌افتد. به نظرم حتی اگر تحریم‌ها نبود این شرایط سال آینده اتفاق می‌افتاد. بحران‌ها آنقدر بزرگ شده بود که اثر خود را در تورم و نرخ ارز می‌گذاشت. بودجه نفتی هم تا اندازه‌ای می‌توانست شرایط را نگه دارد. برخی تصور می‌کردند ما می‌توانیم این مشکلات را به دولت بعد بیندازیم و دوام بیاوریم. اما این فرض از همه جهت غلط بود. هم اخلاقاً درست نیست، زیرا باید مسائل را در زمان خود حل کرد و هم آن‌که سرعت بزرگ شدن مشکلات آنقدر زیاد بود که این کار عملاً امکان‌پذیر نبود. تحریم‌ها به خاطر این‌که ما آسیب‌پذیر بودیم رخ داد نه آنکه، چون تحریم‌ها رخ داد ما آسیب‌پذیر شدیم.
سرزعیم می‌گوید: دولت، درمان را عقب انداخت و اینگونه بود که چهار پنج سال فرصت اصلاح از دست رفت.
این کارشناس اقتصادی می‌افزاید: نقطه ضعف این دولت هم در تیم اقتصادی آن است. ما جزو کسانی بودیم که در حمایت از آقای روحانی در انتخابات اقدام کردیم و بیانیه امضا کردیم. ما در آن بیانیه به مردم نگفتیم به روحانی رأی بدهید که کشور گل و بلبل شود. اگر آن بیانیه را بازخوانی بکنید می‌بینید ما اقتصاددانان در آن نامه نوشته بودیم اقتصاد ما در آستانه بحران‌های بزرگ است. ما گفتیم ما اقتصاددانان تصور می‌کنیم آقای روحانی بهتر از بقیه کاندیداها می‌تواند برای حل بحران‌ها اقدام کند. به همین دلیل بعد از پیروزی آقای روحانی در سال 96 هم نامه‌ای با 71 امضا خطاب به ایشان نوشتیم و  گفتیم شرایط ما رو به وخامت است و آقای سیف و نوبخت هیچ کدام برای ادامه کار مناسب نیستند. این تحلیل اقتصاددانان در شرایطی بود که بحث تحریم مطرح نبود. اما متأسفانه به هر دلیلی این کار انجام نشد.
شامه دولت که باید احساس می‌کرد که شرایط سختی پیش‌رو داریم و باید آمادگی پیدا کنیم این مسائل را احساس نکرد. نه تنها احساس نکرد که متأسفانه عقب‌تر از جامعه هم بود. این خیلی بد است که توده مردمی که درس نخوانده‌اند و سواد اقتصادی ندارد فهمیدند نرخ ارز ماندگار نیست و با کارت ملی می‌رفتند ارز ارزان می‌خریدند؛ اما خود سیاستگذار این را متوجه نمی‌شد. این برای دولت قابل بخشش نیست که توده مردم و عوام تحلیل درستی داشته باشند، اما دولت سیستماتیک تحلیل غلط داشته باشد. به این ترتیب مشخص می‌شود که این تیم اقتصادی اشکال دارد. معلوم است که این ترتیبات باید اصلاح شود.
 سرزعیم گفت: یک سری سیاستمدار هم داریم که کلا از اقتصاد هیچی نمی‌دانند. اینها، چون آن «بصیرت در نظر» را ندارند در عمل مذبذب می‌شوند. مثل آقای خاتمی. آقای خاتمی چه کار می‌کرد؟ می‌گفت: من یک وزیر را از این جریان می‌گذارم، فلان وزیر را از آن جریان و وزیر دیگرم را از آن یکی جریان می‌گذارم. فکر می‌کرد این‌ها همدیگر را خنثی می‌کنند و معدلش چیز خوبی می‌شود. اما معدل یک چیز درست و یک چیز غلط، نصفه غلط است. خاتمی وسط داستان را می‌گرفت و این شیوه کار او بود!
وی خاطرنشان کرد: همین که گشایش برجام اتفاق افتاد واگرایی در کابینه اتفاق افتاد. یک عده می‌گفتند نیلی لیبرال و آن یکی فلان است. نوبخت، طیب‌نیا و سیف هر کدام راه خودشان را می‌رفتند. طیب‌نیا علیه آن یکی‌ها نامه می‌نوشت. نهاوندیان هم می‌گفت: اصلا خودم معتدلم. متأسفانه این انسجام وجود نداشت و ندارد.
 برادر من! اقتصاد که اینجوری نیست که حرف‌ها را بشنوی و از بین آن‌ها گزینه خوب را انتخاب کنی. قطعا گول می‌خوری و قطعا در بین حرف‌های به ظاهر زیبا مردد می‌شوی. همه می‌آیند دیدگاه خودشان را چنان با زیبایی عرضه می‌کنند که تو با خودت می‌گویی هم این درست است و هم آن؛ بنابراین شک می‌کنی و مذبذب عمل می‌کنی. بعد چه می‌شود؟ یک تکه از حرف آن را عمل می‌کنی و یک تکه از حرف آن یکی. در مجموع می‌بینی که هیچ انسجام سیاستی در کار نیست. زمان هم در ظاهر خیلی بلند است. اما چهار سال در سیاست‌گذاری خیلی کوتاه است. کشور‌های آسیای جنوب شرقی که توسعه پیدا کردند، سه دهه سیاستی را پیوسته اجرا می‌کردند تا به ثمر می‌نشست.
سرزعیم معتقد است: ... من تعجب می‌کنم که چرا از 1393 و بعد از برجام حرکت به سمت اصلاحات اقتصادی اتفاق نیفتاد. ما که داشتیم به سرعت به سمت بحران می‌رفتیم. شاید توده مردم نمی‌دانستند، اما به خیلی از مسئولان گفته شده بود و نمی‌توانند ادعا کنند که نمی‌دانستند به آنها گفته شده بود، اما باور نمی‌کردند به این زودی رخ دهد.
سازمان برنامه نمی‌تواند بگوید من وضعیت فعلی را پیش‌بینی نمی‌کردم، زیرا باید افق‌های جلوتر را می‌دید و اگر ندیده و امروزه شوکه و متعجب شده معلوم است که کارش را درست انجام نداده است. به نظر می‌رسد تغییرات این بخش در درجه نخست اولویت قرار دارد. اگر احتیاجی به تفکر بلندمدت و استراتژیک نداشتیم، چرا «سازمان برنامه و بودجه» تأسیس کردیم؟ باقی وزارتخانه‌ها و دستگاه‌هاکه افق‌های یک ساله را به خوبی رصد و پایش می‌کنند.
در بانک مرکزی هم حتماً باید تغییرات جدی صورت گیرد. این تشکیلات تخصص ویژه‌ای در وتوی هرگونه پیشنهادی برای اصلاح وضعیت نظام بانکی و وضعیت ارزی و پولی بوده است.