kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۵۵۰
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۱
به مناسبت سوم رجب سالروز شهادت امام دهم هدایت

راه جبران ناکامی‌ها از دیدگاه امام هادی(ع)

امام هادی(ع) از پیشوایان بزرگ اسلام، سرمشق انسان‌هایی است که می‌خواهند خوشبختی دو سرا را به دست آورند و در دنیا و آخرت از حسنات و نعمت‌های الهی برخوردار باشند. آنان می‌دانند خوشبختی آخرت، سازه و برآیند خوشبختی واقعی است که انسان در دنیا به دست می‌آورد؛ چرا که هر آنچه در اینجا برای خود ساخته‌اند در آخرت همان است و کشت دنیا در آخرت درو می‌شود. پس برای این دسته از افراد مسائل زندگی دنیوی بسیار مهم و اساسی است؛ چرا که بدبختی یا خوشبختی ابدی خود را با آن رقم می‌زند. یکی از مشکلات اساسی در زندگی دنیوی، شکست‌های پیاپی انسان است که در آزمون‌ها و امتحان‌ها و ابتلائات با آن رو به رو می‌شود. انسان براساس بینش و نگرش و شخصیتی که دارد، پاسخ‌های متفاوتی به این مسئله می‌دهد. در مطلب حاضر دیدگاه امام و پیشوای معصوم(ع) امام علی بن محمد النقی الهادی(ع) در این باره تشریح شده است.
 علی جواهردهی

ناکامی‌ها و شکست‌های عبرت‌انگیز و درس‌آموز
انسان در زندگی خود همواره در برابر مشکلاتی قرار می‌گیرد که باید به درستی با آنها مواجه شده و پاسخ‌های مناسبی برای هر یک داشته باشد. هر دم انسان بر سر دو راهی یا چند راهی قرار می‌گیرد که تصمیم درست، می‌تواند ادامه حرکت در مسیر اصلی زندگی‌اش را تسهیل کند و هر تصمیم نادرست و اقدام نابجایی نیز می‌تواند او را از مسیر اصلی دور ساخته یا مشکلاتی را در پیش روی او بگشاید.
اصولا نظام هستی از جمله نظام دنیا دارای سنت و قوانین تکوینی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت؛ چرا که انسان بخشی از قانون یا در درون آن زندگی می‌کند و قوانین و سنت‌های الهی بر او حاکمیت دارد. اینجاست که نوعی جبر ظهور می‌کند که انسان چاره‌ای ندارد تا در چارچوب آن محدودیت‌ها خود را مدیریت و زندگی‌اش را سامان دهد. از سنت‌های مهم و اساسی حاکم بر نظام هستی، مسئله تضاد در نظام هستی است بگونه‌ای که ملاصدرای شیرازی به عنوان صدرالمتالهین فلاسفه اسلامی می‌گوید: لولا التضاد لفسد العالم؛ اگر تضاد نبود، جهان به تباهی و فساد می‌رفت.
فلسفه امتحانهای الهی
افزون بر سنت و قانون تکوینی تضاد، قانون و سنت الهی ابتلاء برای انسان نیز اثبات شده است.خداوند در آیاتی از جمله آیات 2 و 3 سوره عنکبوت بر این سنت تکوینی الهی تاکید کرده و می‌فرماید همه انسان‌ها در معرض ابتلاء و آزمون‌ها و فتنه‌ها هستند. این آزمون‌ها در اشکال و اقسام متعدد و متنوع انجام می‌گیرد. گاه آزمون در شکل نعمت و گاه دیگر به شکل نقمت بروز می‌کند. این گونه نیست که آزمون نقمت سخت باشد، بلکه آزمون نعمت سخت‌تر و رهایی از آن دشوارتر است. صاحبان ثروت و قدرت و نعمت‌های بسیار، در آزمون‌های الهی بیشتر شکست می‌خورند تا کسانی که به نقمت و نقصانی امتحان می‌شوند.
همین آزمون‌های الهی است که شخصیت هر انسانی را می‌سازد و شاکله وجودی او را درست می‌کند و ماهیتی جدید به او می‌دهد. (اسراء، آیه84) اصولا فلسفه سنت آزمون این است که انسان‌ها استعدادها و توانایی‌های سرشته در ذات خویش را آشکار سازند؛ چرا که انسان در هنگام بروز مشکلات و سختی‌هاست که در اندیشه می‌شود تا راهکارهایی را برای برونرفت از مشکلات بیابد. از این‌رو گفته‌اند: احتیاج، مادر اختراعات و ابتکارات است. وقتی انسان در برابر بحران و مشکلی قرار گرفت و نیازمند آن شد تا خود را از آن برهاند، عقل خویش رابه کار می‌گیرد و از امکانات موجود برای خود چیزی می‌سازد تا بتواند آن مشکل را از میان بردارد یا تأثیرات آن را کاهش دهد و آسان‌تر امور زندگی خویش را بگذراند.
همچنین این آزمون‌های سخت ظرفیت وجودی و شخصیتی انسان را افزایش می‌دهد و او را برای مسئولیت‌های برتر آماده می‌کند. از این‌رو خداوند از مسلمانان می‌خواهد تا کودکان به‌ ويژه کودکان یتیم و بی‌سرپرست را به کار گیرند تا آنان در یک فرآیندی با زندگی خصوصاً در حوزه عمل اقتصادی و تدبیر منزل انس گیرند و بتوانند خود بشخصه مسئولیت‌های اقتصادی و مدیریت منزل را به عهده گیرند و به رشد و بلوغ اقتصادی و مدیریتی و تدبیر منزل برسند. (نساء، آیه6)
همین رویه را خداوند نسبت به پیامبران به کار گرفته است. لذا پیامبران را به آزمون‌ها و ابتلائات بسیاری آزموده است تا ظرفیت وجودی ایشان افزایش یافته و شاکله وجودی و شخصیت آنان رشد مناسبی بیابد تا مسئولیت‌های بزرگی را به عهده گیرند. از این‌رو آیات قرآنی از آزمون‌ها و ابتلائاتی که پیامبران از جمله حضرت یوسف(ع) یا حضرت موسی(ع) یا سلیمان(ع) و داوود(ع) با آن روبه‌رو شدند، داستان‌هایی را بیان کرده است تا معلوم دارد که اصل سنت ابتلاء و آزمون کارکردهای چندی دارد و یکی از فلسفه‌های آن افزایش ظرفیت برای مسئولیت‌های جدید و بزرگ‌تر است. (طه، آیه40؛ ص، آیات 24 و 34)
تست شخصیت
از سوی دیگر امتحان و آزمون، وضعیت کنونی شخص را تبیین می‌کند و شخصیت و شاکله کنونی او را نشان می‌دهد. کسی که در امتحان و آزمونی شرکت می‌کند و یا شرکت داده می‌شود، نشان می‌دهد که چند مرده حلاج است و چه توانایی فکری و عملی دارد؛ چرا که هرکسی چنان عمل می‌کند که شخصیت او در آن مرتبه قرار دارد. (اسراء، آیه84) پس آزمون‌ها می‌توان تست شخصیت نیز باشد و نشان دهد که شخص ازنظر بینشی و نگرشی یا استعدادهای فکری و هوش و یا واکنش‌های بدنی و عملی در چه مرحله‌ای قرار دارد. برهمین اساس است که قرآن آزمون‌ها را یکی از مهم‌ترین ابزارهای شناختی از شخصیت انسان بویژه در زمانی دانسته است که مدعی چیزی یا امری هستند. کسی که مدعی مثلاً اسلام است در آزمون‌های الهی نشان می‌دهد که تا چه اندازه تسلیم خداوند است و از اوامر و نواهی او اطاعت و پیروی می‌کند. از این رو خداوند می‌فرماید هر کسی ادعائی داشته باشد، ما همان ادعا را بی‌چون و چرا نمی‌پذیریم بلکه با آزمون‌ها می‌خواهیم نشان دهیم که شخص تا چه اندازه در ادعای خود صادق و راستگوست.(حجرات، آیه 14)
پس انسان همواره در آزمون و ابتلاء است و در بسیاری از آنها شکست می‌خورد. ولی نبایداین شکست‌ها موجب نومیدی شود بلکه می‌بایست از آن شکست ها درس گرفته و ناکامی را به کامروایی تبدیل کرد. داستان‌های پیامبران، حاوی پیروزی‌‌ها و شکست‌های آنان است و خداوند این داستان‌ها را بیان کرده است تا ما از آن درس بگیریم؛ یعنی همان گونه که هر شکست خودمان تجربه‌ای است، باید از شکست‌های دیگران نیز درس بگیریم و دوباره آزموده را نیازماییم. (یوسف، آیه 111) خداوند در آیه 13 سوره آل عمران از شکست مسلمانان در جنگ یاد می‌کند و به تحلیل و تبیین علت شکست می‌پردازد و آن را عاملی برای عبرت‌آموزی دیگران می‌داند و از صاحبان بصیرت می‌خواهد تا به این مسائل از دیده عبرت‌بین بنگرند.
حسرت و پشیمانی سودمند و زیانمند
حسرت به معنای دریغ، افسوس، تأسف و غصه خوردن از چیزی است که از دست رفته (معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 62، «حسر») و پشیمانی از آن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 235)
از نظر قرآن حسرت یک واکنش طبیعی در انسان در هنگام بروز شکست و ناکامی است. این حسرت می‌تواند عاملی برای توبه و استغفار و بازگشت انسان به سوی مسیر درست و راست باشد؛ چرا که هشدار و بیدارباشی که انسان را از خواب غفلت بیدار کرده و تلنگری است که آدمی را به خود می‌آورد.
با نگاهی به آیات قرآنی می‌توان عوامل چندی را برای حسرت بویژه در آخرت نشان داد. از نظر قرآن هرگونه کوتاهی در انجام اوامر و نواهی خداوند و غفلت از قیامت و معاد (زمر، آیات 56 و 59؛ انعام، آیات 29 تا 31)، کفر و بی‌ایمانی (انعام، آیه 27؛ حجر، آیه 2)، استکبار (زمر، آیات 56 و 59)، استهزای مومنان و مسلمانان (همان)، ترک عمل صالح و کارهای نیک (اعراف، آیات 50 و 53) و مانند آن از مهمترین عوامل حسرت و ندامت در قیامت است.
اگر انسان در همین دنیا از خواب غفلت بیدار شود و وقتی خداوند او را به سبب گناهان تنبیه و مجازات می‌کند از کرده خویش پشیمان شده و بیدار شود و راه خوب و راه راست را برگزیند، این تاسف و غصه خوردن، خوب و سودمند است؛ چرا که شخص را از ارتکاب مجدد کارهای زشت بازمی‌دارد. اما این غصه خوردن و تأسف نباید به شکلی ادامه یابد که او را از حرکت درست بازداشته و در مسیر باطل قرار داده و حرکت سقوط و هبوط او را تقویت کند.
اصولا دین اسلام دین توبه و بازگشت است. به این معنا که هر گناه بزرگ و کوچکی که در دنیا انجام گرفته باشد می‌توان آن را جبران کرد و با توبه و استغفار بگونه‌ای شد که گویی تازه متولد شده است.
بازگشت و اصلاح به جای غصه خوردن
امام هادی(ع) براساس آموزه‌های قرآنی بهترین راه را برای کسانی که در زندگی با شکست و ناکامی‌ها مواجه می شوند، به جای غصه خوردن، تصمیم درست برای بازسازی و اصلاح دانسته و می‌فرماید: اذکر حسرات التفریط بأخذ تقدیم الحزم؛ به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت‌های گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن. (میزان الحکمه، ج7، ص454)
بسیاری از مردم بویژه در شکست‌های بزرگ خود را می‌بازند و گویی تمام راه‌ها به همین‌جا ختم می‌شد و راه برونرفتی ندارند. اینان که گرفتار بینش مادی و بسته هستند، تنها اسباب عادی و معمولی دنیوی را می‌بینند و در ورای آن خداوند سبب‌ساز را نمی‌بینند. اینان با حسرت و اندوه خوردن راه را برای خود می‌بندند و انگیزه قلبی و حرکتی خود را از میان می‌برند. حسرت بسیار، آنان را دچار افسردگی و خودکشی می‌کند و گاه به جای آنکه به اصلاح بپردازند چون نومید از پیروزی هستند در همان مسیر باطل خود غرق می‌شوند و بدتر از قبل عمل می‌کنند. با نگاهی به وضعیت جامعه می‌توان دریافت که ریشه نومیدی و حسرت در دنیا به سبب بینش و نگرش نادرست است. صاحبان این‌گونه بینش توبه و استغفار را باور نمی‌دارند و نمی‌دانند که چگونه توبه و استغفار، هم دفع بلا و آثار آن می‌کند و هم بلای آمده را برمی‌دارد و رفع می‌کند و هم نعمت جدیدی را به سوی آنها جلب می‌کند.
به عنوان نمونه کسانی که دانشگاه را تنها راه نجات و موفقیت در زندگی دنیوی می‌دانند با شکست در کنکور یا امتحانات، خود را می‌بازند و گویی باور نمی‌دارند که خدایی کارساز است که با حکمت و علم و قدرت، همه امور را مدیریت و تدبیر می‌کند و تقدیر آنان را رقم می‌زند. اما اگر باور داشته باشند که خدایی هست که همه امور را تقدیر و تدبیر می‌کند، به اصلاح رفتار و عبرت‌آموزی اقدام می‌کنند و از اشتباهات و خطاهای خودشان درس می‌گیرند. پس گویی شکست خویش را آینه موفقیت خود می‌سازند و می‌کوشند تا هر نقص و اشتباهی را در مدل انجام شده رفع کرده و کار را با جدیت تمام پیش برند و عزم جزم دارند تا به هدف برسند به قول امام هادی(ع) شخص به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت‌های گذشته‌اش، با گرفتن تصمیم و اراده قوی می‌کوشد تا کار را جبران کند و موفقیت و پیروزی را در آغوش کشد.
اصولا دنیا برای عبرت‌آموزی است. این بدان معناست که شکست‌ها و ناکامی‌ها در دنیا امری طبیعی است ولی همین دنیا بگونه‌ای است که انسان می‌تواند درس بیاموزد و جبران کند. در آیات قرآنی زیادی به این نکته توجه داده شده است که می‌توان با حسنات، حتی سیئات و بدی‌ها را اصلاح کرد و تغییر داد. خداوند می‌فرماید: ان الحسنات یذهبن السیئات؛ خوبی‌ها بدی‌ها را از میان می‌برد. (هود، آیه 114)
پس می‌توان شکست‌ها را به پیروزی‌ها تبدیل کرد و هرگز نباید از ناکامی‌ها و شکست‌ها سرخورده شد و دست به کاری نزد. هر شکستی که موجب شود تا انسان به غصه خوردن بپردازد و از اقدامات بعدی و اصلاحی باز ایستد، این همان وسوسه شیطان است که می‌کوشد تا با بزرگ جلوه دادن شکست‌ها و ناکامی‌ها و یادآوری ناتوانی‌ها، انسان را از مسیر پیشرفت و تکامل و اصلاح باز دارد و او را به ورطه سقوطی بکشاند که خود بدان کشیده شده و رانده درگاه الهی شده است.
کوتاهی‌ها، عامل شکست
امام هادی(ع) در عبارت کوتاه بالا به یک نکته کلیدی در بیان شکست‌ها هم اشاره می‌کند و می‌فرماید که علت را می‌بایست در کوتاهی خود انسان جست، این بدان معناست که انسان‌ها برای رسیدن به مقاصد خویش همه ابزارها و توان‌هایی را دارا هستند ولی چون خود کوتاهی کرده و از همه استعداد و توان و ابزارها و اسباب بهره نمی‌گیرند، دچار شکست می‌شوند، چرا که اگر انسان استعداد و یا توان و اسباب آن را نداشته باشد، اصولا جزم و عزم فایده‌ای نخواهد داشت، زیرا شرایط تغییری نکرده است تا انسان با تلاش مجدد و عزم جزم بتواند به موفقیت برسد و مطلوب و مقصود را درک کند. پس، از این عبارت این معنا به دست می‌آید که انسان‌ها همه آنچه را می‌خواهند می‌توانند به دست آورند و هیچ ناممکنی در برابر انسان وجود ندارد، چرا که انسان خلیفه الهی است و همه آنچه خداوند از صفات و اسمای حسنا دارد، این انسان نیز به عنوان خلیفه داراست (بقره، آیات 30 و 31) پس ناشدنی در برابر انسان همان ناشدنی در برابر خداوند است  و اگر خداوند بر امری قدرت ندارد، این جز امری غیرمعقول نمی‌تواند باشد. پس هر امر معقولی در قدرت الهی است و خداوند محدود به چیزی نیست، خلیفه الهی نیز این گونه است و اگر بخواهد، می‌تواند همان کار خدایی را انجام دهد و موفق شود.
بنابراین عامل شکست‌ها و ناکامی‌ها در آدمی خود انسان و کوتاهی‌های اوست وگرنه استعداد و توان و ظرفیت انسان بیش از آن است که چیزی مانع از شکست و ناکامی او شود.
دوراندیشی و حزم، عامل موفقیت
براساس آنچه امام هادی(ع) در بیان موفقیت آینده انسان می‌فرماید، حزم داشتن به عنوان یک عنصر مهم است. حزم حالتی در انسان است که او را به انجام کاری توانمند می‌سازد. حزم همواره همراه با دوراندیشی است.
در کلام امیرمومنان علی(ع) بسیار از حزم و دوراندیشی سخن گفته شده و ملاک‌ها و ریشه‌ها و آثار تبیین شده است. آن حضرت در تعریف حقیقت حزم می‌فرماید: الحزم النظر فی العواقب و مشاوره ذوی العقول، دوراندیشی توجه داشتن به فرجام کارها و مشورت کردن با خردمندان است.
امیرمومنان علی(ع) در بیان عناصری که حزم را معنا و مفهوم می‌بخشد به اموری چون به کار انداختن اندیشه، مخالفت کردن با هواهای نفسانی، اطاعت از عقل و وحی، تحمل ناملایمات و فرو خوردن غصه‌ها تا زمان چاره‌اندیشی و مانند آن اشاره می‌کند. از نظر آن حضرت(ع)‌ اساس عزم و تصمیم به کاری به حزم باز می‌گردد که همان دوراندیشی است. از این رو می‌فرماید: اذا اقترن العزم بالحزم کملت السعاده، هرگاه عزم و اراده کسی با دوراندیشی وعاقبت‌نگری توام شد، نیکبختی و سعادت او کامل می‌شود.
به هر حال، حزم و دوراندیشی و داشتن اراده قوی برای جبران است که می‌تواند ناکامی‌ها و بدبختی‌ها را به موفقیت و خوشبختی تبدیل کند و حسرت خوردن هیچ فایده‌ای ندارد مگر آن که موجب شود تا انسان از اشتباه و خطا و شکست درس گیرد و آن را چراغ راه موفقیت و پیروزی در آینده قرار دهد.