تاریخ تمدن اسلامی- ۵۳
هنر؛ فصل جداییناپذیر از اسلام
5000 حمام تنها در یک بخش از مرکز تمدن اسلامی قرن سوم!
یکی از عناصر شهرهای اسلامی در کنار مساجد، حمامها بودند. آنچه که حتی بعضا در اروپا و در برخی کشورها مانند فرانسه تا اواخر قرن هجدهم نیز مورد نفرت بود. در تمدن اسلامی، حمامها نه فقط محل پاکی و نظافت، بلکه مکان طهارت مذهبی و برخی اعمال بهداشتی درمانی همچون حجامت و دندان کشیدن و سلمانی هم بود و برخی از اجتماعات محلی هم برای حل مشکلات در همین حمامها برپا میشد. مسلمانان در طول تاریخ تمدن اسلامی به حمام اهمیت فراوانی میدادند و گاهی چندبار در روز به حمام میرفتند. این در حالی بود که صلیبیون در سرزمینهای اسلامی، وقتی چنین برخوردی از مسلمانان را با حمام میدیدند، برایشان تعجب انگیز بود که این آدمها چه میکنند؟! همین صلیبیون و اخلاف غربی آنها در سالهای بعد نیز بو و نشانی از حمام نبردند و در سدههای اخیر نهایتا در بشکه یا در رودخاته خود را میشستند! اما اهمیت دادن مسلمانان به حمام در آن حد بود که در همان قرون اولیه و به خصوص قرون 4 و 5 هجری، تعداد بسیاری حمام در شهرها و تعداد زیادی هم به طور خصوصی در خانهها ساخته شد.
آدام متز (نویسنده و مستشرق آلمانی) در کتاب«رنسانس اسلامی» درباره حمامهای بغداد در قرن سوم هجری مینویسد:
«... در قرن سوم تنها در سمت شرقی بغداد پنج هزار حمام وجود داشت و در نیمه اول قرن چهارم، تعداد حمامها در شرق و غرب بغداد به ده هزار میرسید. در نیمه دوم قرن چهارم به پنج هزار کاهش یافت و همچنان رو به کاستی بود تا آنکه در قرن ششم تعداد حمامهای بغداد را هزار نوشتهاند. پشت بام و دیوار حمامها را به قیر میاندودند که از منبعی بین بصره و کوفه بدست میآمد...
اما در مصر به حمام سازی مانند شام توجه فراوان نمیشد. مقریزی تعداد حمامهای فسطاط را یکهزار و هفتاد باب نوشته است و به سال 685 در قاهره 80 حمام وجود داشت. خدمه حمام حداقل 5 نفر بودند: حمامی، دلاک، زبالهای یا هیزم کش، تونبان و آبکش...»
6400 مدرسه و 16600 حمام در ری
ژان شاردن نیز در حال گذر از کنار شهر ری، درباره حمامها و مدارس این شهر مهم تمدن اسلامی مینویسد:
«تعریفات فوق العاده حیرت آوری که از ری میکنند، باور کردنی نیست. ولی با وجود این، مورد تصدیق تمام تاریخ نویسان است، به علاوه، عدهای نیز با مشاهدات عینی خود، آنها را تایید میکنند. در«علم معرفه البلدان ایرانی» آمده است که در دوره خلافت مهدی بالله ابومحمد دوانیقی که در سده نهم میلادی (قرن سوم هجری) میزیسته، بلده ری به نود و شش بخش و ناحیه قسمت میشده است و در هریک از بخشها چهل و شش خیابان و در هر خیابانی چهارصد باب خانه باغچه و ده باب مسجد وجود داشته است.6400 باب مدرسه، 16600 باب گرمابه، 15000 مناره مسجد، 12000 آسیاب، 1700 رشته آب چشمه، 13000 باب کاروانسرا، آبادی این سواد اعظم را تشکیل میداده است...»
فصل یازدهم: هنر و رسانه
یکی از تحریفات مورخین و تاریخ پردازان غرب، جعل دروغی مبنی بر مخالفت قرآن و دین اسلام با هنر بوده است. چنانچه همین امروز هم یکی از افرادی که به نام هنرمند، در صفوف دشمنان ملت ایران قرار گرفت در اظهار نظری خام و ساده لوحانه و غیر کارشناسی گفته بود که:
«... اینها (حاکمان نظام جمهوری اسلامی) 1400 سال است که با هنر مخالف هستند...»!
واضح است که نظام جمهوری اسلامی 1400 سال عمر ندارد و احتمالا نظر هنرمند یاد شدهاشاره به اصل اسلام بوده که تاریخی بیش از 1400 سال دارد و در اینجا وی هر دو مقوله اسلام و نظام جمهوری اسلامی را یکی گرفته است. این درحالی است که ماندگارترین و جهانیترین هنرهای قرون اخیر از آثار هنرمندان مسلمان بوده است؛ از بنای زیبای مسجد شیخ لطف الله اصفهان گرفته تا دیواناشعار حافظ و مثنوی معنوی که دریایی از هنر و معنا و اندیشههای نغز است و تا هنرهای ظریف و شگفت انگیزی مانند مینا کاری و خاتم کاری و منبت کاری و معرق و... که هریک جایگاه رفیعی در جهان هنر دارد. برخلاف آواز فرد یاد شده که حتی در سرزمین خودش نیز با امّا و اگر مواجه بوده است.
مرحوم علامه محمد تقی جعفری در مقاله«هنر و دین» شکل کلی تری از نگاه اسلام به هنر را ارائه میدهد. او برای هنر 3 قطب در نظر میگیرد که قطب اول و دوم را به احساس و عقل انسان ارتباط میدهد و قطب سوم را وجود عینی هنر در جهان خارجی میداند. یعنی مرحلهای که هنر با مردم جامعه ارتباط برقرار میسازد. وی مینویسد:
«... اگر هدف از به وجود آوردن یک اثر هنرى، جریان دادن آن احساس والاى سازنده از قطب (یا مرحله دوم) و وارد کردن نتیجه آن احساس به قطب سوم (یامرحله سوم) برداشتن گامى مثبت در تقلیل دردها و ناگوارى هاى مردم و اصلاح و تنظیم و شکوفا ساختن زندگى آنان در «حیات معقول» (حیات طیبه، حیات قابل استناد به خدا: و محیاى و مماتى لله رب العالمین) باشد، نه تنها چنین هنرى دینى و اسلامى است، بلکه از یک مطلوبیت والایى برخوردار است که در صورت جدى بودن مطلوبیت آن، یکى از واجبات محسوب مى شود. این است قانون کلى هنر
از دیدگاه دین...»
علامه جعفری در مقاله «فلسفه هنر از دیدگاه اسلام» درباره توجه قرآن به هنر از طریق دعوت به تماشا و مشاهده زیباییهای جهان مینویسد:
«... اگر هنرمندان به اضافه بعد زیبای عالم طبیعت، بعد هندسی و ریاضی آن را در نظر ميگرفتند و موضعگیری انسان را در طبیعت درك ميكردند، زیبایی ماه را پس از ورود انسان به ماه، از آن حذف نميكردند. این خطایی است ناشی از تك بعدی فكری هنرمند در عالم طبیعت. اما بعد زیبایی جهان هستی، در آیاتی از قرآن مجید و دیگر منابع اسلامی آمده است كه ما در بخش اول از این كتاب آوردهایم، از آن جمله:
«اِنّا زَینَّا الْسَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِبِ.»(سوره الصافات، آیه 6) آسمان دنیا را با زینت ستارگان آراستیم.»
«حَتَّی اِذا اَخَذَتِ الاَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّینَتْ.»( سوره یونس، آیه 24) تا هنگامی كه زمین زیبایی خود را گرفته و آراسته شد.»
«اَفَلَمْ ینْظُرُوا اِلَی الْسَّماءِ فَوقَهُمْ كَیفَ بَنَیناها وَ زَینَّاها.»( سوره ق، آیه 6) آیا به آسمان در بالای سرشان ننگریستهاند كه آنرا چگونه ساختیم و با زیبایی آراستیم.»
ملاحظه ميشود كه آیات قرآن، زیبایی را، هم در زمین و هم در آسمانها مطرح نموده و دستور به نظاره در آنها را صادر كرده است. بنابراین پدیده زیبایی در جهان هستی از اهمیت كامل برخوردار است. مسلم است كه اگر خداوند برای انسان غریزه زیباجویی و زیبایابی را نداده بود، دستور به توجه به زیبایی نميداد به راستی اگر جهان هستی از نمود زیبایی خالی بود، نیمی از دریافتهای مفید انسانها معدوم ميگشت...
سید قطب متفکر تاریخ معاصر اسلام، اساسا قرآن کریم را یک تصویر هنری ناب میداند که با استفاده از اسلوب هنری و فنی خاص برای تاثیر بر قلوب از کلمات و واژهها، تصاویری هنری بوجود آورده است. او در توضیح مراحل مختلف تاثیر گذاری قرآن، پس از مراحل دریافت فطری و دریافت علمی، به مرحله دریافت هنری میرسد و مینویسد:
«...این مرحله، مرحله ادراك خصایص عمومی وهمگانی است و پیشینیان هرگز به آن دست نیافته اند، نه در ادب عربی و نه در قرآن. به همین جهت، كار و برنامه شان در مزایای قرآن، دست نخورده و پنهان مانده. پس باید برای بررسی تعبیر این كتاب جلیل (قرآن كریم) از راه و روش نوینی وارد شد و از بحث و تلاش و بیان از اصول همگانی و از جمال فنی و هنری قرآنی، آن طور كه هست به تلاش پرداخت و از سیما نگاریهای مخصوص قرآن - كه امتیاز بخش این جمال است كه آن را از هر جمالی كه تا كنون از ادبیات عرب یاد دارد، ممتاز میگرداند و اعجاز فنی و هنری تفسیر میكند، آن هم تفسیری كه از این سیماگریهای بینظیر در قرآن كریم است - یاری جست...اولین باری كه عرب با جمال هنری قرآن آشنا شد، در عمق احساساتش فرو رفت و جانش را تكان داد...
سید قطب، اضافه میکند:
«... قرآن، معجزهای زیبا و نفیسترین نسخهای است كه در بین كتابهای عربی جای دارد... اگر قرآن از انبوه تفسیرهای لغوی، نحوی، فقهی، تاریخی... جدا شود، زیباییهای پنهانش آشكار میشود و جلوههای هنری آن بروز میكند...»
سید قطب چندین بار این حقیقت را تكرار كرده است كه مراد وی در «مكتب نوین قرآنی» پژوهش در قرآن با رویكرد هنری، ادبی وزیبایی شناسانه است و نیز بیان كرده كه پژوهش قرآن كریم، با این عنایت درواقع یك پژوهش هنری ـ ادبی است، چنان كه در مقدمه كتاب «مشاهد القیامه فی القرآن» تأكید میكند كه وی در اسلوب و تعبیر قرآن كریم از نگاه یك ناقد ادبی مینگرد و در آن به درنگ مینشیند:
«... هدف من در این كار، یك هدف هنری محض است، از این روی در آن چیز از درایت یك ناقد ادبی مستقل بهره نمیبرم اما اگر در سرانجام كار قداست هنر و قداست دین، در این تحقیق در یك مسیر قرار گرفتند، این چیزی نیست كه من آن را از ابتدا خواسته باشم...»
یکی از عناصر شهرهای اسلامی در کنار مساجد، حمامها بودند. آنچه که حتی بعضا در اروپا و در برخی کشورها مانند فرانسه تا اواخر قرن هجدهم نیز مورد نفرت بود. در تمدن اسلامی، حمامها نه فقط محل پاکی و نظافت، بلکه مکان طهارت مذهبی و برخی اعمال بهداشتی درمانی همچون حجامت و دندان کشیدن و سلمانی هم بود و برخی از اجتماعات محلی هم برای حل مشکلات در همین حمامها برپا میشد. مسلمانان در طول تاریخ تمدن اسلامی به حمام اهمیت فراوانی میدادند و گاهی چندبار در روز به حمام میرفتند. این در حالی بود که صلیبیون در سرزمینهای اسلامی، وقتی چنین برخوردی از مسلمانان را با حمام میدیدند، برایشان تعجب انگیز بود که این آدمها چه میکنند؟! همین صلیبیون و اخلاف غربی آنها در سالهای بعد نیز بو و نشانی از حمام نبردند و در سدههای اخیر نهایتا در بشکه یا در رودخاته خود را میشستند! اما اهمیت دادن مسلمانان به حمام در آن حد بود که در همان قرون اولیه و به خصوص قرون 4 و 5 هجری، تعداد بسیاری حمام در شهرها و تعداد زیادی هم به طور خصوصی در خانهها ساخته شد.
آدام متز (نویسنده و مستشرق آلمانی) در کتاب«رنسانس اسلامی» درباره حمامهای بغداد در قرن سوم هجری مینویسد:
«... در قرن سوم تنها در سمت شرقی بغداد پنج هزار حمام وجود داشت و در نیمه اول قرن چهارم، تعداد حمامها در شرق و غرب بغداد به ده هزار میرسید. در نیمه دوم قرن چهارم به پنج هزار کاهش یافت و همچنان رو به کاستی بود تا آنکه در قرن ششم تعداد حمامهای بغداد را هزار نوشتهاند. پشت بام و دیوار حمامها را به قیر میاندودند که از منبعی بین بصره و کوفه بدست میآمد...
اما در مصر به حمام سازی مانند شام توجه فراوان نمیشد. مقریزی تعداد حمامهای فسطاط را یکهزار و هفتاد باب نوشته است و به سال 685 در قاهره 80 حمام وجود داشت. خدمه حمام حداقل 5 نفر بودند: حمامی، دلاک، زبالهای یا هیزم کش، تونبان و آبکش...»
6400 مدرسه و 16600 حمام در ری
ژان شاردن نیز در حال گذر از کنار شهر ری، درباره حمامها و مدارس این شهر مهم تمدن اسلامی مینویسد:
«تعریفات فوق العاده حیرت آوری که از ری میکنند، باور کردنی نیست. ولی با وجود این، مورد تصدیق تمام تاریخ نویسان است، به علاوه، عدهای نیز با مشاهدات عینی خود، آنها را تایید میکنند. در«علم معرفه البلدان ایرانی» آمده است که در دوره خلافت مهدی بالله ابومحمد دوانیقی که در سده نهم میلادی (قرن سوم هجری) میزیسته، بلده ری به نود و شش بخش و ناحیه قسمت میشده است و در هریک از بخشها چهل و شش خیابان و در هر خیابانی چهارصد باب خانه باغچه و ده باب مسجد وجود داشته است.6400 باب مدرسه، 16600 باب گرمابه، 15000 مناره مسجد، 12000 آسیاب، 1700 رشته آب چشمه، 13000 باب کاروانسرا، آبادی این سواد اعظم را تشکیل میداده است...»
فصل یازدهم: هنر و رسانه
یکی از تحریفات مورخین و تاریخ پردازان غرب، جعل دروغی مبنی بر مخالفت قرآن و دین اسلام با هنر بوده است. چنانچه همین امروز هم یکی از افرادی که به نام هنرمند، در صفوف دشمنان ملت ایران قرار گرفت در اظهار نظری خام و ساده لوحانه و غیر کارشناسی گفته بود که:
«... اینها (حاکمان نظام جمهوری اسلامی) 1400 سال است که با هنر مخالف هستند...»!
واضح است که نظام جمهوری اسلامی 1400 سال عمر ندارد و احتمالا نظر هنرمند یاد شدهاشاره به اصل اسلام بوده که تاریخی بیش از 1400 سال دارد و در اینجا وی هر دو مقوله اسلام و نظام جمهوری اسلامی را یکی گرفته است. این درحالی است که ماندگارترین و جهانیترین هنرهای قرون اخیر از آثار هنرمندان مسلمان بوده است؛ از بنای زیبای مسجد شیخ لطف الله اصفهان گرفته تا دیواناشعار حافظ و مثنوی معنوی که دریایی از هنر و معنا و اندیشههای نغز است و تا هنرهای ظریف و شگفت انگیزی مانند مینا کاری و خاتم کاری و منبت کاری و معرق و... که هریک جایگاه رفیعی در جهان هنر دارد. برخلاف آواز فرد یاد شده که حتی در سرزمین خودش نیز با امّا و اگر مواجه بوده است.
مرحوم علامه محمد تقی جعفری در مقاله«هنر و دین» شکل کلی تری از نگاه اسلام به هنر را ارائه میدهد. او برای هنر 3 قطب در نظر میگیرد که قطب اول و دوم را به احساس و عقل انسان ارتباط میدهد و قطب سوم را وجود عینی هنر در جهان خارجی میداند. یعنی مرحلهای که هنر با مردم جامعه ارتباط برقرار میسازد. وی مینویسد:
«... اگر هدف از به وجود آوردن یک اثر هنرى، جریان دادن آن احساس والاى سازنده از قطب (یا مرحله دوم) و وارد کردن نتیجه آن احساس به قطب سوم (یامرحله سوم) برداشتن گامى مثبت در تقلیل دردها و ناگوارى هاى مردم و اصلاح و تنظیم و شکوفا ساختن زندگى آنان در «حیات معقول» (حیات طیبه، حیات قابل استناد به خدا: و محیاى و مماتى لله رب العالمین) باشد، نه تنها چنین هنرى دینى و اسلامى است، بلکه از یک مطلوبیت والایى برخوردار است که در صورت جدى بودن مطلوبیت آن، یکى از واجبات محسوب مى شود. این است قانون کلى هنر
از دیدگاه دین...»
علامه جعفری در مقاله «فلسفه هنر از دیدگاه اسلام» درباره توجه قرآن به هنر از طریق دعوت به تماشا و مشاهده زیباییهای جهان مینویسد:
«... اگر هنرمندان به اضافه بعد زیبای عالم طبیعت، بعد هندسی و ریاضی آن را در نظر ميگرفتند و موضعگیری انسان را در طبیعت درك ميكردند، زیبایی ماه را پس از ورود انسان به ماه، از آن حذف نميكردند. این خطایی است ناشی از تك بعدی فكری هنرمند در عالم طبیعت. اما بعد زیبایی جهان هستی، در آیاتی از قرآن مجید و دیگر منابع اسلامی آمده است كه ما در بخش اول از این كتاب آوردهایم، از آن جمله:
«اِنّا زَینَّا الْسَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِبِ.»(سوره الصافات، آیه 6) آسمان دنیا را با زینت ستارگان آراستیم.»
«حَتَّی اِذا اَخَذَتِ الاَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّینَتْ.»( سوره یونس، آیه 24) تا هنگامی كه زمین زیبایی خود را گرفته و آراسته شد.»
«اَفَلَمْ ینْظُرُوا اِلَی الْسَّماءِ فَوقَهُمْ كَیفَ بَنَیناها وَ زَینَّاها.»( سوره ق، آیه 6) آیا به آسمان در بالای سرشان ننگریستهاند كه آنرا چگونه ساختیم و با زیبایی آراستیم.»
ملاحظه ميشود كه آیات قرآن، زیبایی را، هم در زمین و هم در آسمانها مطرح نموده و دستور به نظاره در آنها را صادر كرده است. بنابراین پدیده زیبایی در جهان هستی از اهمیت كامل برخوردار است. مسلم است كه اگر خداوند برای انسان غریزه زیباجویی و زیبایابی را نداده بود، دستور به توجه به زیبایی نميداد به راستی اگر جهان هستی از نمود زیبایی خالی بود، نیمی از دریافتهای مفید انسانها معدوم ميگشت...
سید قطب متفکر تاریخ معاصر اسلام، اساسا قرآن کریم را یک تصویر هنری ناب میداند که با استفاده از اسلوب هنری و فنی خاص برای تاثیر بر قلوب از کلمات و واژهها، تصاویری هنری بوجود آورده است. او در توضیح مراحل مختلف تاثیر گذاری قرآن، پس از مراحل دریافت فطری و دریافت علمی، به مرحله دریافت هنری میرسد و مینویسد:
«...این مرحله، مرحله ادراك خصایص عمومی وهمگانی است و پیشینیان هرگز به آن دست نیافته اند، نه در ادب عربی و نه در قرآن. به همین جهت، كار و برنامه شان در مزایای قرآن، دست نخورده و پنهان مانده. پس باید برای بررسی تعبیر این كتاب جلیل (قرآن كریم) از راه و روش نوینی وارد شد و از بحث و تلاش و بیان از اصول همگانی و از جمال فنی و هنری قرآنی، آن طور كه هست به تلاش پرداخت و از سیما نگاریهای مخصوص قرآن - كه امتیاز بخش این جمال است كه آن را از هر جمالی كه تا كنون از ادبیات عرب یاد دارد، ممتاز میگرداند و اعجاز فنی و هنری تفسیر میكند، آن هم تفسیری كه از این سیماگریهای بینظیر در قرآن كریم است - یاری جست...اولین باری كه عرب با جمال هنری قرآن آشنا شد، در عمق احساساتش فرو رفت و جانش را تكان داد...
سید قطب، اضافه میکند:
«... قرآن، معجزهای زیبا و نفیسترین نسخهای است كه در بین كتابهای عربی جای دارد... اگر قرآن از انبوه تفسیرهای لغوی، نحوی، فقهی، تاریخی... جدا شود، زیباییهای پنهانش آشكار میشود و جلوههای هنری آن بروز میكند...»
سید قطب چندین بار این حقیقت را تكرار كرده است كه مراد وی در «مكتب نوین قرآنی» پژوهش در قرآن با رویكرد هنری، ادبی وزیبایی شناسانه است و نیز بیان كرده كه پژوهش قرآن كریم، با این عنایت درواقع یك پژوهش هنری ـ ادبی است، چنان كه در مقدمه كتاب «مشاهد القیامه فی القرآن» تأكید میكند كه وی در اسلوب و تعبیر قرآن كریم از نگاه یك ناقد ادبی مینگرد و در آن به درنگ مینشیند:
«... هدف من در این كار، یك هدف هنری محض است، از این روی در آن چیز از درایت یك ناقد ادبی مستقل بهره نمیبرم اما اگر در سرانجام كار قداست هنر و قداست دین، در این تحقیق در یك مسیر قرار گرفتند، این چیزی نیست كه من آن را از ابتدا خواسته باشم...»