سردار محمدرضا نقدی در گفتوگوی اختصاصی با کیهان:
پیشرفت ژاپن و کرهجنوبی به خاطر رفاقت با آمریکا نیست تولید ملی ناموس آنهاست
مجتبی باجلان
64 سال دارد و کمتر تار سیاهی در مو و محاسنش دیده میشود اما بطرز عجیبی پرانرژی و باانگیزه است و با شور و حرارت سخن میگوید. این روحیه را باید به حساب بسیجی بودنش گذاشت. محمدرضا نقدی طی چهار دهه گذشته عناوین بسیاری داشته و مناصب متعددی را تجربه کرده است؛ از دانشآموز تیزهوش دوران دبیرستان در دوره پهلوی که چند پایه را جهشی خواند و دیپلم گرفت تا تشکیل جهاد گیلان و ورود به سپاه، فرماندهی لشکر بدر و رفتن به بوسنی برای حمایت از مردم مظلوم این کشور در برابر نسلکشی صربها، مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، معاون آماد و پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح، تشکیل سازمان پدافند غیرعامل و اولین مسئول آن، ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، فرماندهی سازمان بسیج مستضعفین و امروز نیز در پست معاونت فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله مسئولیتها و تجارب اوست. اما به نظر میرسد «بسیجی» بهترین صفت برای شناخت و توصیف اوست.
علیرغم اصرار ما، سردار نقدی به سوالات شخصی ما پاسخ نداد و گفت دوست ندارد وقت خوانندگان روزنامه را با گفتن از خودش بگیرد. با توجه به روزهای ورود به پنجمین سال ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی سوالات بیشتر سمت و سوی اقتصادی پیدا کرد. آنچه میخوانید گفتوگوی اختصاصی کیهان با سردار محمدرضا نقدی است.
سرویس سیاسی
* سردار در ابتدای بحث به صورت کلی اشاره به مفهوم اقتصاد مقاومتی و چرایی تدوین و ابلاغ آن از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی بفرمایید.
-یکی از رسالتهای اصلی انقلاب اسلامی تشکیل نظام اسلامی و پس از آن تشکیل دولت اسلامی بوده است. امروز نظام اسلامی بحمدالله مستقر است و 39 سال هم ملت ما با همه توان خود آن را حفظ کردند و طبیعتا انتظار دارند که هرچه زودتر دولت اسلامی که وعده داده شده تشکیل شود.
ما 1360 سال بعد از حکومت امیرالمومنین(ع) که دوره بسیار کوتاهی بود و فرصتی برای پرداختن به ایران که آن زمان بخشی از میدان حاکمیت آن حضرت بوده پیدا نکردند، فاصله حکومتی داشتهایم و تجربهای حکومتی نداشتیم و همیشه در جبهه معارضه با حکومتهای شاهی بودهایم. فلذا یک تجربه انباشته حکومتی نداشتهایم که بخواهیم بر اساس آن بلافاصله پس از تشکیل نظام، دولت اسلامی را هم تشکیل دهیم.
در این فاصله حکومتی میبایست به نسخههای به روز شده اسلامی در تشکیل حکومت دست پیدا میکردیم که طبیعتا در زیر سلطه شاهان میسر نبود. وقتی انقلاب پیروز شد حضرت امام(ره) حتی یک نیروی مهمی که تجربه حکومتداری در تراز بالا داشته باشد نداشت و نهایتا روسای جمهور ما نویسنده یا سخنران بودند یا به قول شهید رجایی کاسه بشقاب فروش و معلم.
حتما باید انقلاب اسلامی صورت میگرفت تا در پرتو آن به آزادی فکر و اندیشه رسید و بر اساس مصلحت ملی خود بتوانیم قاعدههای حکومتداری و دولتداری را استخراج کنیم و نسخهای از آن تهیه کنیم که انقلاب اسلامی چنین فضایی به وجود آورد و در این مدت هم تلاشهای بسیاری صورت گرفت و کارهای مهمی هم انجام شد، چه برای دسترسی به این نسخه و الگوی حکومت دینی و دولت اسلامی و چه در راستای کادرسازی.
اما وقتی که نظام تشکیل میشود نمیتوان آن را به حال خود رها کرد و به دنبال قاعدهسازی برای دولت اسلامی رفت، باید کار استمرار پیدا میکرد و بالاخره این مسیر با «دولتهای مشروع» و نه «دولتهای اسلامی» در این مدت طی شده است و ما کارمان را پیش بردهایم.
* دولتهایی که در این مدت روی کار آمدند، برای تحقق دولت اسلامی بسترسازی کردند؟
- متاسفانه یک مشکل جدی که در همه این مدت داشتیم این بود که این دولتها هرچند اسلامی نبودند اما میبایستی هموارکننده مسیر تشکیل دولت اسلامی باشند اما بعضا در بین دولتمردان ما یک تفکرات نامتجانسی با انقلاب اسلامی بوده و هست که این مسیر را هموار نمیکند. دولت اسلامی دو ویژگی بسیار مهم دارد: 1- بر اساس فقه و نظریه اسلامی و معیارهای دینی برنامهریزی میکند.2- به مردم خود و ظرفیتهای بومی خود اعتماد و اتکا دارد و چشم به بیگانه ندارد.
مشکل ما هم دقیقا از همین جا است. اگر ما دولتی داشتیم که بر اساس تفکر امام (ره) که فرمود «فقه، تئوری کامل اداره انسان از گهواره تا گور است» عمل میکرد و به مردم و ظرفیتهای بومی و داخلی مدیریتی، فکری و معنوی ارزش قائل میشد طبیعتا مشکلات امروز گریبانگیر کشور نبود.
اقتصاد مقاومتی فرمولی است که همین مبانی را در دل خود دارد. به این معنا که اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را در یک جمله خلاصه کنیم یعنی اقتصادی بر اساس این مبانی پایهریزی کنیم.
ما دفاع و امنیتمان را بر اساس این مبانی یعنی معیار دین و مردم پایهریزی کردیم درخشیدیم، آن هم با کمترین هزینه و امکانات و توجهات دولتی، ما الان هزینههای دفاعیمان 3 درصد از تولید ناخالص ملی است در حالی که تمام کشورهای منطقه بالای 8 درصد از تولید ناخالص ملی خود را صرف مسائل دفاعی خود میکنند که هیچ کدامشان تهدیدهای ما را ندارند.
ما چگونه در این دنیای پر از توطئه بر انواع تهدیدها و کودتاها فائق آمدیم؟ با اتکا بر همین مبانی و معیار و در هر عرصهای هم که موفق شدهایم این دو معیار را رعایت کردهایم. در موضوع اقتصاد هم اگر این دو معیار رعایت بشود همین اتفاق خواهد افتاد. یعنی همان طور که ما اکنون در دفاع و امنیت اول منطقه هستیم، در علم و فناوری اول منطقه و شانزدهم جهان هستیم، به خاطر اعتماد به ظرفیت داخلی و عدم چشم داشتن به بیگانگان بوده است.
* در حوزه اقتصاد آیا ظرفیتهای داخلی به میزانی هست که بتوانیم با اتکای آن بر مشکلات اقتصادی فائق بیاییم؟
- مشکل اقتصاد ما این است که این وجه از تفکر انقلاب اسلامی در آن رعایت نشده است. جالب اینجاست که ما یک چنین نگاهی را برای کشورهای دیگر توصیه و تجویز میکنیم در حالی که تنها جایی که همه زمینهها و شرایط برای پیاده کردن این تفکر و نگاه فراهم است کشور خود ماست. یعنی اجرای تفکر اقتصاد مقاومتی با تاکید بر توجه به ظرفیتهای درونی و ارزش دادن به تولید ملی و مستقل کردن اقتصاد از تکانهای بینالمللی یا فشار و تحریم و موارد دیگر به بهترین شکل در ایران میسر است.
نیازهای یک اقتصاد پیشرو چیست؟ اول مواد اولیه، ایران اغلب مواد اولیه مهم و پرمصرف در دنیا را در داخل داراست. دوم انرژی، ایران رتبه اول انرژی فسیلی جهان است، انرژی خورشیدی و بادی هم فراوان دارد. سوم نیروی انسانی، ایران رتبه اول نیروی انسانی آموزشدیده اما استفاده نشده در جهان را دارد. چهارم سرمایه، هزار و 400 هزار میلیارد تومان نقدینگی موجود در کشور ماست که روزبهروز هم در حال افزایش است. پنجم بازار مصرف، بازار مصرفی 400 میلیون نفری در همسایگی ایران موجود است و کمی آنطرفتر (شبهقاره هند) به 2 میلیارد نفر بازار مصرفی در دسترس آنهم هم از مسیرهای زمینی هم خواهد رسید. ششم علم و فناوری، امروز تعداد کثیری از شرکتهای دانشبنیان و هزاران هزار عنوان اختراعات ثبتشده اما به مرحله تولید نرسیده در کشور ما وجود دارد. جالب آنکه موارد ذکر شده همگی به صورت یکجا در کشور ما در دسترس است، تنها دو سه کشور دیگر از چنین ظرفیتی برخوردارند که همه پیشنیازهای یک اقتصاد پیشرو و پویا را به صورت یکجا داشته باشند. عمده کشورهای صنعتی پیشرو نظیر ژاپن، آلمان و... اکثر این پیشنیازها را ندارند و از کشورهای دیگر وارد میکنند. ایران از این لحاظ یک کشور استثنایی است.
* با تکیه بر این ظرفیتهای داخلی میتوان به جهشهای بزرگ اقتصادی رسید چرا این اتفاق در کشور ما نمیافتد؟
- به دلیل فقدان مدیریت و فرهنگ. مدیریت امروز ما چنین تفکری ندارد و به ظرفیتهای داخلی کشور باور و اعتقاد ندارد. بنده بعضی مسئولان را میشناسم که میتوانم نام ببرم که وقتی از ظرفیتهای موجود داخلی کشور برایشان بگویی تمسخر میکنند.
چنین مدیریتی است که فردی از درون آن صراحتا میگوید ما فقط در آبگوشت بزباش و قرمهسبزی میتوانیم با دنیا رقابت کنیم. یعنی این قدر ملت خود را حقیر و ناتوان میداند. آن هم ملتی که ماهواره به فضا فرستاده، به توانمندی هستهای دست یافته و بر سلولهای بنیادین تسلط پیدا کرده است و در نانو و بیوتکنولوژی رتبه اول جهان است. وقتی مدیریت امروز ما چنین ملتی را تحقیر میکند و به حساب نمیآورد و همیشه نگاه به خارج دارد طبیعی است که ما گاهی سیر قهقرایی داشته باشیم. در یک دوره با مدیریت انقلابی خودرویی را پس از طراحی به تولید ملی رساندیم و ظرف 3 سال در 11 کشور جهان نیز خط مونتاژ آن راهاندازی شد و چند هزار نمونه آن را هم به فروش رساندیم. اما وقتی باور نداشته باشیم از همه این اقدامات عقبنشینی میکنیم.
* حضرتعالی در دوره مسئولیت خود در سازمان بسیج مستضعفین چه اقداماتی برای عملیاتی کردن این راهبرد بسیار مهم در حوزه اقتصاد انجام دادید؟ دولتها در این مسیر چگونه برخوردی داشتند؟
- ما وقتی در بسیج مستضعفین بودیم و رهبر فرزانه انقلاب چارچوبهای کلی اقتصاد مقاومتی را طرحریزی و ابلاغ فرمودند، به طبع بسیجی که همواره سعی میکند خطشکن باشد و حرف رهبری زمین نماند، جلسات متعددی با کارشناسان مختلف تشکیل دادیم و به راهکارهایی هم دست پیدا کردیم.
متاسفانه مشکلات ما از همان دولت قبلی شروع شد که بعد از تحریمها گفتند ما در شعب ابیطالب هستیم. ما برای پاسخ به این انگاره غلط طرحی را تهیه کردیم تا نشان دهیم که ما با داشتن چنین ظرفیتهای عظیم داخلی در شرایط شعب ابیطالب نیستیم. حقیقتا ظلم و جفایی بزرگ به کشور و احساس ترسی بیمورد بود. طرح پس از آماده شدن به دولت قبل ارائه شد و رئیسجمهور قبلی و 5 نفر از وزرای کابینه به ما فرصت دادند و سه جلسه هم به تشریح این طرح گوش سپردند. در پایان این بحثها تیم اقتصادی کابینه اغلبشان با قاطعیت و برخی دیگر نیز کمی با محافظهکاری طرح را تایید کردند اما متاسفانه در مرحله اجرا کاری صورت نگرفت.
دولت یازدهم هم که روی کار آمد از همان بدو تصدی، ما مکاتبه خود را با مسئولان ارشد آن آغاز کردیم و طرح هم برای آنها ارسال کردیم اما متاسفانه اعتنایی نکردند و حتی نامه ما را نخواندند.
زمانی که دولت قبلی طرحها ارائه شده ما را اجرا نکرد، ما کار را متوقف نکردیم و در حد استطاعت بسیج اجرای طرحها را هم شروع کردیم. از دفتر رهبری معظم انقلاب افرادی از روند اجرای این طرحها توسط سازمان بسیج و موفقیتهای خوبی که به دست آمده بود بازدید کرده بودند و به رهبر انقلاب هم گزارش داده بودند. ایشان هم در صحبتی که در جمع بسیجیان یا فرماندهان سپاه داشتند فرمودند که بسیج کارهای خوبی در اقتصاد مقاومتی انجام داده و دولت استفاده کند اما از سوی دولت هیچ تماسی صورت نگرفت. مجددا در هفته دولت که اعضای دولت به دیدار حضرت آقا رفتند آنجا نیز ایشان خیلی محکمتر تاکید کردند که آقای روحانی یا جهانگیری وقت بگذارند و اقدامات انجامشده بسیج را بازدید و بررسی کنند و از ظرفیت آن برای اجرای اقتصاد مقاومتی استفاده کنند. باز هم کاری صورت نگرفت و در نهایت یک جلسه دعوت کردند که به آنها نیز طرح را به صورت کلی ارائه کردیم، آنها نیز ابتدا تایید کردند و افرادی را هم از سوی دولت برای اجرا مشخص کردند منتها دنبال نشد.
* چگونه میشود مسئولان دولتی به طرحهای کارشناسیشده در حوزه اقتصاد که موفقیتآمیز بودن آن هم بعینه مشاهده شده اعتنایی نکنند؟
- این برمیگردد به باورها. یک باوری وجود دارد که ما برای شکوفایی و پیشرفت اقتصاد خود باید در اقتصاد جهانی هضم شویم و به قطعهای از پازل طراحیشده از سوی آمریکا و صهیونیسم بینالملل برای اقتصاد جهان تبدیل شویم، وارد عرصههای ممنوعه نشویم و هر نقشی را که برای ما در نظر گرفتند انجام دهیم و این اعتقادشان است. بر مبنای چنین باوری پولی که بهدست ما میآید نیز باید صرف خرید هواپیماهای لوکس بینقارهای با هزینههای گزاف نگهداری شود که این یک نوع باجدهی به آنها نیز محسوب میشود. چرا که هیچ توجیه منطقی اقتصادی و اولویتداری برای آن نمیتوان متصور بود.
کشور ما در شرایط فعلی در مهمترین مولفهای که در حوزه اقتصاد دچار مشکل شده اشتغال است و جهتگیری اقتصادی کشور باید اشتغالمحور باشد چرا که تمام مشکلات اجتماعی، فرهنگی، امنیتی ما ناشی از عدم اشتغال است. اما متاسفانه ایده و برنامه فعلی در دولت برای حل این مشکلات همان هضم شدن در هاضمه قدرتهای جهانی است، خروجی چنین باوری درست مانند این است که ما در دوران دفاع مقدس اظهار ناتوانی میکردیم و تنها راه نجات کشور از تجاوز صدام را رفتن به سمت آمریکا و شوروی میدانستیم تا آنها بیایند و خرمشهر را آزاد کنند. کما اینکه در آن زمان هم چنین تصور و باوری بود و به هیچ عنوان نمیتوانستند بپذیرند که ما خود میتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم.
نتیجه نهادینه شدن این عدم خودباوری در حوزه اقتصاد طی 5 سال گذشته هم امروز در مقابل دیدگان ماست.
* یکی از مسائلی که همواره از سوی صاحبان نگاه تکیه به بیرون برای حل مشکلات اقتصادی مطرح میشود جذب سرمایهگذاری خارجی است، آیا با تکیه صرف بر سرمایهگذاری خارجی میتوان انتظار حل مشکلات اقتصادی داشت؟
- سرمایهگذار خارجی را زمانی میتوان جذب کرد که اقتصاد کشور را شکوفا کنیم، جنبش تولید راه بیندازیم، مزیتهای ملیمان را فعال کنیم و سرمایههای داخلی را به جای هدایت به سمت بورسبازی و سفتهبازی و خرید سکه و ارز به سمت تولید هدایت کنیم تا سرمایهگذاری سودآور شود، در این صورت سرمایهگذار خود به خود جذب خواهد شد.
نه اینکه منابع نفتی و گازی خود را با قراردادهای استعماری و به صورت مفت و مجانی به خارجیها واگذار کنیم که آنها در ازای دریافت امتیازات بسیار سنگین سرمایهای به داخل کشور بیاورند تا ما بتوانیم به مردم گزارش بدهیم که سرمایه خارجی جذب کردهایم. امروز متاسفانه مسئولان ما راه دوم را انتخاب کردهاند در حالی که این راه درست و عزتمندی نیست.
صنعت خودروسازی خودمان را که تا مرز طراحی و تولید به خودکفایی در سطح جهانی رسیده بود به خط مونتاژ برگرداندیم که فرانسه سرمایهای به داخل کشور ما بیاورد و ما دوباره مونتاژکار شویم به بهای اینکه گزارش بدهیم که سرمایه خارجی جذب کردهایم.
امروز شاهدیم که قیمت دلار به صورت روزانه در حال افزایش است، اگر اقتصاد ما به دلار و واردات وابسته نباشد، باز هم شاهد چنین افزایش قیمت ارز خواهیم بود؟ ما در طرح اقتصاد مقاومتی تمامی این مسائل را احصا کردهایم که چگونه میشود نسبت به این ردیف مهم و درشت از واردات بینیاز شد و اصلا واردات نکرد و تاثیرگذاری قیمت ارز بر معیشت مردم را به حداقل ممکن رساند.
* ممکن است به صورت مصداقیتر اشاره بفرمایید؟
- بله. مثلا در زمینه واردات گوشت، ما بررسی کردیم و دیدیم بیش از پانصد هزار حلقه چاه آب مجاز در کشور داریم، اگر هزینه خیلی محدود انجام دهیم و در مسیر انتقال آب تنها 10 درصد از این چاهها به زمینهای کشاورزی یک استخر پرورش ماهی احداث کنیم، تولید شیلات ایران به دوبرابر میزان فعلی خواهد رسید. تنها نیاز اجرای این طرح، تشویق و آموزش و همچنین فرهنگسازی عمومی در مصرف گوشت شیلات است که دولت به راحتی قادر به انجام آن است و ما را از واردات گوشتهای برزیلی بینیاز خواهد کرد. اما متاسفانه دولت در این زمینه کاری نکرد. ما در بسیج با همان بضاعت محدود به سمت اجرای این طرح رفتیم و در گام اول 5 هزار استخر پرورش ماهی طی دو سال احداث شد و چند هزار نفر دیگر هم ترغیب شدند و در این زمینه اقدام کردند. نکته جالب آنکه پس از این اقدام بسیج بر اساس آمار تولید شیلات کشور طی 3 سال متحول شد.
طرح دیگر این بود که به جای واردات مواد غذایی مصرف قارچ را به سبد غذایی خانوارها اضافه کنیم. پناهگاههای باقی مانده زمان جنگ و سولههای متعدد متروکه در شرکتها و صنایع مختلف که برای کارگاه تاسیس شده و پس از پایان پروژه بلا استفاده مانده بهترین مکان برای تولید قارچ است که بدون هزینه و تنها با واگذار کردن این مکانها به مردم بدون واردات و ارز به تولید غذای سالم و همچنین ایجاد شغل میرسیدم اگر دولت پای کار میآمد یک اتفاق چشمگیر میافتاد اما اقدامی صورت نگرفت.
باز خودمان با امکانات محدود خود در برخی شهرها سولههای بدون استفاده در پادگانها را در اختیار مردم گذاشتیم و طی دوسالی که این طرح اجرا شد آمار تولید قارچ افزایش خیرهکنندهای داشت. اینکه در طی سه چهار سال گذشته مشاهده میکنید مصرف قارچ بهدلیل تولید و عرضه درمیادین ترهبار در سبد خانوار جا باز کرده نتیجه همان اقدام کوچکی است که توسط بسیج انجام شد.
همچنین یکی از ارز برترین واردات ما کود است. با طرحی که داشتیم بیش از 70 درصد واردات آن قابل حذف بود. در این مسیر هم چند هزار کارگاه کود کرمی احداث کردیم، از این طرحها به صورت متعدد و در حوزههای مختلف بارها به دولت ارائه و پیشنهاد شد.
طرح دیگر که بسیار قابل دفاع است ایجاد قطبهای صنایع تبدلی بوده است. ما امروز چندین میلیون تن محصولات کشاورزی را پس از تولید دور میریزیم بهدلیل اینکه جمعآوری و ارسال آن به بازار به صرفه نیست و برخی از محصولات هم مرغوب نیست. خوب دولت در این زمینه مدعی است که من کارخانه صنایع تبدیلی ایجاد کردهام که همه آنها تعطیل شده است در حالی که ما به دولت گفته بودیم کارخانه ساختن غلط است چرا که اولا اصل مشکل به صرفه نبودن حملونقل محصول از باغ تا کارخانه همچنان باقی است و در ثانی احداث یک کارخانه با چنین عظمتی، ورود محصول آن تنها دو ماه از سال است و ده ماه باقی مانده از سال باید هزینه نگهداری، حقوق کارگران و کارمندان را پرداخت کند که تمامی اینها هزینه سربار میشود که از محصول گرانتر میشود و مقرون به صرفه نیست.
راهکار، صنایع تبدیلی کوچک خانگی بود که رهبر معظم انقلاب هم به آناشاره کردند و ما دنبال آن را گرفتیم. خاصیت آن این بود که وقتی در یک روستا این تبدیل صورت میگیرد هزینه حملونقل ندارد، ابزارآلات کوچک و کم هزینه دارد و هزینههای سربار نگهداری و حقوق کارگر و... ندارد و در اتاق کوچکی از هر روستایی قابل استقرار و استفاده است، همه اعضای خانواده درآن سهیم و مشغول به کار میشوند و تلاطمهای اقتصادی و تحریم هم کمترین تاثیر را برآن ندارد.
وقتی در یک منطقه به صورت متمرکز این کار انجام میشود یک نما نام (برند) برای آن منطقه بوجود میآید. این یک مدل تجریه شده موفق است و ما شهرهای مختلف کشور را بررسی کردیم که چه تولیدات عمدهای دارند و میتوانند به یک نمانام جهانی تبدیل شوند مانند گلاب قمصر کاشان.
مردم هر منطقه وقتی در یک کار یا محصول متمرکز شوند در آن حرفهای میشوند و خود به خود به نسل بعدی منتقل میشود و نیاز به آموزش از بین میرود و همچنین تولید و نگهداری ابزار صنعتی آن نیز بومی میشود و بازارهای شهر هم متولی بازاریابی و صادرات و فروش این محصولات خواهد شد.
مدل تمام عیار این طرح در شهر ممقان آذربایجان شرقی قابل مشاهده است. شهری که 12 هزار نفر جمعیت دارد و یک نفر آن بیکار نیست، چرا؟ چون تولیدکننده 50 درصد نخودچی جهان است با 1200 کارگاه کوچک خانگی. تمام ابزارها هم داخل همین شهر تولید میشود.
این قطبها را ما در 350 شهر شناسایی کردهایم و در قالب اشتغالزاترین طرحها با کمترین هزینه به دولت توصیه کردهایم. امروز برای تولید هر شغل 5 میلیارد تومان هزینه میشود در حالی که در این طرحها با هر 5 میلیون تومان شغل ایجاد میشود اما از سوی دولت اجابت نشد.
* یکی از مسائل دیگری که به شدت به اقتصاد و تولید ما آسیب زده است موضوع واردات کالای قاچاق است. 12 تا 25 میلیارد دلار میزان واردات کالای قاچاق به کشورما است. با توجه به اینکه حضرتعالی در دورهای در زمینه مبارزه با قاچاق مسئولیت داشتید، بفرمایید که اولا چگونه چنین حجمی از کالای قاچاق وارد کشور ما میشود و دوم اینکه آیا راهکاری برای مقابله و جلوگیری از آن وجود ندارد؟
- بحث قاچاق کالا امروز در کشور ما به شکل شبه قانونی و دور زدن قانون و زد و بند در حال انجام است. گروههایی داریم که هر روز با یک چمدان به مناطق آزاد میروند و به جای 80 دلاری که قانون تعیین کرده بیش از هزار دلار جنس قاچاق با خود تحت عنوان بار مسافر میآورند. یا امتیازی تحت عنوان کارت بازرگانی که برای مرزنشینان قائل شدهاند تا برای مایحتاج روزانه خود از آن استفاده کنند، ازسوی قاچاقچیان به صورت انبوه جمعآوری میشود و از مناطق آزاد چندین کامیون کالای لوکس وارد میکنند.
ما در ستاد مبارزه با قاچاق همه این راههای شبه قانونی را شناسایی کردیم و برای بستن راههای آن برنامهریزی و اقدام کردیم. دستورالعملی را هم در این زمینه تهیه کردیم که دوبار به تایید اعضای اقتصادی هیئت دولت قبل و حتی معاون اول رسید اما رئیسجمهور قبلی حاضر به امضای آن نشد.
بچههای بسیج چندین سال است که برای تهیه یک سامانه گردش کالا تلاش میکنند اما دولت فعلی نه آن را میپذیرد و نه از آن حمایت میکند. در حالی که با نرمافزارهای موجود امکان رهگیری هر کالای قاچاقی در بازار و در مغازهها وجود دارد. دولت باید بخواهد اما به طرفداری از قاچاق کالا طرح شبنم را حذف کردند. طرحهایی در زمینه شفافیت گردش پول و کالا با مخالفت دولت مواجه است. طرحهایی که ما برای مبارزه با قاچاق تهیه کردیم و به تایید همه کارشناسان اقتصادی هم رسیده در صورت اجرا بخش بزرگی از این معضل را حل خواهد کرد اما دولت آن را نمیپذیرد.
حتی فراتر از قاچاق ما میگوییم واردات کالاها با نمونه مشابه داخلی چرا باید صورت بگیرد؟ دولت ژاپن با تدبیر خود و تغییر ولتاژ برق مصرفی، استفاده از کالاهای برقی خارجی در این کشور را غیر ممکن کرده است. چرا دولت ما اینگونه تدبیر نمیکند ومشوق واردات است؟
از سوی دیگر ما دهها قلم کالای غیر ضروری مانند لوازم آرایشی و لوازم تزیینی داریم که واردات دهها میلیارد دلاری دارند و دولت بدون نیاز به سرمایهگذاری حداقلی برای اشتغال با جلوگیری از واردات این کالاهای غیر ضروری بیاثر در زندگی مردم میتواند حداقل 500 هزار شغل ایجاد کند.
دولت میتواند اقتصاد ایران را شکوفا کند به شرطی که انقلابی فکر کند با این طرز فکر فعلی دولت به هیچ وجه اقتصاد ما شکوفا نخواهد شد.
ما هرچقدر که بخواهیم به آمریکا وابسته شویم از مصر بیشتر نمیشود که تمام و عزت و شرف خود را در به رسمیت شناختن اسرائیل فروخت که سالی چند دلار کمک مالی دریافت کند. الان چه وضعیتی دارند ؟ به گفته خبرنگاران مصری بیش از 3 میلیون نفر فقط در قبرستانها میخوابند. اما اینها آمدند و صحنهسازی کردند و چند نفری را داخل قبر خواباندند که بگویند در ایران هم گور خواب هست تا بیان آن واقعیت را خنثی کنند.
80 کشوری که رابطه بسیار صمیمی با آمریکا دارند وضعیتشان فوق فلاکت است. کره جنوبی و ژاپن به خاطر رفاقت با آمریکا پیشرفت نکردند، تولید ملی مثل ناموسشان است روزی 12 ساعت کار میکنند، در کره جنوبی وقتی گوشت از آمریکا وارد کردند دامداران کرهای در اعتراض جلوی وزارت کشاورزی این کشور خودسوزی کردند. در اعتراض به واردات برنج تظاهرات میلیونی کردند. علت موفقیتشان اینهاست اما آدرس غلط میدهند که به خاطر رابطه با آمریکاست.
مردم باید کسانی را سر کار بیاورند که نگاهشان به ظرفیتهای داخلی باشد نه دست بیگانگان. مادامی که دولت ما چشمش به بیگانه باشد به هیچ جا نمیرسیم. اما اگر مدل انقلابی و اسلامی خود در اقتصاد راپیاده کنیم به سرعت به شکوفایی خواهیم رسید و برای همه کشورها الگو خواهیم شد.
* رهبر معظم انقلاب اسلامی در کنار موضوع اقتصادی در حوزههای دیگری نظیر فرهنگ نیز سیاستهای کلی را تبیین و ابلاغ فرمودهاند. با توجه به اینکه حضرتعالی هم اینک در حوزه فرهنگ مشغول به فعالیت هستید، عملکرد مسئولان در حوزه فرهنگ را تا چه میزان موفق میدانید؟
- فرهنگ کشور ما را مردممان نگه داشتهاند. کاری که متولیان امر فرهنگ باید میکردند ده درصد انجام ندادند. چه مسائل بنیادین فرهنگی و چه مسائل زود گذر. شما الان اگر از مسئولین فرهنگی سند موسیقی تراز انقلاب اسلامی یا سند سینمای انقلاب اسلامی و چشم انداز آن را مطالبه کنید حتی بر روی کاغذ ندارند. سیاستگذاری وظیفه دولت است اما کاری نکردهاند و تنها دنبالهروی سبکهای وارداتی شدهاند. در دانشکدههای هنر ما چند سطر کتاب بومی تدریس میشود؟ اینها بن کارهای فرهنگی است که بسیار ضعیف کار شده است.
با وجود اینکه نقطه قوت ما در همین حوزه است و اگر انقلاب اسلامی حرفی برای گفتن دارد فرهنگ است ولی نتوانسته ظرفیتهای بالقوه و فراوانی که در عرصه فرهنگ داریم را به فعلیت برسانیم. اینجا هم دو دلیل مفقوده وجود دارد یکی اینکه ما خود را پابند به موازین اسلامی بدانیم و دیگر آنکه به مردم بها بدهیم.
یک گروه و تیم کوچک در همین حوزه به مردم بها داده است خروجی آن شده جشنواره عمار. چه موجی در کشور ایجاد شده! حالا اگر دولت چنین اعتنایی به ظرفیتهای داخلی کند چه اتفاقی خواهد افتاد.
امروز بیش از 270 شبکه ماهوارهای و رادیویی مشغول کارند که بسیج را مسخره کنند. آیا تاسف آور نیست که ما در داخل هم با رانت دولتی یک چنین فیلمهایی بسازیم؟
سالی دهها فیلم در هالیوود با هدف ترویج بیبندوباری و غیرت زدایی و خیانت ساخته میشود آیا تاسفآور نیست که در کشور ما با امکانات کشور و بودجه نظام اسلامی هم چنین فیلمهایی تولید شود؟
وضعیت سینمای خوبی نداریم و وضعیت تئاتر ما بسیار بدتر است. هنوز نتوانستهایم با وجود سابقه بسیار طولانی هنر نمایش در ایران خود را از قید و بند نمایش نامههای ترجمهای برهانیم و جیره خوار فرهنگ شرقی و غربی هستیم. اینها همه از کم کاری است.
فرهنگ ملی ما را محرم و صفر ، منبرها و حسینیهها و خود مردم ما زیر این تهاجم سنگین فرهنگی نگه داشتهاند. اینها را مدیون سید الشهدا(ع) و دهه فاطمیه هستیم. هیچ کدام از مسئولین فرهنگی عرضه کمترین کار در این حوزه را نداشتهاند. رسانهها هم هیچگاه گزارش کاری از مسئولین در حوزه فرهنگی مطالبه نکردهاند و ارزیابیشان از میزان موفقیت دولتها اعداد و ارقام اقتصادی است. در حالی که در پایان هر دوره باید دولتهایمان را با مولفههای فرهنگی نظیر آمار طلاق، سن ازدواج، فرزندآوری، پروندههای جزائی در دادگاه، بسنجیم. چون این مطالبه صورت نمیگیرد اساسا مسئولین خود را مسئول نمیدانند. مقام مسئول کشور میداند که این شبکه مجازی بیدر و پیکر موجب فساد در جامعه و فروپاشی خانواده میشود اما از آن به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکند چرا؟ چون مسئول پاسخگویی به تبعات آن نیست.
* به عنوان سؤال آخر اگر ممکن است درباره دلایل اهمیت حضور ایران در منطقه که این روزها از سوی غرب و آمریکا و همچنین برخی عناصر داخلی مورد هجمه واقع شده توضیح بفرمائید ، و اساسا جنس حضور ما در منطقه چیست که اینگونه غربیها را برآشفته است؟
درباره چرایی حضور و نفوذ ما در منطقه همواره پاسخی که داده میشود پاسخ حداقلی است که اگر ما در منطقه حضور پیدا نکنیم باید در داخل مرزها با دشمنانمان و تروریستها بجنگیم. منتها این پاسخ، پاسخی کافی است برای راضی کردن کسانی که تنها به فکر خودشاناند و از انسانیت بویی نبردهاند.
اگر ما شیعه امیر المومنین(ع) هستیم که فرمود کونا للظالم خصما وللمظلوم عونا. اگر سنی هستیم و پیرو نبی مکرم اسلام هستیم که فرمود هرکس فریاد مظلومیّت مسلمانی را بشنود و به داد او نرسد مسلمان نیست، اگر مسلمان هم نیستیم انسان که هستیم اصول انسانیت و اقتضای انسانیت حکم میکند که به مردم بحرانزده کمک کنیم.
ما مشکلاتی که در کشور داریم به دو علت اساسی است. اول مستکبرین و زورگویان خارجی و دوم مدیریت ضعیف داخلی خودمان. بخش داخلی را میتوانیم در خودمان حل کنیم. اما با قدرت زورگوی خارجی چگونه باید مقابله کنیم؟ باید اهرم قدرت در مقابلش داشته باشیم. آمریکا تاکنون به بیش از 50 کشور دنیا تجاوز کرده و خاک آن کشورها را اشغال کرده است، اگر جرائت چنین اقدامی علیه کشور ما را پیدا نکرده به خاطر همین مولفه قدرت منطقهای است. جنس نفوذ ما در منطقه نیز نفوذ معنوی است. محمد حسنینهیکل روزنامهنگار فقید مصری میگفت ایرانیان دوبار به سواحل مدیترانه رسیدند، یک بار در زمان هخامنشیان و با زور اسلحه و بار دیگر با نفوذ در قلبها. آن نفوذ فروپاشید ولی این حضور ماندگار است چرا که حاکمیت بر دلهاست.
نفوذ ما بر پایه انتقال فرهنگ و ارائه الگوی ایستادگی و انقلابیگری است که توانسته مردم منطقه را به خودباوری برساند تا روی پای خودشان بایستند و از سرزمین خود دفاع کنند. این مسئله برای آمریکا دردناک است. کشوری که در سطر اول تمام اسناد راهبردیاش به رهبری خود بر جهان تاکید میکند و در آخرین سند راهبردی که منتشر کرده است تاکید میکند که بحث بر سر رهبری آمریکا بر جهان وجود ندارد بحث نحوه چگونگی اعمال این رهبری است. اینکه ملتها یکی یکی بیدارشوند و روی پا خود بایستند زجرآورترین شرایط برای مستکبری است که عالم را ملک خود میداند.
انقلاب اسلامی برای نفوذ خود به چنین تفکری قائل نیست. امام (ره) در وصیتنامه خود میفرماید ما باید به سوی یک حکومت اسلامی با جمهوریهای مستقل و آزاد پیش برویم. یعنی برای کشورها استقلال و آزادی قائل است ، چون نمیخواهیم برایشان تعیین تکلیف کنیم. این چشمانداز امام(ره) برای آینده منطقه بود که بحمدالله بتدریج در حال اتفاق افتادن است. قاعده استکبار تحقیر ملتها، استهاله از درون و از بین بردن اعتماد به نفس آنهاست که اطاعتش کنند. انقلاب اسلامی بالعکس به انسانها خودباوری، اعتماد به نفس و عزت نفس میدهد.
وقتی نمونههای عینی بوجود میآید که کشوری بدون اتکا و اتصال آمریکا توانسته است به جاهایی برسد درکشورهای دیگر طرفدار پیدا میکند. حتی مسئولان کشورهایی که تابع محض آمریکا هستند در سخنرانیها علیه آمریکا حرف میزنند چرا که در غیر این صورت مقبولیتی در بین مردم خود ندارند این فضا برای آمریکا شکننده است. اینکه رئیسجمهور آمریکا به پایگاه نطامی بگرام افغانستان برود و بدلیل ملاحظات امنیتی نتواند وارد کشور شود و از رئیسجمهور این کشور بخواهد که برای مذاکره به این پایگاه بیاید اما در مقابل پاسخ بشنود که اگر تمایل به مذاکره دارید باید به کاخ ریاست جمهوری بیایید این رفتارها را از کجا یاد گرفتهاند ؟
آمریکا زمانی در تهران کارمند سفارتخانهاش برای ما وزیر تعیین میکرد اینها اسناد قطعی دارند. اینگونه ما استقلال نداشتیم اما امروز دستشان از کشور ما که کوتاه است هیچ، حتی برای اینکه با کشورهای مرتجع عربی بخواهند قرار دادی امضا کنند باید رئیسجمهور آمریکا به منطقه بیاید و یک رقص شمشیری کند. اینها به زیر کشیده شدهاند و این را میفهمند که انقلاب اسلامی از کجا به پایین کشیدشان.
حق دارند که عصبانی باشند و مردم ما نیز باید آگاه باشند که اقتدار ملی، سرمایه ملی ماست که به ضرر هیچ ایرانی نیست. هر کسی که نسبت به این مولفههای قدرت ما احساس بدی داشته باشد یقین بدانید که تحت القائات دشمنان ایران قرار گرفته است. یک ایرانی نباید نسبت به اقتدار کشورش احساس بدی داشته باشد. هیچ گاه ایران در طول تاریخ 7 هزار سالهاش چنین جایگاهی در منطقه و جهان نداشته. این عزت برای همه ایرانیهاست، صرفنظر از مسائل ایدئولوژیک. اینکه آزادیخواهان و عدالتخواهان جهان ما را دوست دارند و دیکتاتورها از ما بدشان میآید برای هر ایرانی یک افتخار است.
64 سال دارد و کمتر تار سیاهی در مو و محاسنش دیده میشود اما بطرز عجیبی پرانرژی و باانگیزه است و با شور و حرارت سخن میگوید. این روحیه را باید به حساب بسیجی بودنش گذاشت. محمدرضا نقدی طی چهار دهه گذشته عناوین بسیاری داشته و مناصب متعددی را تجربه کرده است؛ از دانشآموز تیزهوش دوران دبیرستان در دوره پهلوی که چند پایه را جهشی خواند و دیپلم گرفت تا تشکیل جهاد گیلان و ورود به سپاه، فرماندهی لشکر بدر و رفتن به بوسنی برای حمایت از مردم مظلوم این کشور در برابر نسلکشی صربها، مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، معاون آماد و پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح، تشکیل سازمان پدافند غیرعامل و اولین مسئول آن، ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، فرماندهی سازمان بسیج مستضعفین و امروز نیز در پست معاونت فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله مسئولیتها و تجارب اوست. اما به نظر میرسد «بسیجی» بهترین صفت برای شناخت و توصیف اوست.
علیرغم اصرار ما، سردار نقدی به سوالات شخصی ما پاسخ نداد و گفت دوست ندارد وقت خوانندگان روزنامه را با گفتن از خودش بگیرد. با توجه به روزهای ورود به پنجمین سال ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی سوالات بیشتر سمت و سوی اقتصادی پیدا کرد. آنچه میخوانید گفتوگوی اختصاصی کیهان با سردار محمدرضا نقدی است.
سرویس سیاسی
* سردار در ابتدای بحث به صورت کلی اشاره به مفهوم اقتصاد مقاومتی و چرایی تدوین و ابلاغ آن از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی بفرمایید.
-یکی از رسالتهای اصلی انقلاب اسلامی تشکیل نظام اسلامی و پس از آن تشکیل دولت اسلامی بوده است. امروز نظام اسلامی بحمدالله مستقر است و 39 سال هم ملت ما با همه توان خود آن را حفظ کردند و طبیعتا انتظار دارند که هرچه زودتر دولت اسلامی که وعده داده شده تشکیل شود.
ما 1360 سال بعد از حکومت امیرالمومنین(ع) که دوره بسیار کوتاهی بود و فرصتی برای پرداختن به ایران که آن زمان بخشی از میدان حاکمیت آن حضرت بوده پیدا نکردند، فاصله حکومتی داشتهایم و تجربهای حکومتی نداشتیم و همیشه در جبهه معارضه با حکومتهای شاهی بودهایم. فلذا یک تجربه انباشته حکومتی نداشتهایم که بخواهیم بر اساس آن بلافاصله پس از تشکیل نظام، دولت اسلامی را هم تشکیل دهیم.
در این فاصله حکومتی میبایست به نسخههای به روز شده اسلامی در تشکیل حکومت دست پیدا میکردیم که طبیعتا در زیر سلطه شاهان میسر نبود. وقتی انقلاب پیروز شد حضرت امام(ره) حتی یک نیروی مهمی که تجربه حکومتداری در تراز بالا داشته باشد نداشت و نهایتا روسای جمهور ما نویسنده یا سخنران بودند یا به قول شهید رجایی کاسه بشقاب فروش و معلم.
حتما باید انقلاب اسلامی صورت میگرفت تا در پرتو آن به آزادی فکر و اندیشه رسید و بر اساس مصلحت ملی خود بتوانیم قاعدههای حکومتداری و دولتداری را استخراج کنیم و نسخهای از آن تهیه کنیم که انقلاب اسلامی چنین فضایی به وجود آورد و در این مدت هم تلاشهای بسیاری صورت گرفت و کارهای مهمی هم انجام شد، چه برای دسترسی به این نسخه و الگوی حکومت دینی و دولت اسلامی و چه در راستای کادرسازی.
اما وقتی که نظام تشکیل میشود نمیتوان آن را به حال خود رها کرد و به دنبال قاعدهسازی برای دولت اسلامی رفت، باید کار استمرار پیدا میکرد و بالاخره این مسیر با «دولتهای مشروع» و نه «دولتهای اسلامی» در این مدت طی شده است و ما کارمان را پیش بردهایم.
* دولتهایی که در این مدت روی کار آمدند، برای تحقق دولت اسلامی بسترسازی کردند؟
- متاسفانه یک مشکل جدی که در همه این مدت داشتیم این بود که این دولتها هرچند اسلامی نبودند اما میبایستی هموارکننده مسیر تشکیل دولت اسلامی باشند اما بعضا در بین دولتمردان ما یک تفکرات نامتجانسی با انقلاب اسلامی بوده و هست که این مسیر را هموار نمیکند. دولت اسلامی دو ویژگی بسیار مهم دارد: 1- بر اساس فقه و نظریه اسلامی و معیارهای دینی برنامهریزی میکند.2- به مردم خود و ظرفیتهای بومی خود اعتماد و اتکا دارد و چشم به بیگانه ندارد.
مشکل ما هم دقیقا از همین جا است. اگر ما دولتی داشتیم که بر اساس تفکر امام (ره) که فرمود «فقه، تئوری کامل اداره انسان از گهواره تا گور است» عمل میکرد و به مردم و ظرفیتهای بومی و داخلی مدیریتی، فکری و معنوی ارزش قائل میشد طبیعتا مشکلات امروز گریبانگیر کشور نبود.
اقتصاد مقاومتی فرمولی است که همین مبانی را در دل خود دارد. به این معنا که اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را در یک جمله خلاصه کنیم یعنی اقتصادی بر اساس این مبانی پایهریزی کنیم.
ما دفاع و امنیتمان را بر اساس این مبانی یعنی معیار دین و مردم پایهریزی کردیم درخشیدیم، آن هم با کمترین هزینه و امکانات و توجهات دولتی، ما الان هزینههای دفاعیمان 3 درصد از تولید ناخالص ملی است در حالی که تمام کشورهای منطقه بالای 8 درصد از تولید ناخالص ملی خود را صرف مسائل دفاعی خود میکنند که هیچ کدامشان تهدیدهای ما را ندارند.
ما چگونه در این دنیای پر از توطئه بر انواع تهدیدها و کودتاها فائق آمدیم؟ با اتکا بر همین مبانی و معیار و در هر عرصهای هم که موفق شدهایم این دو معیار را رعایت کردهایم. در موضوع اقتصاد هم اگر این دو معیار رعایت بشود همین اتفاق خواهد افتاد. یعنی همان طور که ما اکنون در دفاع و امنیت اول منطقه هستیم، در علم و فناوری اول منطقه و شانزدهم جهان هستیم، به خاطر اعتماد به ظرفیت داخلی و عدم چشم داشتن به بیگانگان بوده است.
* در حوزه اقتصاد آیا ظرفیتهای داخلی به میزانی هست که بتوانیم با اتکای آن بر مشکلات اقتصادی فائق بیاییم؟
- مشکل اقتصاد ما این است که این وجه از تفکر انقلاب اسلامی در آن رعایت نشده است. جالب اینجاست که ما یک چنین نگاهی را برای کشورهای دیگر توصیه و تجویز میکنیم در حالی که تنها جایی که همه زمینهها و شرایط برای پیاده کردن این تفکر و نگاه فراهم است کشور خود ماست. یعنی اجرای تفکر اقتصاد مقاومتی با تاکید بر توجه به ظرفیتهای درونی و ارزش دادن به تولید ملی و مستقل کردن اقتصاد از تکانهای بینالمللی یا فشار و تحریم و موارد دیگر به بهترین شکل در ایران میسر است.
نیازهای یک اقتصاد پیشرو چیست؟ اول مواد اولیه، ایران اغلب مواد اولیه مهم و پرمصرف در دنیا را در داخل داراست. دوم انرژی، ایران رتبه اول انرژی فسیلی جهان است، انرژی خورشیدی و بادی هم فراوان دارد. سوم نیروی انسانی، ایران رتبه اول نیروی انسانی آموزشدیده اما استفاده نشده در جهان را دارد. چهارم سرمایه، هزار و 400 هزار میلیارد تومان نقدینگی موجود در کشور ماست که روزبهروز هم در حال افزایش است. پنجم بازار مصرف، بازار مصرفی 400 میلیون نفری در همسایگی ایران موجود است و کمی آنطرفتر (شبهقاره هند) به 2 میلیارد نفر بازار مصرفی در دسترس آنهم هم از مسیرهای زمینی هم خواهد رسید. ششم علم و فناوری، امروز تعداد کثیری از شرکتهای دانشبنیان و هزاران هزار عنوان اختراعات ثبتشده اما به مرحله تولید نرسیده در کشور ما وجود دارد. جالب آنکه موارد ذکر شده همگی به صورت یکجا در کشور ما در دسترس است، تنها دو سه کشور دیگر از چنین ظرفیتی برخوردارند که همه پیشنیازهای یک اقتصاد پیشرو و پویا را به صورت یکجا داشته باشند. عمده کشورهای صنعتی پیشرو نظیر ژاپن، آلمان و... اکثر این پیشنیازها را ندارند و از کشورهای دیگر وارد میکنند. ایران از این لحاظ یک کشور استثنایی است.
* با تکیه بر این ظرفیتهای داخلی میتوان به جهشهای بزرگ اقتصادی رسید چرا این اتفاق در کشور ما نمیافتد؟
- به دلیل فقدان مدیریت و فرهنگ. مدیریت امروز ما چنین تفکری ندارد و به ظرفیتهای داخلی کشور باور و اعتقاد ندارد. بنده بعضی مسئولان را میشناسم که میتوانم نام ببرم که وقتی از ظرفیتهای موجود داخلی کشور برایشان بگویی تمسخر میکنند.
چنین مدیریتی است که فردی از درون آن صراحتا میگوید ما فقط در آبگوشت بزباش و قرمهسبزی میتوانیم با دنیا رقابت کنیم. یعنی این قدر ملت خود را حقیر و ناتوان میداند. آن هم ملتی که ماهواره به فضا فرستاده، به توانمندی هستهای دست یافته و بر سلولهای بنیادین تسلط پیدا کرده است و در نانو و بیوتکنولوژی رتبه اول جهان است. وقتی مدیریت امروز ما چنین ملتی را تحقیر میکند و به حساب نمیآورد و همیشه نگاه به خارج دارد طبیعی است که ما گاهی سیر قهقرایی داشته باشیم. در یک دوره با مدیریت انقلابی خودرویی را پس از طراحی به تولید ملی رساندیم و ظرف 3 سال در 11 کشور جهان نیز خط مونتاژ آن راهاندازی شد و چند هزار نمونه آن را هم به فروش رساندیم. اما وقتی باور نداشته باشیم از همه این اقدامات عقبنشینی میکنیم.
* حضرتعالی در دوره مسئولیت خود در سازمان بسیج مستضعفین چه اقداماتی برای عملیاتی کردن این راهبرد بسیار مهم در حوزه اقتصاد انجام دادید؟ دولتها در این مسیر چگونه برخوردی داشتند؟
- ما وقتی در بسیج مستضعفین بودیم و رهبر فرزانه انقلاب چارچوبهای کلی اقتصاد مقاومتی را طرحریزی و ابلاغ فرمودند، به طبع بسیجی که همواره سعی میکند خطشکن باشد و حرف رهبری زمین نماند، جلسات متعددی با کارشناسان مختلف تشکیل دادیم و به راهکارهایی هم دست پیدا کردیم.
متاسفانه مشکلات ما از همان دولت قبلی شروع شد که بعد از تحریمها گفتند ما در شعب ابیطالب هستیم. ما برای پاسخ به این انگاره غلط طرحی را تهیه کردیم تا نشان دهیم که ما با داشتن چنین ظرفیتهای عظیم داخلی در شرایط شعب ابیطالب نیستیم. حقیقتا ظلم و جفایی بزرگ به کشور و احساس ترسی بیمورد بود. طرح پس از آماده شدن به دولت قبل ارائه شد و رئیسجمهور قبلی و 5 نفر از وزرای کابینه به ما فرصت دادند و سه جلسه هم به تشریح این طرح گوش سپردند. در پایان این بحثها تیم اقتصادی کابینه اغلبشان با قاطعیت و برخی دیگر نیز کمی با محافظهکاری طرح را تایید کردند اما متاسفانه در مرحله اجرا کاری صورت نگرفت.
دولت یازدهم هم که روی کار آمد از همان بدو تصدی، ما مکاتبه خود را با مسئولان ارشد آن آغاز کردیم و طرح هم برای آنها ارسال کردیم اما متاسفانه اعتنایی نکردند و حتی نامه ما را نخواندند.
زمانی که دولت قبلی طرحها ارائه شده ما را اجرا نکرد، ما کار را متوقف نکردیم و در حد استطاعت بسیج اجرای طرحها را هم شروع کردیم. از دفتر رهبری معظم انقلاب افرادی از روند اجرای این طرحها توسط سازمان بسیج و موفقیتهای خوبی که به دست آمده بود بازدید کرده بودند و به رهبر انقلاب هم گزارش داده بودند. ایشان هم در صحبتی که در جمع بسیجیان یا فرماندهان سپاه داشتند فرمودند که بسیج کارهای خوبی در اقتصاد مقاومتی انجام داده و دولت استفاده کند اما از سوی دولت هیچ تماسی صورت نگرفت. مجددا در هفته دولت که اعضای دولت به دیدار حضرت آقا رفتند آنجا نیز ایشان خیلی محکمتر تاکید کردند که آقای روحانی یا جهانگیری وقت بگذارند و اقدامات انجامشده بسیج را بازدید و بررسی کنند و از ظرفیت آن برای اجرای اقتصاد مقاومتی استفاده کنند. باز هم کاری صورت نگرفت و در نهایت یک جلسه دعوت کردند که به آنها نیز طرح را به صورت کلی ارائه کردیم، آنها نیز ابتدا تایید کردند و افرادی را هم از سوی دولت برای اجرا مشخص کردند منتها دنبال نشد.
* چگونه میشود مسئولان دولتی به طرحهای کارشناسیشده در حوزه اقتصاد که موفقیتآمیز بودن آن هم بعینه مشاهده شده اعتنایی نکنند؟
- این برمیگردد به باورها. یک باوری وجود دارد که ما برای شکوفایی و پیشرفت اقتصاد خود باید در اقتصاد جهانی هضم شویم و به قطعهای از پازل طراحیشده از سوی آمریکا و صهیونیسم بینالملل برای اقتصاد جهان تبدیل شویم، وارد عرصههای ممنوعه نشویم و هر نقشی را که برای ما در نظر گرفتند انجام دهیم و این اعتقادشان است. بر مبنای چنین باوری پولی که بهدست ما میآید نیز باید صرف خرید هواپیماهای لوکس بینقارهای با هزینههای گزاف نگهداری شود که این یک نوع باجدهی به آنها نیز محسوب میشود. چرا که هیچ توجیه منطقی اقتصادی و اولویتداری برای آن نمیتوان متصور بود.
کشور ما در شرایط فعلی در مهمترین مولفهای که در حوزه اقتصاد دچار مشکل شده اشتغال است و جهتگیری اقتصادی کشور باید اشتغالمحور باشد چرا که تمام مشکلات اجتماعی، فرهنگی، امنیتی ما ناشی از عدم اشتغال است. اما متاسفانه ایده و برنامه فعلی در دولت برای حل این مشکلات همان هضم شدن در هاضمه قدرتهای جهانی است، خروجی چنین باوری درست مانند این است که ما در دوران دفاع مقدس اظهار ناتوانی میکردیم و تنها راه نجات کشور از تجاوز صدام را رفتن به سمت آمریکا و شوروی میدانستیم تا آنها بیایند و خرمشهر را آزاد کنند. کما اینکه در آن زمان هم چنین تصور و باوری بود و به هیچ عنوان نمیتوانستند بپذیرند که ما خود میتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم.
نتیجه نهادینه شدن این عدم خودباوری در حوزه اقتصاد طی 5 سال گذشته هم امروز در مقابل دیدگان ماست.
* یکی از مسائلی که همواره از سوی صاحبان نگاه تکیه به بیرون برای حل مشکلات اقتصادی مطرح میشود جذب سرمایهگذاری خارجی است، آیا با تکیه صرف بر سرمایهگذاری خارجی میتوان انتظار حل مشکلات اقتصادی داشت؟
- سرمایهگذار خارجی را زمانی میتوان جذب کرد که اقتصاد کشور را شکوفا کنیم، جنبش تولید راه بیندازیم، مزیتهای ملیمان را فعال کنیم و سرمایههای داخلی را به جای هدایت به سمت بورسبازی و سفتهبازی و خرید سکه و ارز به سمت تولید هدایت کنیم تا سرمایهگذاری سودآور شود، در این صورت سرمایهگذار خود به خود جذب خواهد شد.
نه اینکه منابع نفتی و گازی خود را با قراردادهای استعماری و به صورت مفت و مجانی به خارجیها واگذار کنیم که آنها در ازای دریافت امتیازات بسیار سنگین سرمایهای به داخل کشور بیاورند تا ما بتوانیم به مردم گزارش بدهیم که سرمایه خارجی جذب کردهایم. امروز متاسفانه مسئولان ما راه دوم را انتخاب کردهاند در حالی که این راه درست و عزتمندی نیست.
صنعت خودروسازی خودمان را که تا مرز طراحی و تولید به خودکفایی در سطح جهانی رسیده بود به خط مونتاژ برگرداندیم که فرانسه سرمایهای به داخل کشور ما بیاورد و ما دوباره مونتاژکار شویم به بهای اینکه گزارش بدهیم که سرمایه خارجی جذب کردهایم.
امروز شاهدیم که قیمت دلار به صورت روزانه در حال افزایش است، اگر اقتصاد ما به دلار و واردات وابسته نباشد، باز هم شاهد چنین افزایش قیمت ارز خواهیم بود؟ ما در طرح اقتصاد مقاومتی تمامی این مسائل را احصا کردهایم که چگونه میشود نسبت به این ردیف مهم و درشت از واردات بینیاز شد و اصلا واردات نکرد و تاثیرگذاری قیمت ارز بر معیشت مردم را به حداقل ممکن رساند.
* ممکن است به صورت مصداقیتر اشاره بفرمایید؟
- بله. مثلا در زمینه واردات گوشت، ما بررسی کردیم و دیدیم بیش از پانصد هزار حلقه چاه آب مجاز در کشور داریم، اگر هزینه خیلی محدود انجام دهیم و در مسیر انتقال آب تنها 10 درصد از این چاهها به زمینهای کشاورزی یک استخر پرورش ماهی احداث کنیم، تولید شیلات ایران به دوبرابر میزان فعلی خواهد رسید. تنها نیاز اجرای این طرح، تشویق و آموزش و همچنین فرهنگسازی عمومی در مصرف گوشت شیلات است که دولت به راحتی قادر به انجام آن است و ما را از واردات گوشتهای برزیلی بینیاز خواهد کرد. اما متاسفانه دولت در این زمینه کاری نکرد. ما در بسیج با همان بضاعت محدود به سمت اجرای این طرح رفتیم و در گام اول 5 هزار استخر پرورش ماهی طی دو سال احداث شد و چند هزار نفر دیگر هم ترغیب شدند و در این زمینه اقدام کردند. نکته جالب آنکه پس از این اقدام بسیج بر اساس آمار تولید شیلات کشور طی 3 سال متحول شد.
طرح دیگر این بود که به جای واردات مواد غذایی مصرف قارچ را به سبد غذایی خانوارها اضافه کنیم. پناهگاههای باقی مانده زمان جنگ و سولههای متعدد متروکه در شرکتها و صنایع مختلف که برای کارگاه تاسیس شده و پس از پایان پروژه بلا استفاده مانده بهترین مکان برای تولید قارچ است که بدون هزینه و تنها با واگذار کردن این مکانها به مردم بدون واردات و ارز به تولید غذای سالم و همچنین ایجاد شغل میرسیدم اگر دولت پای کار میآمد یک اتفاق چشمگیر میافتاد اما اقدامی صورت نگرفت.
باز خودمان با امکانات محدود خود در برخی شهرها سولههای بدون استفاده در پادگانها را در اختیار مردم گذاشتیم و طی دوسالی که این طرح اجرا شد آمار تولید قارچ افزایش خیرهکنندهای داشت. اینکه در طی سه چهار سال گذشته مشاهده میکنید مصرف قارچ بهدلیل تولید و عرضه درمیادین ترهبار در سبد خانوار جا باز کرده نتیجه همان اقدام کوچکی است که توسط بسیج انجام شد.
همچنین یکی از ارز برترین واردات ما کود است. با طرحی که داشتیم بیش از 70 درصد واردات آن قابل حذف بود. در این مسیر هم چند هزار کارگاه کود کرمی احداث کردیم، از این طرحها به صورت متعدد و در حوزههای مختلف بارها به دولت ارائه و پیشنهاد شد.
طرح دیگر که بسیار قابل دفاع است ایجاد قطبهای صنایع تبدلی بوده است. ما امروز چندین میلیون تن محصولات کشاورزی را پس از تولید دور میریزیم بهدلیل اینکه جمعآوری و ارسال آن به بازار به صرفه نیست و برخی از محصولات هم مرغوب نیست. خوب دولت در این زمینه مدعی است که من کارخانه صنایع تبدیلی ایجاد کردهام که همه آنها تعطیل شده است در حالی که ما به دولت گفته بودیم کارخانه ساختن غلط است چرا که اولا اصل مشکل به صرفه نبودن حملونقل محصول از باغ تا کارخانه همچنان باقی است و در ثانی احداث یک کارخانه با چنین عظمتی، ورود محصول آن تنها دو ماه از سال است و ده ماه باقی مانده از سال باید هزینه نگهداری، حقوق کارگران و کارمندان را پرداخت کند که تمامی اینها هزینه سربار میشود که از محصول گرانتر میشود و مقرون به صرفه نیست.
راهکار، صنایع تبدیلی کوچک خانگی بود که رهبر معظم انقلاب هم به آناشاره کردند و ما دنبال آن را گرفتیم. خاصیت آن این بود که وقتی در یک روستا این تبدیل صورت میگیرد هزینه حملونقل ندارد، ابزارآلات کوچک و کم هزینه دارد و هزینههای سربار نگهداری و حقوق کارگر و... ندارد و در اتاق کوچکی از هر روستایی قابل استقرار و استفاده است، همه اعضای خانواده درآن سهیم و مشغول به کار میشوند و تلاطمهای اقتصادی و تحریم هم کمترین تاثیر را برآن ندارد.
وقتی در یک منطقه به صورت متمرکز این کار انجام میشود یک نما نام (برند) برای آن منطقه بوجود میآید. این یک مدل تجریه شده موفق است و ما شهرهای مختلف کشور را بررسی کردیم که چه تولیدات عمدهای دارند و میتوانند به یک نمانام جهانی تبدیل شوند مانند گلاب قمصر کاشان.
مردم هر منطقه وقتی در یک کار یا محصول متمرکز شوند در آن حرفهای میشوند و خود به خود به نسل بعدی منتقل میشود و نیاز به آموزش از بین میرود و همچنین تولید و نگهداری ابزار صنعتی آن نیز بومی میشود و بازارهای شهر هم متولی بازاریابی و صادرات و فروش این محصولات خواهد شد.
مدل تمام عیار این طرح در شهر ممقان آذربایجان شرقی قابل مشاهده است. شهری که 12 هزار نفر جمعیت دارد و یک نفر آن بیکار نیست، چرا؟ چون تولیدکننده 50 درصد نخودچی جهان است با 1200 کارگاه کوچک خانگی. تمام ابزارها هم داخل همین شهر تولید میشود.
این قطبها را ما در 350 شهر شناسایی کردهایم و در قالب اشتغالزاترین طرحها با کمترین هزینه به دولت توصیه کردهایم. امروز برای تولید هر شغل 5 میلیارد تومان هزینه میشود در حالی که در این طرحها با هر 5 میلیون تومان شغل ایجاد میشود اما از سوی دولت اجابت نشد.
* یکی از مسائل دیگری که به شدت به اقتصاد و تولید ما آسیب زده است موضوع واردات کالای قاچاق است. 12 تا 25 میلیارد دلار میزان واردات کالای قاچاق به کشورما است. با توجه به اینکه حضرتعالی در دورهای در زمینه مبارزه با قاچاق مسئولیت داشتید، بفرمایید که اولا چگونه چنین حجمی از کالای قاچاق وارد کشور ما میشود و دوم اینکه آیا راهکاری برای مقابله و جلوگیری از آن وجود ندارد؟
- بحث قاچاق کالا امروز در کشور ما به شکل شبه قانونی و دور زدن قانون و زد و بند در حال انجام است. گروههایی داریم که هر روز با یک چمدان به مناطق آزاد میروند و به جای 80 دلاری که قانون تعیین کرده بیش از هزار دلار جنس قاچاق با خود تحت عنوان بار مسافر میآورند. یا امتیازی تحت عنوان کارت بازرگانی که برای مرزنشینان قائل شدهاند تا برای مایحتاج روزانه خود از آن استفاده کنند، ازسوی قاچاقچیان به صورت انبوه جمعآوری میشود و از مناطق آزاد چندین کامیون کالای لوکس وارد میکنند.
ما در ستاد مبارزه با قاچاق همه این راههای شبه قانونی را شناسایی کردیم و برای بستن راههای آن برنامهریزی و اقدام کردیم. دستورالعملی را هم در این زمینه تهیه کردیم که دوبار به تایید اعضای اقتصادی هیئت دولت قبل و حتی معاون اول رسید اما رئیسجمهور قبلی حاضر به امضای آن نشد.
بچههای بسیج چندین سال است که برای تهیه یک سامانه گردش کالا تلاش میکنند اما دولت فعلی نه آن را میپذیرد و نه از آن حمایت میکند. در حالی که با نرمافزارهای موجود امکان رهگیری هر کالای قاچاقی در بازار و در مغازهها وجود دارد. دولت باید بخواهد اما به طرفداری از قاچاق کالا طرح شبنم را حذف کردند. طرحهایی در زمینه شفافیت گردش پول و کالا با مخالفت دولت مواجه است. طرحهایی که ما برای مبارزه با قاچاق تهیه کردیم و به تایید همه کارشناسان اقتصادی هم رسیده در صورت اجرا بخش بزرگی از این معضل را حل خواهد کرد اما دولت آن را نمیپذیرد.
حتی فراتر از قاچاق ما میگوییم واردات کالاها با نمونه مشابه داخلی چرا باید صورت بگیرد؟ دولت ژاپن با تدبیر خود و تغییر ولتاژ برق مصرفی، استفاده از کالاهای برقی خارجی در این کشور را غیر ممکن کرده است. چرا دولت ما اینگونه تدبیر نمیکند ومشوق واردات است؟
از سوی دیگر ما دهها قلم کالای غیر ضروری مانند لوازم آرایشی و لوازم تزیینی داریم که واردات دهها میلیارد دلاری دارند و دولت بدون نیاز به سرمایهگذاری حداقلی برای اشتغال با جلوگیری از واردات این کالاهای غیر ضروری بیاثر در زندگی مردم میتواند حداقل 500 هزار شغل ایجاد کند.
دولت میتواند اقتصاد ایران را شکوفا کند به شرطی که انقلابی فکر کند با این طرز فکر فعلی دولت به هیچ وجه اقتصاد ما شکوفا نخواهد شد.
ما هرچقدر که بخواهیم به آمریکا وابسته شویم از مصر بیشتر نمیشود که تمام و عزت و شرف خود را در به رسمیت شناختن اسرائیل فروخت که سالی چند دلار کمک مالی دریافت کند. الان چه وضعیتی دارند ؟ به گفته خبرنگاران مصری بیش از 3 میلیون نفر فقط در قبرستانها میخوابند. اما اینها آمدند و صحنهسازی کردند و چند نفری را داخل قبر خواباندند که بگویند در ایران هم گور خواب هست تا بیان آن واقعیت را خنثی کنند.
80 کشوری که رابطه بسیار صمیمی با آمریکا دارند وضعیتشان فوق فلاکت است. کره جنوبی و ژاپن به خاطر رفاقت با آمریکا پیشرفت نکردند، تولید ملی مثل ناموسشان است روزی 12 ساعت کار میکنند، در کره جنوبی وقتی گوشت از آمریکا وارد کردند دامداران کرهای در اعتراض جلوی وزارت کشاورزی این کشور خودسوزی کردند. در اعتراض به واردات برنج تظاهرات میلیونی کردند. علت موفقیتشان اینهاست اما آدرس غلط میدهند که به خاطر رابطه با آمریکاست.
مردم باید کسانی را سر کار بیاورند که نگاهشان به ظرفیتهای داخلی باشد نه دست بیگانگان. مادامی که دولت ما چشمش به بیگانه باشد به هیچ جا نمیرسیم. اما اگر مدل انقلابی و اسلامی خود در اقتصاد راپیاده کنیم به سرعت به شکوفایی خواهیم رسید و برای همه کشورها الگو خواهیم شد.
* رهبر معظم انقلاب اسلامی در کنار موضوع اقتصادی در حوزههای دیگری نظیر فرهنگ نیز سیاستهای کلی را تبیین و ابلاغ فرمودهاند. با توجه به اینکه حضرتعالی هم اینک در حوزه فرهنگ مشغول به فعالیت هستید، عملکرد مسئولان در حوزه فرهنگ را تا چه میزان موفق میدانید؟
- فرهنگ کشور ما را مردممان نگه داشتهاند. کاری که متولیان امر فرهنگ باید میکردند ده درصد انجام ندادند. چه مسائل بنیادین فرهنگی و چه مسائل زود گذر. شما الان اگر از مسئولین فرهنگی سند موسیقی تراز انقلاب اسلامی یا سند سینمای انقلاب اسلامی و چشم انداز آن را مطالبه کنید حتی بر روی کاغذ ندارند. سیاستگذاری وظیفه دولت است اما کاری نکردهاند و تنها دنبالهروی سبکهای وارداتی شدهاند. در دانشکدههای هنر ما چند سطر کتاب بومی تدریس میشود؟ اینها بن کارهای فرهنگی است که بسیار ضعیف کار شده است.
با وجود اینکه نقطه قوت ما در همین حوزه است و اگر انقلاب اسلامی حرفی برای گفتن دارد فرهنگ است ولی نتوانسته ظرفیتهای بالقوه و فراوانی که در عرصه فرهنگ داریم را به فعلیت برسانیم. اینجا هم دو دلیل مفقوده وجود دارد یکی اینکه ما خود را پابند به موازین اسلامی بدانیم و دیگر آنکه به مردم بها بدهیم.
یک گروه و تیم کوچک در همین حوزه به مردم بها داده است خروجی آن شده جشنواره عمار. چه موجی در کشور ایجاد شده! حالا اگر دولت چنین اعتنایی به ظرفیتهای داخلی کند چه اتفاقی خواهد افتاد.
امروز بیش از 270 شبکه ماهوارهای و رادیویی مشغول کارند که بسیج را مسخره کنند. آیا تاسف آور نیست که ما در داخل هم با رانت دولتی یک چنین فیلمهایی بسازیم؟
سالی دهها فیلم در هالیوود با هدف ترویج بیبندوباری و غیرت زدایی و خیانت ساخته میشود آیا تاسفآور نیست که در کشور ما با امکانات کشور و بودجه نظام اسلامی هم چنین فیلمهایی تولید شود؟
وضعیت سینمای خوبی نداریم و وضعیت تئاتر ما بسیار بدتر است. هنوز نتوانستهایم با وجود سابقه بسیار طولانی هنر نمایش در ایران خود را از قید و بند نمایش نامههای ترجمهای برهانیم و جیره خوار فرهنگ شرقی و غربی هستیم. اینها همه از کم کاری است.
فرهنگ ملی ما را محرم و صفر ، منبرها و حسینیهها و خود مردم ما زیر این تهاجم سنگین فرهنگی نگه داشتهاند. اینها را مدیون سید الشهدا(ع) و دهه فاطمیه هستیم. هیچ کدام از مسئولین فرهنگی عرضه کمترین کار در این حوزه را نداشتهاند. رسانهها هم هیچگاه گزارش کاری از مسئولین در حوزه فرهنگی مطالبه نکردهاند و ارزیابیشان از میزان موفقیت دولتها اعداد و ارقام اقتصادی است. در حالی که در پایان هر دوره باید دولتهایمان را با مولفههای فرهنگی نظیر آمار طلاق، سن ازدواج، فرزندآوری، پروندههای جزائی در دادگاه، بسنجیم. چون این مطالبه صورت نمیگیرد اساسا مسئولین خود را مسئول نمیدانند. مقام مسئول کشور میداند که این شبکه مجازی بیدر و پیکر موجب فساد در جامعه و فروپاشی خانواده میشود اما از آن به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکند چرا؟ چون مسئول پاسخگویی به تبعات آن نیست.
* به عنوان سؤال آخر اگر ممکن است درباره دلایل اهمیت حضور ایران در منطقه که این روزها از سوی غرب و آمریکا و همچنین برخی عناصر داخلی مورد هجمه واقع شده توضیح بفرمائید ، و اساسا جنس حضور ما در منطقه چیست که اینگونه غربیها را برآشفته است؟
درباره چرایی حضور و نفوذ ما در منطقه همواره پاسخی که داده میشود پاسخ حداقلی است که اگر ما در منطقه حضور پیدا نکنیم باید در داخل مرزها با دشمنانمان و تروریستها بجنگیم. منتها این پاسخ، پاسخی کافی است برای راضی کردن کسانی که تنها به فکر خودشاناند و از انسانیت بویی نبردهاند.
اگر ما شیعه امیر المومنین(ع) هستیم که فرمود کونا للظالم خصما وللمظلوم عونا. اگر سنی هستیم و پیرو نبی مکرم اسلام هستیم که فرمود هرکس فریاد مظلومیّت مسلمانی را بشنود و به داد او نرسد مسلمان نیست، اگر مسلمان هم نیستیم انسان که هستیم اصول انسانیت و اقتضای انسانیت حکم میکند که به مردم بحرانزده کمک کنیم.
ما مشکلاتی که در کشور داریم به دو علت اساسی است. اول مستکبرین و زورگویان خارجی و دوم مدیریت ضعیف داخلی خودمان. بخش داخلی را میتوانیم در خودمان حل کنیم. اما با قدرت زورگوی خارجی چگونه باید مقابله کنیم؟ باید اهرم قدرت در مقابلش داشته باشیم. آمریکا تاکنون به بیش از 50 کشور دنیا تجاوز کرده و خاک آن کشورها را اشغال کرده است، اگر جرائت چنین اقدامی علیه کشور ما را پیدا نکرده به خاطر همین مولفه قدرت منطقهای است. جنس نفوذ ما در منطقه نیز نفوذ معنوی است. محمد حسنینهیکل روزنامهنگار فقید مصری میگفت ایرانیان دوبار به سواحل مدیترانه رسیدند، یک بار در زمان هخامنشیان و با زور اسلحه و بار دیگر با نفوذ در قلبها. آن نفوذ فروپاشید ولی این حضور ماندگار است چرا که حاکمیت بر دلهاست.
نفوذ ما بر پایه انتقال فرهنگ و ارائه الگوی ایستادگی و انقلابیگری است که توانسته مردم منطقه را به خودباوری برساند تا روی پای خودشان بایستند و از سرزمین خود دفاع کنند. این مسئله برای آمریکا دردناک است. کشوری که در سطر اول تمام اسناد راهبردیاش به رهبری خود بر جهان تاکید میکند و در آخرین سند راهبردی که منتشر کرده است تاکید میکند که بحث بر سر رهبری آمریکا بر جهان وجود ندارد بحث نحوه چگونگی اعمال این رهبری است. اینکه ملتها یکی یکی بیدارشوند و روی پا خود بایستند زجرآورترین شرایط برای مستکبری است که عالم را ملک خود میداند.
انقلاب اسلامی برای نفوذ خود به چنین تفکری قائل نیست. امام (ره) در وصیتنامه خود میفرماید ما باید به سوی یک حکومت اسلامی با جمهوریهای مستقل و آزاد پیش برویم. یعنی برای کشورها استقلال و آزادی قائل است ، چون نمیخواهیم برایشان تعیین تکلیف کنیم. این چشمانداز امام(ره) برای آینده منطقه بود که بحمدالله بتدریج در حال اتفاق افتادن است. قاعده استکبار تحقیر ملتها، استهاله از درون و از بین بردن اعتماد به نفس آنهاست که اطاعتش کنند. انقلاب اسلامی بالعکس به انسانها خودباوری، اعتماد به نفس و عزت نفس میدهد.
وقتی نمونههای عینی بوجود میآید که کشوری بدون اتکا و اتصال آمریکا توانسته است به جاهایی برسد درکشورهای دیگر طرفدار پیدا میکند. حتی مسئولان کشورهایی که تابع محض آمریکا هستند در سخنرانیها علیه آمریکا حرف میزنند چرا که در غیر این صورت مقبولیتی در بین مردم خود ندارند این فضا برای آمریکا شکننده است. اینکه رئیسجمهور آمریکا به پایگاه نطامی بگرام افغانستان برود و بدلیل ملاحظات امنیتی نتواند وارد کشور شود و از رئیسجمهور این کشور بخواهد که برای مذاکره به این پایگاه بیاید اما در مقابل پاسخ بشنود که اگر تمایل به مذاکره دارید باید به کاخ ریاست جمهوری بیایید این رفتارها را از کجا یاد گرفتهاند ؟
آمریکا زمانی در تهران کارمند سفارتخانهاش برای ما وزیر تعیین میکرد اینها اسناد قطعی دارند. اینگونه ما استقلال نداشتیم اما امروز دستشان از کشور ما که کوتاه است هیچ، حتی برای اینکه با کشورهای مرتجع عربی بخواهند قرار دادی امضا کنند باید رئیسجمهور آمریکا به منطقه بیاید و یک رقص شمشیری کند. اینها به زیر کشیده شدهاند و این را میفهمند که انقلاب اسلامی از کجا به پایین کشیدشان.
حق دارند که عصبانی باشند و مردم ما نیز باید آگاه باشند که اقتدار ملی، سرمایه ملی ماست که به ضرر هیچ ایرانی نیست. هر کسی که نسبت به این مولفههای قدرت ما احساس بدی داشته باشد یقین بدانید که تحت القائات دشمنان ایران قرار گرفته است. یک ایرانی نباید نسبت به اقتدار کشورش احساس بدی داشته باشد. هیچ گاه ایران در طول تاریخ 7 هزار سالهاش چنین جایگاهی در منطقه و جهان نداشته. این عزت برای همه ایرانیهاست، صرفنظر از مسائل ایدئولوژیک. اینکه آزادیخواهان و عدالتخواهان جهان ما را دوست دارند و دیکتاتورها از ما بدشان میآید برای هر ایرانی یک افتخار است.