تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم محسن حججی، چهارشنبه در تهران
یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است ای روضه مجسم گودال قتلگاه
سرویس سیاسی –
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای با اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر شهید مدافع حرم، محسن حججی به کشور از آحاد مختلف مردم برای حضور باشکوه و گسترده در آیین عاشورایی تشییع پیکر مطهر این شهید والا مقام در تهران دعوت کرده تا مردم انقلابی و ولایت مدار پیام ویژه خود به دشمنان اسلام ناب و حامیان تروریسم تکفیری و داعشِ در آستانه مرگ و نیستی را در معرض جهانیان قرار دهند.
در بخشی از این اطلاعیه آمده است:خبر بازگشت پیکر پاک شهید سرافراز مدافع حرم پاسدار محسن حججی از رزمندگان سلحشور لشکر ۸ نجفاشرف نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که ۱۸ مرداد امسال در جبهههای مقاومت اسلامی و دفاع از حرم زینبی، به دست یزیدیان زمانه، اشقیای تکفیری و ضد اسلام، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، پایان انتظار ملت عاشورایی ایران را رقم زد.
همچنین در بخش دیگر این اطلاعیه بیان شده اکنون ایران اسلامی با شور حسینی و شعور ملهم از فرهنگ جهاد و شهادت، خود را مهیای استقبال و بدرقه این شهید حماسه ساز و کربلایی کرده است؛ جوان برومندی که حجت خداوند برای نشان دادن چهره درخشان اسلام عزیز در عصر جاهلیت مدرن، نام گرفته است.
آیین تشییع پیکر مطهر پاسدار شهید محسن حججی پس از ورود به کشور، چهارشنبه پنجم مهر مصادف با ششم محرم، در تهران پایتخت ایران اسلامی برگزار میشود.
بعد از انجام مراسم تشییع، پیکر مطهر این شهید مدافع حرم بیسر به شهر اصفهان منتقل شده و مراسم تشییعی با حضور مردم غیور و همشهریان شهید حججی برگزار خواهد شد. مراسم وداع خانوادگی با پیکر مطهر این شهید در شهرستان نجفآباد و مراسم تدفین پیکر مطهر او در زادگاهش یعنی نجفآباد استان اصفهان پس از مراسم تشییع در شهر اصفهان برگزار خواهد شد.
محسن حججی شیرمردی که
جهان را بهت زده کرد
شهید والامقام محسن حججی رزمنده 26 ساله اهل نجفآباد اصفهان و از جمله رزمندگان دلاور مدافع حرم و از جهادگران و اعضای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز بهدست تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید.
شهید حججی در شرح آنچه او را وادی به وادی به معرکه عاشورا و در نزدیکی میدان صفین کشانده سخن میگوید و به واقع معلوم میشود او به دقت برای چنین صحنهای انتخاب شده است. این شهید میگوید سال 85 «آنقدر به مادرمان حضرت زهرا متوسل شدم تا در اوج جوانی مسیری را برایم روشن کند. این مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در مؤسسه فرهنگی کاظمی بود... انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صد ساله را به سرعت پیمودم و آنگاه که زمان سربازیام فرا رسید، خدمت در مناطقی دورافتاده را انتخاب کردم»
محسن حججی محرم سال گذشته در عاشقانهاش برای حضرت اباعبدالله نوشته بود : « خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکردهام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...خدایا؛ محرم حسین علیهالسلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...محرم ره به اتمام است و من هنوز...خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کردهام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم؟خدایا؛ میدانم... میدانم روسیاهم، پرگناهم...اما... تو را به حسین علیهالسلام... تو را به زینب سلاماللهعلیها... تو را به عباس علیهالسلام...خدایا... دیگر بس است.... خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیهالسلام مرا هم مَحرَم کن... خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس...میتوانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...میتوانستی مرا هم آنقدر سرگرمدنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد چه برسد به رفتن...میتوانستی آنقدر وابستهام کنی که نتوانم از داشتههایم دل بکنم...اما خدایا، از همه چیز دل بریدهام... از زن و فرزندم گذشتم...دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند...خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر...»
ماجرای اسارات و نحوه شهادت شید حججی
ماجرای تاریخساز اسارت شهید حججی 16 مرداد ماه، در شمال منطقه تنف سوریه روی داد، منطقهای که تقریبا فاقد هر عارضه طبیعی بوده است، رزمندگان واحد سیدالشهدا که جمعی عراقی به همراه تعداد کمی ایرانی که عددشان نه ۴۰ نفر که حدود ۲۰۰ نفر بوده ، وظیفه داشتند برای بر هم زدن طرح امنیتی آمریکا در طول مرزهای شرقی سوریه - همان ایجاد منطقه قرق از مرزهای اردن تا مرزهای ترکیه - را بر هم بزنند. مجموعه رزمندگانی که از جنوب تا شمال این «نوار قرق» درگیر بودهاند هزاران نفر شدند که عمدتا» یگانهای ارتش سوریه بودند و از این تعداد حدود ۲۰۰ نفر در منطقه شمالی تنف مستقر بودهاند. در آن عملیات که بطور بیسابقه از سوی داعش شبانه به وقوع پیوست در ساعات نخستین روز جنگی سخت در میگیرد که در نتیجه حدود چهل نفر نیروهای رزمنده شهید و بیش از سی نفر از نیروهای داعش کشته میشوند. در این ماجرا دو نفر نیروی ایرانی از جمله یکی از فرماندهان بزرگ مقاومت - سردار شهید قمی - به شهادت میرسد و شهید محسن حججی نیز ابتدا به اسارت در آمده و فردای آن روز در منطقه الولید عراق - واقع در بیابانهای جنوب الانبار - که هنوز بخش اعظم آن در سیطره داعش میباشد مظلومانه به شهادت رسیده و سرش از قفا بریده میشود.
پیکر این شهید والا مقام در برنامه تبادل یک اسیر و پیکر چند شهید جریان مقاومت و ارتش لبنان با رفع محاصره عناصر داعش تحویل نیروی مقاومت اسلامی حزبالله شد.
توصیف رهبر انقلاب از شهید بیسَر
رهبر معظم انقلاب اسلامی مرداد ماه گذشته در دیدار جمعی از مسئولان و فعالان فرهنگی از استانهای یزد و همدان با تأکید بر لزوم تقویت روحیه انقلابی در نسل جوان، این شهید والامقام را نمونهای درخشان از رویشهای انقلاب خواندند و فرمودند: «شهید حججیِ عزیز در دنیایی که روزنههای اغواگر صوتی و تصویری فراوانی وجود دارد، چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرارداد. امروز بسیاری از جوانان با انگیزه بالا و ایمان باورنکردنی، بهدنبال آنند که از زندگی، خانواده و راحتی خود بگذرند و با عشق به جهاد و دفاع از ارزشها با دشمن مبارزه کنند که باید قدر این رویشهای جدید و ارزشمند را دانست.»
حضرت آیتالله خامنهای، تقویت روحیه انقلابی و جهادی را مهمترین وظیفه مسئولان و دستاندرکاران فرهنگی خواندند و خطاب به آنان خاطرنشان کردند: باید همه تلاش خود را مصروف تربیت دینی و انقلابی جوانان کنید و بدانید اخلاق نیز همراه با تقویت روحیه انقلابی و دینی و حرکت جهادی و میل به جهاد در راه خدا، ایجاد و ماندگار میشود.»
عطر اخلاص ایران را دربرگرفت
محسن حججی 26 ساله، با شجاعت و اقتدار آمیخته به مظلومیت، یک توفان ملی از شور و حماسه برانگیخت. از سردار قاسم سلیمانی در میانه میدان تا چهرههای دولتی، و از شاعر و هنرمند تا ورزشکار و... هر یک به وسع شور و شعور و عواطف خود زبان به ارادت گشوده یا دست به قلم برده و به آن سر به دار غیور ادای احترام کردند.
پاسداری از پاسداران انقلاب اسلامی که به ابر قهرمان زن و مرد و کوچک و بزرگ این مرز و بوم تبدیل شد و بدون کوچکترین کلامی فقط با نگاهی نافذ،راه رستگاری و سعادت را با لباس سبز سپاه،در بیابانهای تنف و تلعفر نشان ملت داد و یکتنه با امپراطوری خیانت و زر و زور و تزویر، با آن میلیونها دلار بودجه در سیا و موساد و آن میلیاردها دلار در هالیوود برای قهرمان سازی و با آن هزاران سایت و پیج و کانال ضد انقلابی که از نارضایتی مردم از حضور سپاه در خارج از مرزها آب در هاونگ میکوبیدند چهها که نکرد.
به واقع محسن حججي يکي از آن هزاران است که ماموريت داشت با اخلاص و عمل خود، بازي دشمن را برهم زنند ، عطر شهادت محسن حججي همچون رايحهاي بهشتي بر کشور وزيده و دل همگان را - فارغ از اختلاف سليقهها و نظرها- با خود برد تا نشان دهد که دشمن هنوز عامل اقتدار ایران را نشناخته است. محسن حججی ، نشان داد حتي هنگامي که در چنگال دشمن اسير هستي و سرنوشتت نيز مشخص است، مي تواني عزتمند و سربلند و باعث غرور و افتخار کشور و ملت خود باشي.
حافظان وطن؛ عاملان اقتدار
بر رسانهها، انديشکدهها، تحليلگران و سياستمداران غربي حرجي نيست اگر به دفعات از پايان انقلاب اسلامي و آرمانهايش گفتهاند و پيشبيني و نقشههايشان نقش بر آب شده است. چرا که آن جوان مومن و انقلابي لشکر 8 نجف در محاسبات آنها جايي ندارد و اصلاً از دريچه مادي آنها قابل ديدن و محاسبه نيست.
محسن حججی به واقع جلوهای از کربلا را جلوی چشمانمان مجسم کرد و گویی حادثه عاشورا تکرار شد. به یقین رسیدیم که کربلا در تاریخ نمانده و هر روز کربلاست، تا سعی کنیم خود را در زمره اصحاب عاشورا بگنجانیم. عاشورا را ميتوان قلب تپنده تاريخ شيعه و خاستگاه تولد فرهنگ جهاد و شهادت و مکتب امام حسين(ع) و يارانش را مهمترين منبع الهامبخش همه جنبشهاي آزاديخواهانهاي دانست که در طول 1400 سال براي مبارزه با ظلم و جور بهپاخاستند. متأثر از همين الگو محسن حججیها سر دادهاند تا این حقیقت را فراموش نکنیم که برای عزت خود سر میدهیم و اگر بناست به دفاع از حق بایستیم، سر و تن فدا میکنیم.
محسن حججي امروز به مرکز توجهات يک ملت بدل شده و تصاوير و نوشتارهاي مرتبط با او دست به دست ميشود و مجلسي و محفلي نيست که در وصف او نگويند و نشنوند و حماسهاش را هزاران بار تحسين نکنند! «خون شهيد بيسر» همچون طوفاني قلبهاي ميليونها ايراني را تکان داده است و اکنون هیچ ايراني نيست که تصوير او را ديده باشد و بر مظلوميت و حقانيت او شهادت نداده باشد!
امروز بار ديگر شهيد و شهادت به محوري براي وحدت ملت ايران بدل شده است و همه اقشار با افکار و انديشهها و مرامهاي مختلف، محسن را در مقام قهرمان ملي ستايش کردهاند و اين حماسه حکايت از حقيقتي بزرگ دارد که اين مفاهيم الهي هستند که ميتوانند ملتي را گرد مضامين متعالي خود جمع آورده و به يکديگر متصل کنند و به اين اجتماع بزرگ، هويت و انرژي بخشند.
شاه شمشاد قدان اين سرزمين که به اسطوره جوانان وطن و نمادي از غرور و غيرت ملي بدل شده است، حتي آنهايي را که به ظاهر با فرهنگ ايستادگي و مقاومت فاصله دارند و گاه با کلام و قلم تيزشان به نقد آن پرداختهاند، به واکنش واداشته و خونشان را به جوش آورده و غيرتمندانه چشمانشان از مظلوميت محسن تَر شده است! نگاه نافذ و معصومانه آن سرو قامت خطه نجفآباد اصفهان آنچنان دلها را به بازي گرفته است که در حال حاضر آزادهاي نيست که در وصف او نسرايد و در برابر اين همه عظمت و مظلوميت سر تعظيم فرود نياورد!
مدافعان حرم و ناکامی طرحهای دشمن
محسن، نماينده صدها شهيد بزرگواري است که مظلومانه و گمنام در طول اين سالها در دفاع از آرمانهاي انقلاب اسلامي و دفاع از ايران اسلامي، صدها کيلومتر دورتر در جبهه سوريه و عراق به شهادت رسيدهاند تا بار ديگر تجاوز و تعدي دشمن را در کرمانشاه و مهران و خرمشهر و آبادان تجربه نکنيم! شهدايي که کمتر از آنان ياد شده و حتي گاه مظلومانه مورد طعن قلمهاي حقير نيز قرار گرفتهاند!
محسن حتي با دستان بسته نيز دشمنان انسانيت را ناکام و روسياه کرده است. دشمن خونآشامش که معمولاً از صحنه شهادت و کشتار اسراي خود، مستندي براي ايجاد رعب و وحشت توليد ميکرد؛ اما اين بار دستخالي ماند و فيلمي از لحظات شهادت محسن منتشر نکرد؛ چرا که ايستادگي او اجازه هرگونه بهرهبرداري را از دشمن گرفت!
محسن مظلومانه به مسلخ رفته است تا راه و رسم مولايش اباعبداللهالحسين(ع) را بار ديگر در عصر حاکميت سرمايهسالاري و اباحهگري و مسخ انسانيت در ذيل گسترش مکاتب انحرافي و به تعبير سيدالشهداي اهل قلم، سيدمرتضي آويني در «عصر جاهليت ثاني» احيا کند و هشداردهنده اين حقيقت براي همه آزادگان و عدالتخواهان جهان باشد که «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا».
بیشک چهارشنبه حماسهای دیگر رقم خواهد خورد. حماسهای مردمی که همچون سیل، تکلیف تحلیلهای دشمنان را درباره ایران و ایرانی روشن میکند و بار دیگر ثابت خواهند شد که دشمنان این مردم را نمیشناسند.
آه این سر بریده ماه است در پگاه
یا نه! سر بریده خورشیدِ شامگاه؟
خورشید بیحفاظ نشسته به روی خاک
یا ماه بیملاحظه افتاده بین راه؟
در رفته است پاک حساب زمان ز دست
ماتند لحظهها همه آگاه و نابگاه
ماه آمده به دیدن خورشید، صبح زود
خورشید رفته است سر شب سراغ ماه
این سر، سر بریده یحیی به تشت نیست؟
این سر، سری که رفت به مهمانی اله
حُسن شهادت از همه حسنی فراتر است
ای محسن شهید من، ای حسن بیگناه
ترسم تو را ببیند و شرمندگی کشد
یوسف بگو که هیچ نیاید برون ز چاه
عالم تمام سائل کوی شهادت است
در بارگاه او چه گدا و چه پادشاه
ای چشمهای تو حجج بالغ سحر
نام تو دلپذیر و نشان تو دلبخواه
آئینهدار غیرت تنهاترین شهید
یادآور شهادت سردار بیسپاه
شاهد نیاز نیست که در محضر آورند
در دادگاه عشق رگ گردنت گواه
خنجر، کدام شمر کشیدت به رو، دریغ!
کنج تنور کیست سر روشن تو آه؟
دارد اسارت تو به زینب اشارتی
از اشتیاق کیست که چشمت کشیده راه؟
از دوردست میرسد آیا کدام پیک
ای مسلم شرف به کجا میکنی نگاه؟
تسمه کشیده اسب تو از گرده فلک
با دیدنت سپهر برانداخته کلاه
تا هفت پشت کفر به لرزه درآمده
از جلوه و جلال تو گیجند اهل جاه
مسجد نشسته است به سوگت غریبوار
دف میزند بلند به عشق تو خانقاه
گریان شده است خنده ز داغ تو زار زار
خندان شده است گریه به شور تو قاه قاه
هوش و حواس عقل به هم ریخته تمام
افتاده عشق از نفس تو به اشتباه
لبریز زندگی است نفسهای آخرت
آورده مرگ گرم به آغوش تو پناه
خونم به جوش آمده ای غربت قریب
بگذار یک دو بیت ندارم ادب نگاه
پشت سر تو این شبح نانجیب کیست؟
نامرد امرد، این جلب، این سایه، این سیاه
حیف از جلب، دریغ ز سایه که هیچ نیست
این بیتبار، این تلف، این تیره، این تباه
گاهی به مسلخی نفست باغ باغ باز
با دستِ بسته رو به خدا پشت بر گناه
یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است
ای روضه مجسمِ گودال قتلگاه
***
مرتضی امیری اسفندقه