kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۴۲۴
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۸
با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)

در سرداب حمام

شبی که در نماز جماعت رهبر معظم انقلاب حاضر شده بودم، دیدم پیرزنی با دو عصای چوبی در صف آخر نشسته و به دیوار تکیه داده است. پیرزن بعد از تمام شدن نماز، با عصاهای خود، آهسته آهسته جلو آمد و در مقابل معظم‌له ایستاد و مانند مادری که با فرزندش صحبت می‌کند، با آقا شروع به حرف زدن کرد و در خلال صحبت گفت: یک ساک هدایا آورده‌ام. بعد، دست در آن کیف برد، یکی‌یکی هدیه‌ها را به ایشان نشان داد و گفت: این مال شما، این مال بچه‌ها و... خیلی خودمانی با آقا صحبت کرد.
من شاهد بودم که رهبر انقلاب هم خیلی با این مادر گرم گرفتند. پس از گفتگو معظم‌له به ما فرمودند: این خانم، مادر دو شهید است! وی در یکی از دیدارهای آقا که به منزل وی رفته بودند، با آیت‌الله خامنه‌ای آشنا شده بود. یکی از برنامه‌های منظم رهبری، سرکشی به منازل شهداست. این برنامه هرگز ترک نمی‌شود. در همین برنامه، روزی معظم‌له به خانه این خانم- مادر دو شهید- می‌روند. وی کارگر حمام بود. خانه آنها نیز در سرداب حمام قرار داشت. آقا به دیدن این پیرزن می‌روند و به وی می‌فرمایند، هر زمانی که به مشکلی برخوردی، به دفتر ما مراجعه کن!
در کجای دنیا چنین چیزی پیدا می‌شود؟ من در بعضی از کشورها دیده‌ام که هنگام عبور رئیس‌جمهور از یک خیابان، شصت، هفتاد ماشین او را اسکورت می‌کنند، ولی در کشور ما به برکت اسلام، رهبر به دیدن مادر شهید می‌رود.
__________________
(کتاب پرتوی از خورشید، علی شیرازی، ج8، ص91)