آفتهای اخلاقی انسان(خوان حکمت)
وجود مبارک امیر المومنین(ع) در نهجالبلاغه فرمود: «الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَهٌ»؛(1)؛ بخل ننگ است و ترس، مایه نقصان، فرمود بخل آن است که آدم بخشش نداشته باشد، آنچه را که به دست آمده براي اينکه مبادا در آينده به آن نياز داشته باشد در موارد لازم نبخشد. فرمود: آن کسي که بخيل است تحت حمايت و هدايت و رهبري شيطان است، چون «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» (2)، يعني شیطان در درون ما وسوسه ميکند که اگر شما در اين راه خير کمک کرديد چه کسي به شما کمک ميکند، چه کسي آينده شما را تأمين ميکند؟
خود ذات اقدس اله در قرآن فرمود: «مَا أَنفَقْتُم مِن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ»؛ شما هر چه (در راه رضای حق) انفاق کنید خدا به شما عوض میبخشد(3) امام جواد(ع)يک بيان نوراني دارد که تفسير همين آیه است؛ فرمود: «مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّه»؛کسى که یقین به پاداش دارد؛ در بخشش، سخاوتمند است.(4)؛ فرمود: اينکه در قرآن آمده است آنچه را شما در راه خدا انفاق ميکنيد خدا جانشين آن را فراهم ميکند، اين جانشيني همزمان است. الآن اگر باراني بيايد جايي سنگي فرو برود، شما اين سنگ را از اين باغ بخواهيد برداريد، چالهاي ميماند، شايد تا يکسال يا بيشتر طول ميکشد تا اين چاله پر بشود؛ اما يک سطل آب که از رودخانه ميگيريد همان زمان پر ميشود. «خَلَف» يعني اين، نه اينکه خالي بماند و بعد از يکسال پر بشود. فرمود: آنچه را که شما برداشتيد فوراً خدا جايش ميگذارد، حالا ممکن است بعد به شما برسد یا بعد شما متوجه بشويد. اگر شما سنگي از داخل باغچه برداشتيد به هر حال جايش خالي است. يک سال بعد پر میشود اين خَلف نيست، خالي است، بعد از يکسال پر ميشود؛ اما يک سطل آب که از رودخانه برداريد جاي آن همان زمان پر ميشود. ببينيد اگر يک لحظه آدم از خدا غفلت کند؛ اگر انسان کمتر از يک ثانيه از خدا غافل باشد زمانش همين است. ببينيد چطور خدا آدم را ميگيرد؟! با يک نفس کشيدن؛ آن وقت ما اين هستيم. با يک نفس کشيدن آدم بالا را پايين ميکند، پايين را بالا ميکند، نفي را اثبات ميکند، اثبات را نفی ميکند. تمام حالات ما بايد در دست او باشد. گاهي هم خدا نشان ميدهد ميگويد تو، اين هستي. پس معلوم ميشود اين زبان درست است که در اختيار ماست؛ اما ما و زبان ما در اختيار ديگري هستيم. اين چشم درست است در اختيار ماست، ولی ما و چشم ما در اختيار ديگري هستيم، اين هستيم!
اعضای انسان؛ سربازان خدا
اگر ما اين هستيم، حضرت امير(ع) دریک بيان نوراني فرمود: «جَوَارِحُكُمْ جُنُودُه... وَ خَلَوَاتُكُمْ عِيَانُه»؛(5) فرمود: خدا اگر کسي را خواست بگيرد، از جاي ديگر لشکر نميآورد. اعضا و جوارح خود انسان سربازان خدا هستند؛ حرفي ميزند رسوا ميشود، جايي را امضا ميکند رسوا ميشود، جايي نبايد برود رسوا ميشود. اين طور نيست که اگر خدا خواست کسي را بگيرد از جاي ديگر بگيرد! هميشه نظير طير ابابيل نيست که براي ابرهه و خاتمه دادن آنها بيايد، گاهي با دست خود آدم، آدم را ميگيرد، گاهي با زبان آدم، آدم را ميگيرد. فرمود: اين طور نيست که خدا از جاي ديگر لشکرکشي بکند. «جَوَارِحُكُمْ جُنُودُه»؛ يعني اگر خدا در قرآن فرمود: «اللهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛سراسر عالم سپاه و ستاد خدا هستند(6)، اين چنين نيست که آسمان و زمين و ملائکه و ابرهه و طير ابابيل و آنها سپاه و ستاد باشند تا کسي را بگيرند، بلکه با چشم او، با زبان او، با امضاي او، با پاي اومیگیرد، جايي ميرود رسوا ميشود، جايي را امضا ميکند رسوا ميشود، با يک روميزي، زيرميزي و اختلاس رسوا ميشود.
فقر؛ مایه عقبماندگی همهجانبه
فرمود: «وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَهٌ»؛ مطلق ترس؛ چه ترس از فقر،چه ترس از دشمن،چه ترس از حوادث، اين يک نقص است. «وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ»؛ فقر، شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ مىسازد؛ کسي که جيبش خالي است ،کيفش خالي است ـ خداي ناکرده ـ فقير است، او قدرت حرفزدن بينالمللي ندارد؛ چه اينکه اگر کسي فقر علمي داشت او در مباحثات بخواهد درس بگويد گُنگ است؛ بخواهد بحث بکند گُنگ است؛ بخواهد مناظره آزادانديشي داشته باشد گُنگ است؛ چون فقر علمي دارد.در فقر اقتصادي هم اگرجيبش خالي باشد، کيفش خالي باشد، در عرصه بينالملل بخواهد حرف بزند گُنگ است؛ لذا فرمود مال، قوام شماست و شما اين قوام را به خوبي حفظ بکنيد. «وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ»؛ آنکس که فقیر و تنگدست است حتى در شهر خود غریب است؛(7) کسي که مال او کم است، اين امر طبيعي است؛ حالا وظيفه ديگران اين است که احترام بکنند، حرفي ديگر است؛ ولي اين در شهر خودش غريب است؛ اما فرمود تمام نعمتها براي شما است. فرمود هيچ موجودي نيست مگر اينکه عائله من است، نزد من پرونده و روزي دارد؛ منتها بايد تلاش و کوشش بکنند. پيام آيه شش سوره مبارکه «هود» همين است:
«مَا مِن دَابَّةٍ فِي الأرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا»؛هیچ جنبندهای در زمین نیست جز آنکه روزیاش بر عهده خداست.فرمود تمام مار و عقرب نزد من پرونده دارند؛ حالا شما چه کار داريد فلان خرس قطبي «نجس العين» است! حرام گوشت است! شش ماه بايد بخوابد! من خلق کردم و موظّف هستم روزي او را بدهم، اين خداست! منتها تنبل بودن، به دنبال کار نرفتن، به دنبال ميز رفتن، ميزنشين تربيت کردن، اين با جامعه اسلامي سازگار نيست. فرمود: «فاسعوا في الأرض» تلاش و کوشش کنيد از زمين روزي خود را بگيريد، من عهدهدار روزي شما هستم.
چیستی مفهوم زهد
«وَ الْعَجْزُ آفَهٌ»؛تحصيل قدرت ،لازم است ، اما اگر کسي عاجز باشد، اين يک آفت و يک بيماري بدخيمي است.«وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ»؛ کسي بتواند در رخدادهاي تلخ تحمل بکند، اين يک شهامت و شجاعت است. شجاعت تنها در برداشتن بار سنگين نيست. اگر کسي اين حوادث سخت را تحمل کند، بعد به مقصد برسد معلوم ميشود که شجاع است. «وَ الزُّهْدُ ثَرْوَهٌ» بيرغبتي به دنیا مایه ثروت است.«زهد»؛ يعني بيرغبتي، نه بيبهرگي. همه انبيا زاهد بودند، حتي داود و سليمان که آن قدرت و عظمت براي اينها بود. نداشتن، زهد نيست، نخواستن زهد است. آنها هم که داشتند ساده زندگي ميکردند. فرمود اين يک ثروت است که ذات اقدس اله به انسان عطا کرده است.
«وَ الْوَرَعُ جُنَّهٌ»؛ پرهيز از گناه سپر است؛ چون اين گناه هر کدام که باشد انسان را از پا درميآورد. گناه يعني بيراهه رفتن؛ بيراهه راه نيست، پايان آنجايي نيست که انسان به آنجا برسد و آرام بگيرد. اگر کسي از راه مستقيم جدا شد، ديگربه راه نيست، در بیراهه است. اينکه فرمود: «فَأَيْنَ تَذْهَبُون» (8) ناظر به همين است. کجا ميخواهيد فرار بکنيد؟ «الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّة»؛چپ و راست گمراهى و راه ميانه، جادّه مستقيم الهى است.(9)
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 26/11/96
مرکز اطلاعرسانی اسرا
----------------------------
1. نهج البلاغة، حکمت 3. 2.بقره، 268 3. سبأ، 39. 4. الأمالي صدوق ، ص447. 5. نهج البلاغة صبحي صالح، خطبه 199. 6. فتح، 4 . 7. نهجالبلاغة صبحي صالح، حکمت3. 8. تکوير، 26. 9. نهجالبلاغة صبحی صالح، خطبه 16.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.